اهم اخبار
news-details

آیا موجودیت ایران در خطر است؟


کاظم علمداری

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در بخشی از سخنان خود در اتاق بازرگانی می گوید:

 

"... ما تو ایران از اصول گرا، اصلاح طلب، بی خط، مخالف جمهوری اسلامی، مخالف دولت، همه مون توی یک کشتی نشسته ایم. هدف  نه دیگه نظام جمهوری اسلامیه، نه دولت آقای روحانی. هدف ایرانه. این ایرانه که برای بعضی اهداف و تمایلات مانعه، و این ایران رو می خواند نابود کنند. خیال نکنید اگرآقای روحانی رفت اصول گراها موفق می شند. خیال نکنند بعضی ها اگر جمهوری اسلامی رفت اونا می یایند سرکار. امروز ایران، این وضعیت جغرافیایی، این در واقع موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی، با این مردم، با این توانایی ها، با این ذخایر، با این امکانات، با این آینده درخشان، این هدفه. این هدف رو انشاالله ما باهم نا کام می کنیم. ..."

در وهله نخست باید پرسید با ایران چه کرده اند و چه کسانی کرده اند که با این همه ویژگی های برجسته ای که ظریف از آنها نام می برد فکر می کند موجودیت اش در خطر است؟

1.بله، ایران در خطر است، اما نه از خارج،  یا آنطور که آقای ظریف می گویند "...ایران رو می خواند نابود کنند". ایران را نظام ولایت فقیه به لبه پرتگاه نابودی رسانده است. مشکلات ایران همه درون زاست. روحانیت بر ایران سلطه مطلق داشته و دارد. بی جهت به دنبال عامل خارجی نگردید. به خود  بنگرید که چه کرده اید. عامل این همه فساد، اختلاس، جرم و جنایت و آدم کشی، بی اخلاقی و خاموش کردن صدای هر منتقد دلسوز، خارجی ها نبوده و نیستند. اعدام های سال 67 یا قتل های زنجیره ای و یا اختلاس های کلان را آمریکایی ها نکرده اند. آمریکا حتا یک کارمند جز در ایران ندارد. چرا تخریب های خود را به آمریکا نسبت می دهید؟ از خودتان بپرسید چرا 40 سال است شعار مرگ بر آمریکا می دهید؟ براستی چرا؟ اگر این کار به تلافی کودتای 28 مرداد است جای پرسش فراوان دارد. نخست، با اینگونه شعارها  و خواست نابودی اسرائیل کوچک ترین مشکل شما حل نشده و نخواهد شد. دوم، روحانیتی که خود نیز در کودتای 28 مرداد دست داشت و خمینی آنرا سیلی اسلام بر مصدق خواند، نمی تواند مدعی باشد و جرم و جنایت و فساد و دزدی اش را زیر پوشش آن پنهان کند. به جهان نیز بنگرید که چگونه هند بعد از نزدیک به دو قرن سلطه استعماری بریتانیا، ژاپن تنها قربانی بمب اتم در تاریخ، و ویتنام با سه میلیون قربانی تجاوز قدرت های بزرگ از جمله آمریکا با خود و دشمنان سابق خود کنار آمده اند، رو به آینده دارند و از امکانات دشمنان سابق خود استفاده کرده و می کنند.

آقای ظریف، شما با هوش تر از آنید که ندانید ایران زیر نظام ولایت فقیه هر روز به ویرانی نزدیک تر می شود. شما به دانش و وجدان خود مراجعه کنید و توپ را به زمین بیگانگان نیاندازید. هم اکنون هم اگر خامنه ای و  دیگر سران نظام تن به تغییر بدهند و قدرت را به مردم واگذار کنند، ایران نجات می باید و همه آن ویژگی هایی که نام  برده اید شکوفا خواهد شد.

2. همه ایرانیان دریک کشتی ننشسته اند. یا اگر نشسته باشند، همانند کشتی تایتانیک، کسانی در بالاترین طبقه همچنان سرگرم خوش گذرانی اند، کارگران در موتورخانه کشتی در حال غرق شدنند، و سرنشینان طبقات میانی در تلاشند که غرق نشوند.

3. نا خدای کشتی کیست؟ آقای ظریف، اگرهمه فرض های شما را هم بپذیریم، نا خدایی که قرار است این کشتی طوفان زده را به ساحل برساند کیست؟ به زعم شما، آقای خامنه ای. اما آیا کسی که ایران را به فلاکت امروزی رسانده است، "نا خدایی" که به جای گذر از آب ها آرام، مست توهم قدرت، کشتی را به صخره کوبیده است می تواند ایرانِ بحران زده را نجات دهد؟

4. کشتی حامل ستمگر و ستم دیده. آقای ظریف کوشیده اند ستمگر و ستم دیده را در کشتی فرضی خود سوار کنند. تا همگان برای نجات جمهوری اسلامی فداکاری کنند. قربانیان کشتارسال های 60 تا 67، قتل های زنجیره ای، جنبش سبز و معترضان یک سال گذشته، کولبران، کارگرانی که ماه ها حقوق نگرفته اند، بیکاران، معلمان و کارمندانی که نمی توانند بدون شغل دوم هزینه زندگی شان را تأمین کنند، مدافعان حقوق بشر که همچنان در زندان اند، کشاورزان فقیر که کشت و زرغ خود را از دست داده اند، زنانی که در خیابان به خاطر پوشاک متفاوت شان از گشت ارشاد کتک می خورند و تحقیر می شوند، با اختلاس گران، رانت بگیران، زرو گویان و زور بگیران، قانون شکنان، آتش به اختیاران و کسانی که از راه زد و بند و پیوندهای خویشاوندی به قدرت رسیده، و خود را ژن برتر می خوانند و ثروت ملی ایران رابه یغما برده اند، در یک کشتی ننشسته اند و سرنوشت مشترکی ندارند. اگرهم نشسته باشند اسیرند سلطه ولایت اند.

5. منافع  ملی ایران، با منافع نظام جمهوری اسلامی یکی نبوده و نیست. به همین دلیل فرض اینکه همه در نظام جمهوری اسلامی در یک کشتی نشسته اند نادرست است. مطابق آموزه خمینی همه توان و امکانات ایران می بایست در خدمت حفظ نظام قرار بگیرد، زیرا از نظر او "حفظ نظام اوجب واجبات" بوده است. حتا دروغ گفتن به برای حفظ نظام واجب تلقی شده است. پیروان او نیز اینگونه عمل کرده اند.. گروگان گیری، جنگ هشت ساله با عراق، بستن سه ساله دانشگاه های سراسر کشور، و پروژه اتمی که هر کدام زیان های انسانی و مالی بسیار بزرگی برای مردم داشته نمونه های کلانی است که به هیچ روی برای تأمین منافع ملی ایران رخ نداده، بلکه صرفا برای تأمین منافع نظام بوده است. برای فقها و متحدان آنها حفظ نظام مهم بود، نه منافع مردم ایران. آنها همواره از امت اسلامی، آنهم شیعه سخن گفته اند، نه ملت ایران. به همین دلیل هزیبه کردن ثروت ملی ایرانیان برای رفاه وابستگان به حزب الله لبنان، مطلا کردن گنبد عتبات، و یا در قدرت نگهداشتن دیکتاتور خونریزی مانند اسد را بر ساخت مدرسه برای کودکان در بلوچستان ترجیح داده اند.

6. امنیت تنها این نیست که مراقب باشیم دشمنان به مرز های ایران تجاوز نکنند. امنیت یعنی همه ایرانیان بتوانند از امنیت کار و زندگی برخوردار باشند، و کسی تنش نلرزد که نیمه شب گروهی مسلسل به دست به خانه اش بریزند و او را از رختخواب به زندان منتقل کنند؟ و یا مادری نگران باشد که مبادا دخترش را که از خانه بیرون می رود به خاطر پوشاک متفاوتش در خیابان کتک بزنند و دستگیرش کنند.

7. برون فکنی نکنیم. آقای ظریف نگفته است چه نیرویی ایران را هدف گرفته است. اما احتمالا منظور او آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است. چنین ادعایی در شرایطی که سران جمهوری اسلامی 40 سال است اعلام می کنند خواهاهان نا بودی این کشورها هستند برون فکنی محض است که مردم را هم به گمراهی می کشانند. از قضا همین خواست جمهوری اسلامی سبب شده است کشورهای عرب منطقه که روزی در جبهه پشتیبانی از مردم فلسطین و مقابله با تجاوزات اسرائیل بودند، امروز به دلیل نگرانی از تجاوزات جمهوری اسلامی، متحد اسرائیل بشوند. دولت آمریکا حداقل در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون و باراک اوباما تلاش کردند رابطه دو کشور را عادی کنند. اما پاسخ جمهوری اسلامی به این تلاش ها ادامه شعار مرگ بر آمریکا بود.

 

8. کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور، چین که در زمان انقلاب 1357 از ایران عقب تر بودند، با برقراری رابطه عادی و دوستی با غرب به ویژه آمریکا، بدون درآمد نفت و گاز، رشد اقتصادی دو رقمی را هم تجربه کردند و با پیشرفت چشم گیر خود به رقیب تکنولوژیک غرب تبدیل شده اند. چین فقیر و نیمه گرسته تا دهه هفتاد میلادی، اینگونه به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است. اما ایران زیر مدیریت فقها و نظامیان و دشمنی با غرب، با بیش از دو تریلیون دلار درآمد نفت و گاز رو به قهقرا رفته است. تا حدی که به اعتراف ظریف بسیاری از کشورها رابطه با جمهوری اسلامی را موجب بد نامی خود می دانسته اند.

 

9. وضعیت جمهوری اسلامی شبیه به عراق در آخرین سال های حکومت صدام حسین است. صدام نیز حاضر نشد برای نجات کشورش از قدرت کنار برود. او عراق را با خود و خانواده اش به ویرانی کشاند. در ایران نیز خامنه ای اینگونه عمل می کند. او اگر دلسوز ایران بود می توانست همانند راشد الغنوشی رهبر جنبش نهضت اسلامی در تونس، تابع اراده و خواست سکولار مردم شود و بر ادامه حکومت مذهبی که مردم از آن نفرت پیدا کرده اند اصرار نمی ورزید.

 

10. توافق هسته ای برجام برای خامنه ای موقتی، تاکتیکی و برای پشت سرنهادن تحریم ها بود. به همین دلیل او  آن را "نرمش قهرمانانه" خواند. یعنی عقب نشینی موقت تا بتوانند با توان بیشتر و در فرصتی دیگر سیاست خود را ادامه دهند. براساس توافق برجام فرض غرب برآن بود که جمهوری اسلامی رفتارش را نیز در منطقه تغییر خواهد داد. اما اینگونه نشد. مردم ایران همچنان هزینه ماجراجویی های فقها و فزماندهان سپاه را می پردازند.

 

11. دور زدن تحریم ها به جای عادی سازی رابطه با غرب از جمله آمریکا، راه به جایی نمی برد جز  اینکه کانال های اختلاس و سو استفاده های مالی و زد و بندها را فعال تر و ایران را با مخاطره بیشتری روبرو کند. ظریف می گوید سیاست اروپایی ها با آمریکا تفاوت دارد و  می توان با استفاده از این اختلاف، تحریم ها را دور زد. اما اختلاف اروپا و آمریکا  به گونه ای نیست که ظریف بیان کرده است. دولت ترامپ به دلیل ادامه مداخله در کشورهای منطقه، خواست نابودی اسرائیل، و گسترش موشک های دور بُرد جمهوری اسلامی را تحریم کرده است. اروپا نیز در هر سه مورد، به اضافه پولشویی مورد علاقه اصول گراها، با آمریکا هم نظر است. اختلاف برسر روش حل این مشکلات است. کشورهای اروپایی معتقدند که با حفظ برجام و تقویت جناحی که خواهان رابطه عادی با غرب است بهتر می توان این مشکلات را برطرف کرد. اما دولت ترامپ مدعی است سران جمهوری اسلامی تنها زبان زور می فهمند و زیر فشار اقتصادی و سیاسی عقب نشینی خواهند کرد. آنگونه که در پروژه هسته ای رخ داد.

12. تحریم خواست مشترک ترامپ و تندروهای است که ظریف نیز آن را تکرار کرده است، خواست شکست برجام و تداوم تحریم ها توسط تند روهای جمهوری اسلامی است. آنها نفع اقتصادی و سیاسی خود را در قطع رابطه، انزوای ایران در جهان و حفظ فضای خصمانه با غرب به ویژه آمریکا می دانند.  مخالفت آنها با  FATA (اتحادیه بین المللی مبارزه با پول شویی)، نه تنها غرب، بلکه متحدان جمهوری اسلامی مانند چین و روسیه را هم  از آنها دور می کند.

13. راه نجات ایران از وضعیت کنونی، تداوم جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه همبستگی ملی ایرانیان، نه اتحاد جناح های حکومتی، انجام رفراندوم سراسری و انتخابات آزاد و منصفانه برای تعیین نظام مطلوب مردم، و انتخاب مسئولان صالح و مدیران شایسته، اعلام صلح و دوستی با جهانیان به ویژه همسایگان برای همکاری و مراوه همه جانبه با شرق و غرب، دریک عبارت گذار از حکومت دینی به جمهوری سکولار است.

اشتراک در شبکه های اجتماعی