اهم اخبار
news-details

فعالان دانشجویی "خودی" و استیضاح نظام


دیدار آقای خامنه‌ای در ماه رمضان امسال با نمایندگان جمعی از  تشکل‌های دانشجویی خودی از جهاتی یک رویداد معنادار بود. این معناداری ارتباطی با طرح پشت سر اجازه دادن به انتشار سخنان انتقادی در حاشیه مراسم ندارد که به مثابه یک امر تکراری و کلیشه‌ای فاقد اثرگذاری است. بلکه محتوای سخنان انتقادی طرح‌شده در دوران حاکمیت تقریبا یکپارچه اصول‌گرایان و مدافعان حداکثری نهاد ولایت‌فقیه اهمیت دارد.

همچنین تعارض فاحش و زیاد بین توصیف خامنه‌ای از شرایط با نگاه و ارزیابی فعالان دانشجویی گزینش‌شده قابل توجه است. چون سخنرانان یادشده همگی به درجاتی به تشکل‌های دانشجویی حکومتی (نیروهای خودی نظام) تعلق داشته و فاقد نمایندگی از طرف جنبش دانشجویی هستند، ازاین‌رو شکاف عمیق بین جنبش دانشجویی به عنوان میزان‌الحراره جامعه و بیان گویای خواسته‌های مردم با جمهوری اسلامی ایران و بویژه نهاد ولایت فقیه آشکار می‌گردد.

البته بین دانشجویانی که در مقابل رهبری نظام صحبت کردند نیز تفاوت ملموسی مشاهده شد. محتوا و لحن سخنان انتقادی حسین اسکندری و امیرحسین پناهی، نمایندگان تشکل‌های "جنبش عدالتخواه دانشجویی" و "اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل" عمیق‌تر و صریح‌تر بودند.

"جنبش عدالتخواه دانشجویی" علی‌رغم برخوردهای امنیتی با برخی از فعالان سابق آن و تصفیه‌های صورت‌گرفته کماکان از منظری تقریبا شالوده‌شکنانه به نقد نظام می‌پردازد. البته هنوز در چارچوب گفتمان جمهوری‌اسلامی و ساختار سیاسی آن با تمرکز بر عدالت در شکل سنتی و نگاه ثانوی به توسعه سیاسی به دنبال تغییرات و تحولات است که پارادوکسیکال به نظر می‌رسد. ابراز وفاداری چندباره به خامنه‌ای و نظریه ولایت فقیه و نبود ارتباط ارگانیک با بدنه دانشجویی و توان موج‌سازی باعث شده تا این تشکل همچنان در محدوده درون نظام تحمل شود.

اما وجه مشترک انتقادات نمایندگان تشکل‌های دعوت‌شده به افطاری خامنه‌ای، جدا از نگاه تجلیل‌گرایانه به مسیر طی‌شده نظام در گذشته، ناخرسندی از وضعیت موجود و بیان ناکامی نظام در تحقق وعده‌ها و ابراز نگرانی از آینده بود. انتقادات آنها متوجه لزوم چاره‌جویی برای تغییراتی فراتر از تغییر کارگزاران بود که شامل دگرگونی در رویه‌ها و ساختارها می‌شد. همچنین تاکید بر اینکه بعد از گذشت ۴۳ سال نظام و نهادهای مختلف آن ناتوان از ایده‌سازی و ارائه برنامه موثر برای حکمرانی خوب در کشور هستند و نظرات و سیاست‌های مطرح‌شده یا "غریزی و خام" و یا "ترجمه و اسلامیزه شده متون غربی" بوده است.

از نظر آنان نه مجلس یازدهم و نه دولت ابراهیم رئیسی هیچکدام نتوانسته‌اند رضایت دانشجویان هوادار حکومت را برآورده سازند! در واقع این افراد در حضور شخص اول نظام از سر دلسوزی برای کسی که به او ارادت دارند، هشدار می‌دهند که تداوم وضع موجود نظام را در بن‌بست قرار می‌دهد. شدت انتقادات آنها نسبت به دولت و مجلسی که آنها در دوره‌های مختلف انتخاباتی حامی‌اش بودند در حدی دور از انتظار بود که خامنه‌ای در واکنش تذکر داد، کسانی که امروز وزیر هستند در جلسات مشابه سالیان قبل سخنانی چون شما بر زبان می‌آوردند.

در واقع آنچه دانشجویان فوق عامدانه و یا ناآگاهانه نادیده می‌گیرند، سترونی گفتمان و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی‌ایران است که اجازه شکوفایی اقتصادی، حکمرانی خوب، حاکمیت قانون، فسادستیزی و تحقق عدالت در معنای واقعی را نمی‌دهد. حرف‌هایی که آنان می‌زنند، همچون مدیران ارشد دولت رئیسی در گذشته، شعارگونه و مبتنی بر نگاهی مغایر با عقلانیت متعارف و دانش بنیانی است. آنها همچنین تاثیر آفت قرار گرفتن در موقعیت قدرت را نمی‌بینند.

اما مستقل از نظام باور و راهکارهای کلان آنها ارزیابی‌شان از وضعیت موجود روشنگر آن است که عملکرد و برون‌داد نظام حتی از دید دانشجویان خودی نه تنها نمره قبولی نمی‌گیرد، بلکه رد گشته و نیازمند درمان گسترده و جراحی تشخیص داده می‌شود.

در شرایطی که ابرچالش‌ها رو به تشدید بوده و بحران‌های چندگانه عمق راهبردی یاس و ناامیدی از آینده را در جامعه گسترش داده است و ارکان حاکمیت در دسترس گروه‌هایی است که خود را باورمند به "مدیریت جهادی"، "عقلانیت انقلابی" و "اصول‌گرایی" می‌دانند و جریان متهم به "استحاله شدن"، "عدول از مبانی انقلاب" و "مرعوب و شیفته غرب" در بلوک قدرت حضور ندارد، این نقد صریح و بی‌محابا ناخواسته گفتمان اپوزیسیون و تغییرات ساختاری را تقویت می‌کند.

 

 

به همین دلیل روزنامه جوان، ارگان مطبوعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برآشفته شده و به برخی از سخنرانان حمله کرده و نوشته است: «آنها نسخه تحریف‌شده جریان انقلابی‌اند؛ معرفت هم ندارند؛ دشمن‌شناس هم نیستند!»

به باور گردانندگان این روزنامه که به صورت غیرمستقیم پاسخ اصلی حلقه نیروهای نزدیک به خامنه‌ای و اداره‌کننده کشور را به دانشجویان یادشده داده‌اند، دانشجو موقعی "مسئولانه و توام با آگاهی و معرفت" است که منشا مشکلات کشور را دسیسه و توطئه دشمنان دانسته و چشم بر ریشه‌یابی داخلی بحران‌ها ببندد و یا وزن کمی به آن بدهد!

اما این رویکرد نخ‌نما دیگر حتی بر دانشجویان خودی که به درجاتی با جامعه و مردم در تماس هستند، بی‌تاثیر است. البته لحن تند مقاله مذکور تهدید ضمنی برخورد امنیتی را نیز در بر دارد که حربه اصلی نظام در مهار نارضایتی‌ها بوده و در سالیان اخیر اتکا به آن به نحو چشمگیری بیشتر شده است.

جنبش دانشجویی بعد از احیای خود در اوایل دهه هفتاد در راستای انجام مسئولیت خود با نظام دچار اصطکاک شد. بازداشت و محرومیت از تحصیل دانشجویان منتقد، تغییر در نظام اداره دانشگاه‌ها، پاکسازی اساتید، انحلال تشکل‌های مستقل، موازی‌سازی، غصب و جا دادن نیروهای بسیج دانشجویی در "دفتر تحکیم وحدت" نتوانست آرزوی نظام در مدیریت و تسلط بر دانشگاه‌ها را برآورده سازد.

هم‌اکنون برخی از کنشگران تشکل‌های دانشجویی "خودی" که بر بستر امکانات ویژه و به دور از مزاحمت‌های امنیتی فعالیت می‌کنند نیز حرف‌هایی را می‌زنند که امتداد منطقی آنها قرار گرفتن در مسیری مشابه دانشجویان زندانی گذشته و حال است.

به نقل از دویجه‌وله

اشتراک در شبکه های اجتماعی