عقبنشینی یوسف طباطبایینژاد و ابوالقاسم یعقوبی امامان جمعه اصفهان و بجنورد از سخنانشان درباره "ناامن شدن جامعه برای بدحجابان"، اقدامی از سر ترس و فاقد مبنای تئوریک بود.
جمهوری اسلامی ایران، به قول آیتالله خمینی، برای "اجرای احکام اسلام" تشکیل شده است. "برخورد با بدحجابان" هم بخشی از تلاش این حکومت فقهی برای ساختن یک جامعه فقهی و فقیهپسند است.
در تاریخ معاصر ایران، شاید نواب صفوی اولین منادی "اعمال خشونت برای اجرای احکام اسلامی" بوده باشد. گروه تندروی فداییان اسلام، در دهه 1320 برای شرعی کردن ظاهر جامعه، گاهی به زنان حمله میکرد و با ارعاب در پی تحقق "اسلام فقاهتی" بود.
جدا از اینکه علی خامنهای بارها اراداتش را به نواب صفوی اظهار کرده، نواب صفوی را در کنار شیخ فضلالله نوری و صاحب جواهر باید جزو سه آبشخور اصلی جمهوری اسلامی دانست.
صاحب جواهر حدود اختیارات ولی فقیه را به عرش اعلا رساند و آیتالله خمینی در طرح نظریه ولایت فقیه به شدت متاثر از او بود. تفاوت اصلی رای این دو فقیه شیعه در این بود که صاحب جواهر فقیه اعلم و اصلح را مکلف به تلاش برای تحقق ولایت فقیه نمیدید و معتقد بود اگر مردم برای تحقق حکومت اسلامی قیام کردند، ولایت را باید به فقیه بسپارند. ولی خمینی فقیه اعلم و اشجع را مکلف به تلاش برای تحقق ولایت فقیه میدانست.
اما هدف از ولایت فقیه چه بود؟ اجرای احکام اسلامی. بعدها که پای پارلمان و قانون به میان آمد، شیخ فضلالله "حق وتوی مجتهدین" را وارد قانون اساسی مشروطه کرد تا قانونی خلاف احکام اسلامی اجرا نشود و اسلام فقاهتی در شکل حداقلیاش محقق شود.
ولی از دل اجرای نصفه و نیمه قانون اساسی مشروطه در دوران پهلوی، اوضاع جامعه ایران چنانکه باید شیخفضلاللهپسند نشد و هم از این رو تقریبا چهار دهه پس از شیخفضلالله، نواب صفوی لازم دید با ارعاب و خشونت، راه را برای اجرای احکام اسلامی در جامعه باز کند؛ تلاشی که البته شکست خورد.
سه دهه پس از نواب، خمینی بهمثابه عصارهای از بینش تئوریک و مشی استراتژیک و رویکرد پراتیک صاحب جواهر و شیخ فضلالله و نواب صفوی، نظریه ولایت فقیه را مبنای تاسیس "حکومت روحانیان" کرد تا احکام اسلامی در جامعه ایران اجرا شوند.
خمینی در یکی از سخنرانیهایش در دهه 1360، صریحا گفت: اسلام کتاب و میزان و حدید دارد. مردم را باید با کتاب و میزان به راه راست دعوت کرد، ولی اگر نپذیرفتند، باید با حدید بر سر آنها کوبید تا آدم شوند.
او در جای دیگری گفته است: «اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید.»
در اسلام فقاهتی مد نظر خمینی و سایر روحانیان قائل به ضرورت تاسیس حکومت اسلامی، زنان بیحجاب یا مردان و زنان مدافع "حق بیحجابی"، نهایتا در راه تباهی جامعه گام نهادهاند و اگر با بینات و موازین به راه راست برنگشتند، باید با حدید بر سر آنها کوفت تا قول اسلام را بشنوند و شرشان از سر جامعه کم شوند.
خامنهای نیز در تیر ماه 1376 در دیدار با پرسنل نیروی انتظامی، گفت: «در نظام اسلامی، آدم گناهکار باید احساس ناامنی کند.»
آنچه ائمه جمعه اصفهان و بجنورد گفتهاند، دقیقا تکرار آموزههای خمینی و خامنهای است. آنها با ترویج و تجویز "خشونت فقهی"، ذات و فلسفه تاسیس جمهوری اسلامی را بر آفتاب افکندهاند.
البته فلسفه تاسیس جمهوری اسلامی، از نظر بسیاری از رایدهندگان به این نظام سیاسی در فروردین 1358، متفاوت از چیزی بود که خمینی در ذهن داشت و خامنهای هم سه دهه است آن را به انحاء مختلف دنبال کرده است.
بسیاری از آن رایدهندگان ناآشنا به اسلام فقاهتی و حکومت روحانیت، با انگیزههای دموکراتیک و آزادیخواهانه به جمهوری اسلامی رای دادند. سخنان خمینی در پاریس به علاوه خواستههای سیاسی خودشان، برایشان در حکم ملاط ترسیم آیندهای بهتر و آمیخته به آزادی سیاسی بود. اما جمهوری اسلامی در عمل نشان داد که – به قول خود خمینی - در "باطن ذات"اش چیست.
ولی اگر در دهه 60 بخش قابل توجهی از مردم ایران طرفدار خمینی بودند، امروز دیگر دست کم دو دهه است که ولی فقیه حاکم، اکثریت جامعه را همسو با اسلام فقاهتی نمیبیند و همین موجب میشود نمایندگان ولی فقیه، هر از گاهی از ضرورت اعمال خشونت برای اجرای احکام فقهی دم بزنند و با لسان تهدید، در پی مرعوب کردن مردم و ممانعت از رشد سکولاریسم و آزادیخواهی در جامعه ایران باشند.
از دل این فقهیسازی مبتنی بر خشونت و ارعاب، اسدپاشی "نیروهای خودی" هم بیرون میآید و به همین دلیل اسیدپاشان دادگاهی و محکوم نمیشوند.
جالب اینکه خامنهای در همان سخنرانی تیر ماه 1376 برای پرسنل نیروی انتظامی، گفته بود: «هر نظامی که در آن بیگناهان بترسند که مبادا مورد تعرّض قرار گیرند و گناهکارانِ عمده احساس آسایش و آرامش کنند، آن نظام، نظامِ منحرفی است. نباید بگذاریم نظام ما اینگونه شود.»
راهی که جمهوری اسلامی در این 41 سال طی کرده است، بوضوح نشان میدهد که در این نظام دختران بیگناه باید بترسند که مبادا با اسید "نهی از منکر" شوند و ائمه جمعه خشونتطلب و مشتی بسیجیِ داعشمسلک، احساس آسایش و آرامش کنند که کانون قدرت پشت سرشان است و بابت تجویز و اجرای جنایت، مجازات نخواهند شد.
حق با خامنهای است. چنین نظامی، قطعا "نظام منحرفی است."