علی خامنهای ۱۳ آبان امسال طبق عادت مرسوم سخنرانی کرد و برای چندمین بار ظرف سالهای اخیر سراغ بازتعریف یا تحریف تاریخ ابتدای انقلاب رفت. وی در سخنانی که همزمان با آخرین روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ایراد میکرد، بار دیگر از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا گفت اما با چرخشی نامنتظر و قابل تامل؛ «ما که وقتی انقلاب شد به سفارت آمریکا حمله نکردیم، آنان علیه انقلاب شروع به فعالیت کردند وگرنه بعد از انقلاب سفارت آنان برقرار بود و کار میکردند اما آنان علیه انقلاب عمل کردند و کار جوانان ما واکنش به این موارد بود.»
اینکه خامنهای اشغال کنندگان سفارت را «جوانان ما» خطاب میکند تعارفی است که امروز حتی به گوش گروگانگیران نیز گران میآید. برکسی پوشیده نیست که تسخیرکنندگان دیروز، مغضوبان امروزند، هرچند همچنان با تمام قوا خواهان مشارکت در قدرت و نشستن بر سفره انقلاب هستند. اما اگر از کنار اولی به سادگی عبور کنیم، گذر از جمله «ما که وقتی انقلاب شد به سفارت آمریکا حمله نکردیم» چندان ساده نیست. بویژه چند دهه پس از ماهیگیری با قلاب حمله به سفارت و گروگانگیری، امری که در عرصه داخلی به استراتژی غالب افراطیون طرفدار علی خامنهای علیه کشورهای مخالف سیاستهای "نظام" بدل شد و نمود خارجیش تا آدمربایی اطلاعات سپاه در ترکیه و دبی و ترور مخالفان مقیم اروپا پیش رفت. دستورالعمل ثابتی که چندسال قبل نیز با هدایت جمع دیگری از معتمدان بیت رهبر ایران در مورد سفارتهای عربستان و انگلستان در تهران به اجرا درآمد. گرچه وی بارها نشان داده برای حفظ تاج و تخت خود و نظامیان تحت امرش به هر چرخش و نرمش و پیچش قهرمانانه - البته در برابر قوه قاهر خارجی و نه داخلی- تن میدهد.
مقوله قلب معنا هنگامی واضحتر و البته تعجببرانگیزتر شد که خامنهای سال پیش به بازتعریف واژه «مستضعف»، یکی از واژگان کلیدی و گفتمانساز انقلاب ۵۷ اقدام کرد.
رهبر 81 ساله ایران در یکی از سخنرانیهایش به مناسبت «چهلمین سالگرد تولد بسیج» درباره ماهیت حکومت و هویت «بسیج مستضعفین» اینطور میگوید: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید…مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفهالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است».
قلب معنایی چنین واضح در قالب «ما که وقتی انقلاب شد به سفارت آمریکا حمله نکردیم» توسط تنها رهبر آمریکاستیز باقی مانده در خاورمیانه، آنهم دقیقا در ساعات پرالتهاب برگزاری انتخابات ایالات متحده و درعینحال قوت گرفتن بحث سر کار آمدن کاندیدای حزب دموکرات، برای چندمین بار میتوانست متضمن یک پیام خاص باشد؛ "دست دادن با شیطان برای حفظ نظام". چون "بایدن" در نمونه مهمی چون کشتن قاسم سلیمانی – بازوی عملیاتی خامنهای در منطقه- از تصمیم ترامپ حمایت تام و تمام کرد و حالا با اجماع جهانی ایجاد شده در نتیجه انتخابات بعید است از مواضع مشابه و سختگیرانه علیه حکومت کوتاه بیاید.
تحریف واقعه حمله به سفارت آمریکا در حالی اتفاق افتاد که خامنهای یک سال پیش تعریف کلمه «مستضعف» را تغییر داد. آنهم درحالیکه این اصطلاح در هیچیک از سخنرانیهای رهبران شورشی! و معترضان خیابانی سال ۵۷ که سرانجام به سقوط رژیم پهلوی انجامید، خطاب به کارخانهداران، زمینداران، ثروتمندان و روشنفکران استفاده نشده و این مقوله چنان در گفتار انقلابیون اسلامگرا نمود داشت که تغییرش چندان ساده نیست.
اگر مقصودی جز این مطرح بود، سیدمحمد بهشتی نباید میگفت «انقلاب اسلامی از جانب مستضعفان علیه مستکبران است و نمیشود کارگزار ارشد نظام انقلابی باشد؛ اما ساده زیست نباشد» چون عباراتی همچون «ساده زیست»، «کاخ نشین»، «کوخ نشین»، «محرومان» و کلمههای مشابه، اگر با هدفی جز ارسال پیام به فرودستان بهکار میرفت، مجوز ورود به ادبیات رسمی حاکمیت نمییافت.
روح الله خمینی در مقاطع مختلف نیز در این مورد سخنرانی داشته و از قضا یکجا نیز بخشی از صبحتهای خود را به تعریف «مستضعف» اختصاص میدهد. «شما تاجرهای محترم که نبودید در این میدانها. من که میدانم شماها نبودید؛ آنهایی که بودند این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و آن ـ عرض می کنم ـ دانشگاهی بود؛ که همه فقیرند. این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند.»
وی در جای دیگری میگوید «این نهضت و این پیشبردی و این پیروزی، مرهون این طبقۀ جوان ایران، آن هم طبقۀ جوان درجۀ سه؛ طبقۀ جوان محروم [است]؛ آنها این مسئله را پیش بردند، این نهضت را پیش بردند؛ و ما باید از آنها تشکر کنیم. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز خواهد گشت. تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تأیید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانۀ همۀ ملت است که می توان خرابیهای عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را که رژیم فاسد شاه به وجود آورده است جبران نموده و نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و "مستضعف" آغاز نمود.»
خمینی بارها درباره «این طبقهای که آن بالانشینها اینها را پست میشمردند میگفتند طبقۀ پایین» سخنرانی کرده به تشریح مقصود خود از "مستضعف" پرداخته است. «منطق مستکبرین همین بود که استکبار [میکردند] تکبر میفروختند بر جامعه؛ ملت ما را طبقۀ پایین حساب میکردند. بالا کی بود؟ آقای «آریامهر» و آن دستجات خودش! آنها بالاها بودند؛ و همۀ شما را و همۀ ما را و همۀ ملت را حساب نمیآوردند. چیزی نیستند اینها!»
شاید رهبر کنونی نظام اسلامی {نماینده امروزین همان بالا!} به دلایل قابل فهم از جمله سیل تحریمهای کمرشکن و ترس حکومت از خیزش مردمی دوباره نیاز دارد فراموش کند خمینی بارها این واژه را تعریف کرده است. «شما طبقۀ جوان برومند "زاغهنشین" بر آن اشخاص کاخ نشین شرافت دارید. و شما هستید که اسلام را حفظ کردید و نهضت را پیش بردید. و امیدوارم از این به بعد هم شما باشید که تا آخر برسانید این نهضت را.»
برخی نگرشهای گفتمان پژوهی در ارائه تعریف، برای واژه "گفتمان" کارکردهایی قائل میشوند. از جمله «برقراری ارتباط میان باورها (شناخت)» و از آنجا که مردم زبان را برای برقراری ارتباط میان اندیشهها و باورها یا بیان احساسات بهکار میگیرند، بنابراین «تعامل در موفقیتهای اجتماعی» و «بعد تعاملی» گفتمان ویژگی مهمی است. بدین ترتیب تلاش رهبر جمهوری اسلامی برای ایجاد تغییر در تعاریف قدیم بیش از پیش روشن میشود. اگر به ویژگیهای مد نظر «فوکو» در مقوله "گفتمان" نظر کنیم، گفتمان چیزی است که چیز دیگر را تولید میکند و نه چیزی که در خود، از خود و برای خود وجود یافته و میتواند بهگونهای منفک و بریده از همه چیز مورد تحلیل قرار گیرد. با در نظر گرفتن آنچه این روزها در سطح گفتار بر زبان نیروهای حکومتی در ایران جاری است میتوان دریافت کارگزاران نظام هر روز بیشتر در دام زبان الکن خود گرفتار میشوند، از اینرو است که برخلاف انواع ادعاهای تکراری، خود را نیازمند بازتعریف گفتمان ابتدای انقلاب حس میکنند اما همزمان در چنبره جهانبینیِ متصلب و دایره واژگانی جامد، گفتمان منزوی و شکست خورده اسیرند. انزوای گفتمانی که طی روزهای آینده پس از استقرار جریان تازه در کاخ سفید و البته در نتیجه تغییر تعامل کشورهای منطقه با اسرائیل بیش از پیش رخ مینماید.
نویسنده: سیامک جمشیدی