اهم اخبار
news-details

الهیات انفعال 


 

انسان‌ها و گروه‌های سیاسی برای وضعیت بریدگی، وادادگی و انفعال خویش دست به توجیهات مختلف می‌زنند. در کشور ما که شیعی‌ست، این توجیهات معمولاً از جعبه ابزار الهیات بیرون می‌آید. البته، باید در نظر داشت که سکولارها نیز در دستگاه اندیشگی‌ خود ابزارهایی مانند خودکشی،‌ اپیکوریسم، انحلال‌طلبی و رواقی‌گری را به‌کار می‌گیرند تا به‌نوعی وضعیت وصف شده را هضم یا از آن عبور کنند. اکنون، که تا حد زیادی راه‌های فاعلیت و عاملیت به روی نیروهای سیاسی بسته شده است، و حتی آینده‌ای تاریک پیش‌روی ایشان متصور است، دین‌مداران و به‌طور مشخص شیعیان از چندین مسیر خود را تسلی و تشفی می‌دهند.

۱- بازگشت به تنظیمات اولیه: شیعیان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به نظریه‌ سیاسی رایجی گرایش داشتند که معتقد بود هر عَلمی که قبل از قیام حضرت قائم برافراشته شود، محکوم به سرنگونی است. علمایی مانند آقایان بروجردی، خوئی و حتی، پیش‌تر صاحب مکاسب جملگی معتقد به این راه بودند و حداکثر راهی را که فی‌المثل شیخ انصاری پیشنهاد کرد، آن بود که در بعضی امور حسبیه که شارع راضی به زمین ماندن آن‌ها نیست، دخالت شود اما اثبات اینکه فقیهی قصد تشکیل حکومت کند به تعبیر عرب‌ها مانند آن است که بخواهد دست بر درختی پرتیغ (قتاد) بکشد. لذاست که مرحوم علامه طباطبایی در بادی امر گفت، «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود». این گرایش فکری، در اصل مفهوم انقلاب نیز تشکیک می‌کند و نهایتاً می‌گوید هر نوع انقلابی النهایه ما را به نقطه نابسامانی هدایت می‌کند بنابراین باید به تفکیک قیصر و مسیح وفادار ماند.

۲- تقدیرگرایی: عده‌ای بر آن شده‌اند گزاره‌ای را تحکیم و ترویج کنند مبنی بر آنکه وضعیت کنونی ما تقدیر الهی است و در مقابل تقدیر گریز و گزیری جز تسلیم نیست. به بیانی می‌خواهند اثبات کنند انسان‌ها تدبیر می‌کنند اما خداوند در آنی، با تقدیر خود تدبیر آن‌‌ها را دگرگون می‌کند. بر این اساس گفته می‌شود، تا به امروز تلاش‌های زیادی برای ساخت جامعه طراز انقلابی (و یا اسلامی) صورت گرفته اما خداوند چنین امری را مقدر نکرده است یا آن‌که تعدد و تنوع گناهان بشری غضب الهی را در پی داشته و ما به مغضوبین زمین بدل شده‌ایم. بر همین اساس و از زاویه‌ای دیگر، استدلال می‌شود اگر ما غیرمسلمان بودیم اما عدالت می‌ورزیدیم شاید مورد شفقت خداوند قرار می‌گرفتیم اما خداوند، مسلمانِ ظالم را به سرنوشتی شوم دچار می‌کند. البته، ذکر این نکته بجاست که دم‌غنیمت‌شمردن، حالی را خوش بودن و به فکر فردا نبودن در فرهنگ ایرانی نیز مزید بر علت شده است تا از اقدامات سیاسی بلندمدت و در نتیجه ترسیم چشم‌اندازهای سیاسی چشم‌پوشی شود.

۳- آخرت‌گرایی: عقیده بعضی از نحله‌های شیعه، بالاخص عرفا بر آن است که هر چه دنیا آبادتر شود، آخرت میل به تباهی می‌کند و هر چه در دنیا زهد ورزیده شود، آخرت آبادتر خواهد شد. آیات پانزدهم و شانزدهم سوره هود چنین وضعیتی را تصویر می‌کنند. گویی، دنیا و آخرت به دو کفه ترازو تشبیه شده‌اند که هر کفه سنگین شود، کفه دیگر سبک خواهد شد و نقطه تعادلی وجود ندارد لذا توصیه حاملان این ایده بر آن است که «دنیا را رها و بر کار آخرت تمرکز کنید». شاید، یکی از علل گرایش مردم ایران به عرفان در همین اندیشه نهفته باشد. ادبیات قرآنی از جمله آیه یکصد و سی‌ام سوره آل عمران نیز مؤید چنین نگاهی است. بنابراین نتیجه گرفته می‌شود، باید از دنیا و متعلقات آن عبور کرد.

۴- منجی‌گرایی: آگوستین معتقد بود انسان‌ها فقط در سلطنت هزارساله مسیحی به رستگاری می‌رسند و این سلطنت در آسمان‌هاست و در زمین یک سفارت دارد و آن هم کلیساست و نتیجه می‌گرفت، ما باید دائماً با توسل به کلیسا قلعه عفاف و پاکدامنی خود را حفاظت کنیم، از گناهان بپرهیزیم تا از این زندان خاکدان توسط شهسوار الهی که همان مسیح باشد، نجات پیدا کنیم. البته، ایده منجی‌گرایی به شیعه نیز منتقل شده و شیعیان معتقدند امام حسین (ع) با خون خود گناهان امت آن‌ها را خریده است و هرکس به‌خاطر وی شَدّ رحال کرده و به زیارت برود، یا بگرایند و بگرید و یا حتی خود را متأثر نشان دهد شامل رحمت حسین (ع) می‌شود و فرزندش، مهدی موعود از وی دست‌گیری خواهد کرد. لذا، وظیفه مؤمن جمع‌آوری چنین اندوخته‌هایی است نه تمرکز بر امور دنیوی.

۵- دیگردوستیِ انفرادی: حاملان این تفکر زمانی‌که وضعیت را به‌دلایلی از جمله تصلب ساختارها یا اقتدارگرایی منتج به رهایی نمی‌بینند، صرفاً به خود رجوع کرده و رهایی را در عرصه خصوصی جست‌و‌جو می‌کنند. چنانکه مشاهده می‌کنیم مذهب‌مدارانی را که از اعمال جمعی عبور کرده و تعلقات خود را در چارچوب و حریم خصوصی‌شان به پیش می‌برند که سقف آن مشارکت در ساخت مدارس، اعمال بازتوزیعی و صندوق‌های قرض‌الحسنه و کف آن دست‌گیری‌های حداقلی و بومی-محلی است. به عبارتی، این تفکر معتقد است باید ساخت جامعه‌هایی کوچک و آباد و بسامان و بهنجار را به اعمال اصلاحی در مقیاس کلان ترجیح داد.

۶- هجرت: در زمانه انسداد عده‌ای فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. چنانکه حضرت موسی عزم هجرت کرد و یا پیغمبر اسلام از مکه به مدینه نقل مکان کرد. اساساً گفته‌اند "الفرار مما لایطاق مِن سنن المرسلین" یعنی فرار از آنچه فوق طاقت بشر است، از سنت‌های پیامبران است. این مبنایی است برای کسانی‌که تحمل شرایط بسته را ندارند و دست به هجرت می‌زنند؛ خواه این هجرت داخلی باشد یا خارجی. چه بسا افرادی که در نقاط حاشیه‌ای ایران سقفی را اختیار کرده و زندگی آرامی را در خدمت کار علمی سپری می‌کنند در حالی‌که پیش‌تر فعال سیاسی یا دست‌کم حاضر در رسانه‌ها بودند. یا افرادی که به خارج از کشور رفته و دیگر فعالیتی ندارند و حتی معتقدند دین‌شان در خارج از کشور بهتر حفظ می‌شود و همچنین فرزندان‌شان متدین‌تر پرورش خواهند یافت.

در خاتمه می‌توان گفت، در جعبه ابزار الهیات همه‌ رهیافت‌ها را می‌توان یافت. اگر کسی قصد جنبش و شورش دارد می‌تواند همچون دکتر شریعتی ابزار بسیج اجتماعی را تمهید کند و اگر کسی می‌خواهد به آبادی سرزمین خدمت کند، همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌تواند دین را در چارچوب پروژه توسعه کشور بازتعریف کند و اگر کسی می‌خواهد سیاست‌های کنترل اجتماعی و سیاسی را پیش بگیرد، می‌تواند مقدمات و توجیهات آن را به وسیله الهیات تمهید کند و به موفقیت دست یابد. به عبارتی می‌توان گفت، دین همچون بحری است که هر فرد می‌تواند حسب قرائت‌اش کوزه‌اش را پر کند. اما، به‌گمان من در عصر کنونی نباید دین را ابزاری برای توجیه افعال بشری قرار داد؛ چه این فعل جنبش و انقلاب و انفعال باشد، چه توسعه و کنترل اجتماعی و سیاسی. لذا صرفاً می‌بایست به راه‌حل‌های سیاسی و سنجش‌پذیر و زمینی متمرکز بود.

نقل ازمشق‌نو

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی