اهم اخبار
news-details

در ضرورت محکوم کردن حمله‌ی وحشیانه و تجاوزکارانه‌ی پوتین به اوکراین و ایستادن کنار مردم اوکراین


 

 

 شاید ده روز پیش کم‌تر کسی می‌توانست یقین بر واقعه‌ای داشته باشد که امروز ناباورانه برابرِ چشم جهانیان است. از زمان هیتلر تاکنون هیچ روی‌داد قابل مقایسه‌ای به این وسعت در اروپا وجود نداشته است. و این نقطه عطفی نه‌تنها برای اروپا که برای کل رابطه‌های میان دولت‌ها و معاهده‌های بین‌المللی است که هنوز نمی‌توان بُعدهای آن را به درستی ترسیم کرد. هنوز نمی‌توان پی‌آمدهای این جنایت جنگی را در همه‌ی وجه‌های آن دید اما، بر این گمان هستم که صفحه‌ای از تاریخ ورق خورده است.

 پوتین با این حمله‌ به‌ شکل گستاخانه‌ و بی‌شرمانه‌ای اعلام کرده است که اوکراین حق ندارد به‌ عنوان کشوری مستقل وجود داشته باشد و آن را بخش جداناپذیری از روسیه دانسته است و همه‌ی مرزهای پذیرفته‌شده‌ی رابطه‌ میان کشورها و حقِ حاکمیت ملی و استقلال کشورها را پای‌مال آرزوها و خام‌اندیشی‌های توسعه‌طلبانه‌ی خود کرده است که اگر بتواند به اوکراین هم قناعت نخواهد کرد و کلِ نظامِ بین‌المللیِ مصونیت و اعتبارِ مرزها را برهم خواهد زد؛ همان‌طورکه در سال ۲۰۰۸ درباره‌ی گرجستان عمل کرد و در سال ۲۰۱۴ کریمه را از اوکراین جدا ساخت و در آخرین نطق خود حتی سوئد و فنلاند را هم تهدید کرد.

 شوربختانه در ایران با حکومتی روبه‌رو هستیم که نه به منافع ملی ما می‌اندیشد و نه سرنوشت ایران و ایرانی جایی در دغدغه‌های سران آن دارد. حکومت نه‌تنها هیچ موضعی در برابر تجاوز به حاکمیت ملی یک کشور عضو سازمان ملل (که خود روسیه هم استقلال آن را به‌رسمیت شناخته بود) نگرفته است که سهل است کنارِ پوتین ایستاده است و با همان واژگان و همان زاویه‌ی پوتینی روی‌دادها را تفسیر می‌کند. و امروز هم رهبر حکومت اسلامی همه‌ی تقصیرها را به گردن آمریکا و ناتو انداخت که اگر کسی نمی‌دانست فکر می‌کرد این‌ها به اوکراین حمله کرده اند.

 در میان جریان‌های سیاسی ایرانی تکلیف روسوفیل‌های ایرانی که معلوم بود اما در این واقعه چهره‌ی خود را روشن‌تر عیان کردند که کشور اصلی‌شان روسیه است؛ خواه روسیه شوروی باشد با اسم دروغین‌ «مامِ پرولتاریای جهان» خواه روسیه‌ی پوتین باشد که خواب دورانی از روسیه را می‌بیند که به‌قول مارکس «ستاد کل ارتجاع» بود. بخش دیگری، هرچند کوچک و کم‌اثر اما پُرسروصدا، که به‌جای محکوم کردن بی‌هیچ «اما»یِ تجاوز پوتین به اوکراین و ایستادن کنار مردم اوکراین آن‌قدر درباره‌ی ناتو و آمریکا و غرب قلم‌ها را می‌فرسایند و گلوها را خشک می‌کنند که در این میان آنچه اصلی و حیاتی است کم‌رنگ و نادیده شود. و درک نمی‌کنند که این جنایت پوتین گذشته از خسارت‌های جبران‌ناپذیری که به مردم اوکراین وارد کرده و می‌کند باعث رشد جریان‌های راست افراطی و دسته‌بندی‌ها و پیمان‌های نظامی و نظامی‌گری در اروپا و جهان خواهد شد. 

 در میان همه‌ی این وضعیت ضدبشری‌یی که پوتین به مردم صلح‌جوی اوکراین تحمیل کرده است و باعث نابودی بی‌‌شمار جان‌های عزیز و آوارگی چند صد هزار نفری مردم بی‌گناه اوکراین و ازدست‌رفتن سرمایه‌های بزرگ ملی کشور شده است، شاهد سربرآوردن ققنوسی از خاک تفتنده‌ی اوکراین هستیم که چیزی جز نمادِ شرف ایستادگی در برابر متجاوز نیست که به‌دست مردم اوکراین و رهبرانِ میهن‌دوست آن رقم زده شده است و به‌رغم هرچه پس‌ازاین پیش بیاید بزرگ‌ترین مایه‌های امید را در جان آدمی زنده کرده است. و می‌توان گفت: می‌توانیم فردای‌مان و دنیای‌مان را با دست‌هایِ خودمان بسازیم.

 این کلام را با چند خط از «سفرنامه‌ی بارفروش [بابل امروز]» نیما یوشیج به پایان می‌برم که نزدیک به صد سال پیش نوشته شده است: 

 «روس‌های قدیم [درحقیقت امروز به همان رسیده ایم] همیشه مخالف ایران بودند، چنان‌که صمدخانِ معروف را در تبریز حاکم کردند و اشخاص وطن‌پرست را به دار زد و شقه کرد. در موقع جنگ بین‌الملل اول، روس‌ها قشون ایران را به نزاع با عثمانی‌ها واداشتند، با پول مالیه‌ی ایران. به قزوین قشون فرستادند و طهران را تهدید می‌کردند. دولت روس علنی و وحشیانه، اعمال خود را در ایران اجرا می‌کرد. قونسول‌هاشان، مالیات املاک و اراضی ایران را که در تملک اتباع روس بود، مانع از پرداخت بودند. حتی درباره‌ی حمایت‌شدگان روس که خیلی از ملاکین ولایات شمالی بودند، همین کار را می‌کردند. بسیاری از اتباع خود را در ولایات شمالی پراکنده کردند. قلاع مرکز، تلگراف بی‌سیم و غیره در آذربایجان، تجاوزات در مشهد، دسایس در أصفهان، قتل‌عام و دارزدن‌ها در گیلان و آذربایجان، ممانعت از تأسیس قراسوران [گروهی که به دستور حکومت مرکزی مسئول امنیت و حفاظت از راه‌ها و قافله‌ها بودند] در ولایات شمالی.» 

 

۱۰ اسفند ۱۴۰۰ برابر با اول مارس ۲۰۲۲

 

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی