اهم اخبار
news-details

آیرونی‌های ایرانی


 

در ادبیات، آن‌جا که بنا بر ترجمان و برگرداندن یک متن ادبی یا فلسفی از زبانی به زبانی دیگر است، همواره مترجمان با مشکل یافتن واژگان هم‌سنگ با واژگان به کار رفته در متن اصلی روبه‌رو هستند. بسیار واژگان در زبان‌های گوناگون یافت می‌شوند که شاید نمونه آن‌ها را در زبانی دیگر نتوان یافت. از دیگر سوی چنان‌چه شخص مترجم تلاش کند تا دست‌کم نزدیک‌ترین هم معنایی برای یک واژه خاص یافته باشد، در بهترین حالت خود می‌توان گفت که ترجمه مورد نظر تا حد زیادی پیام و روایت اصلی را به خواننده منتقل خواهد کرد اما نه همه مقصود نویسنده را. در دنیای هنر هفتم نیز اوضاع بر همین منوال است. هنگامی که فیلمی از زبان اصلی به زبانی دیگر برگردانده می‌شود، در یک روند اجتناب‌ناپذیر میزان زیادی از پیام و روایت فیلم دستخوش تغییر گشته تا آن‌جا که دیدگاه نویسنده و یا کارگردان آنچنان که باید به بیننده منتقل نمی‌شود. از همین‌رو بسیاری بر این باورند که ترجمه متون و آثار ادبی گاه از ارزش معنوی اثر خواهد کاست.

آیرونیسم یکی از هزاران هزار واژگانی است که برگرداندن آن از انگلیسی یا هر زبان اروپایی دیگر به زبان فارسی، بنا به خوانش‌های گوناگون فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی از آن، کاری به غایت دشوار و سخت است. برای همین منظور بنده به عنوان نویسنده متن حاضر، تعریفی از آن را برگزیده‌ام که نزدیک‌ترین انطباق را با باورهای شخصی خود پیرامون مسائل اجتماعی داشته و خواننده متن را بیشتر به مراد نویسنده از به کار بردن واژه آیرونیسم رهنمون می‌سازد.

رخدادهای سیاسی اجتماعی ایران دست‌کم از سیصد سال پیش به این سو، باعث قدرت یافتن و نفوذ غیر قابل انکار مراجع مذهبی و روحانیون در جامعه ایرانی بوده تا آن‌جا که فرامین و دستورات آنان در حکم امر مقدس نزد مردم ارزش و اعتبار یافته است. پیرو همین امر به تدریج شاهد به وجود آمدن باورها و رفتارهایی بر پایه تکرار و پیروی از یک روند فرمانبردارمآبانه، غیر قابل تغییر و فارغ از هر گونه نقد و بازاندیشی هستیم. تا آن‌جا که درستی این نظریه که عقاید ما عاداتی از رفتارهای ما هستند نه تلاشی برای مطابقت با واقع، بیشتر نمود پیدا می‌کند. اما با قدم گذاردن به قرن بیستم شاهد گونه‌ای خاص از روند بازاندیشی در میان روشنفکران و محافل دانشجویی پیرامون آنچه که امر مقدس نامیده می‌شد هستیم. این روند بازاندیشی که در میان طبقه متوسط جامعه بیشتر نمود داشت، تا آنجا پیش می‌رود که راه خود را به سوی طبقه پایین جامعه نیز یافته و افراد جامعه به تدریج با الهام از پراگماتیسم و وارد دانستن تردید و بازنگری پیرامون آنچه که تا حد امر مقدس آنرا ارزش می‌گذارند، به بازنگری و نقد باورها و عقاید خود پرداخته و تردید را همچون ابزاری برای راستی آزمایی واژگان پیشین و پسین به کار بستند. در بستر همین روند بازاندیشی است که شاهد معنا یافتن آیرونیسم و آیرونی‌هایی هستیم که هر یک به طور فردی پیرامون مسائل و واژگانی که حکم بدیهی را تا پیش از آن برای آنان داشتند به تردید و بازنگری روی آورده و دیگر امر بدیهی پیش چشمشان معنایی ندارد. آیرونی به معنای روا داشتن تردید در واژگان خاص مورد استفاده فرد است و نوعی نگریستن طعن آمیز به واژگان متعارف و محدود نماندن در حصار آنها. آیرونیسم با وجود اندیشیدن و سخن گفتن با واژگانی معین، دیگر واژگان­‌ها را نیز از نظر دور نمی‌دارد و معتقد به انحصار و برتری واژگان خویش بر دیگر واژگان‌­ها نیست. با وام‌گیری از نظرگاه ریچارد رورتی می‌توان گفت که آیرونی است آزاده که انسان ایده‌آل می‌توان نامید، واژگان خویش را از موقعیت فراتر فرو می‌کشد، آن‌ها را مورد سوال قرار می‌دهد و پیوسته و در هر موقعیت به غنی‌سازی و توسعه آنها می‌پردازد. نگاه او به واژگان نهایی خودش، با تردیدی دائمی همراه است. تردیدهای او از آن روست که مستمر از دیگر واژگان­ متاثر می‌شود. اندیشیدن پیرامون واژگان­ جدید، او را وامیدارد تا به غربال و بازسازی واژگان خویش بپردازد. او هیچ پدیده‌ای را بدیهی نمی‌انگارد و امر محتوم را فاقد اعتبار می‌بیند. در نتيجه مقصود من از آيرونيست کسیست که همواره "امر نو را به جان امر کهنه انداختن" را پیشه خود ساخته و در پی تغییر، گاه تا از دست دادن همه آنچه تا پیش از آن اندوخته پیش می‌رود.

و اینک در ایران امروز شاهد ظهور واژگانی نو هستیم که به جان امر کهنه افتاده و آیرونیهای ایرانی متشکل از هر گروه و دسته‌ای دستکم پیرامون این واژه فصل مشترک دارند و همین امر می‌تواند ایرانیان را بار دیگر در مسیر آزادی و سعادت قرار دهد؛ نه به جمهوری اسلامی. واژه‌ای که هیچ صاحب فکر و اندیشه‌ای را به بیراهه نمی‌برد و راه را بر روی هر بحث و جدلی پیش از دست‌یابی به بستری مناسب برای بررسی امکان‌های موجود پیرامون شکل و فرم نظام سیاسی آینده ایران می‌بندد.

 

تو گویی که پیش از تناول هر خوراک و خورشتی باید که دست‌ها را شست و جور دیگر دید. پس ای هموطن بیاییم و بر کم‌ترین فصل مشترک‌مان یعنی نه به جمهوری اسلامی گرد هم آییم و در این بزنگاه تاریخی که هم‌میهنان در خطه خوزستان به پا خاسته و فریاد پیروزی نور بر تاریکی را سر می‌دهند، همت گمارده و طرحی نو دراندازیم.

نه به جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، جاوید ایران


بهزاد پرنیان

عضو همبستگی جمهوری‌خواهان ایران

اشتراک در شبکه های اجتماعی