اهم اخبار
news-details

گوهر عشقی روایت‌گر اندیشه کانت


 

طبق روال هر روز، در نخستین مجال به دست آمده نگاهی به برخی از وبسایت‌های خبری و رسانه‌های معتبر داشتم. 

راستش کمی هیجان زده بودم. واقع امر تلاشم بر آن بود تا دریابم بانوان غیور و آزاده میهن عزیزم، در برپایی حرکت اعتراضی خود زیر نام ( نه به حجاب اجباری) که از چندی پیش آن را هماهنگ کرده تا در روز بیست و یکم تیرماه به انجام رسانند، چگونه عمل کرده اند؟

نگاهی اجمالی به صفحات فیسبوک، اینستاگرام و توئیتر انداختم و سپس سری به صفحه رسمی اتحاد جمهوری‌خواهان زدم.

پیام گوهر عشقی را تیتر زده بودند و کلیپ‌های کوتاهی هم از وی به نمایش درآمده بود.

راستش هرگاه که تصویری، سخنی یا پیامی از او بدست می‌رسد، ناخودآگاه هنرمند و نمایشنامه‌نویس فقید آلمانی هلنه وایگل جلوی چشمانم می‌آید. 

پیام‌هایش گاه چنان از سر سادگی و صراحت، پرمغز و پر رمز و رازند که می‌توان از دل آن نمایشنامه‌هایی را بیرون کشید که اجرا و دوباره‌نویسی آنها، جز از عهده افرادی چون برتولت برشت و هلنه وایگل ساخته نیست.

باری این بار نیز همچون گذشته، همان چهره و بی‌پیرایگی که خود موید گوهری از عشق ناب در قلب و روح ثروتمندش است، مرا در جای خود میخکوب کرد. 

در پیامش رو به همه آنان که هنوز داغ فرزند ندیده‌اند (و مباد که ببینند) با همان صدای لرزان اما غرای خود می‌گوید:‌ فریاد و نهیب من از برای بازگرداندن ستار یا دیگر جانباختگان راه آزادی نیست، بل برای آنست تا مبادا شما نیز چون من و دیگر مادران دادخواه در سوگ جوانانتان بنشینید و مباد که به این بلا مبتلا شوید. 

رو به نیروهای سرکوب میگوید: به مردم و میهنتان بازگردید، سلاحتان را به روی دشمن کشور و مردم خود بکشید.

پیام‌ها کوتاه هستند اما هریک سنگینی بار حماسه‌های ایلیاد و شاهنامه را با خود دارند. 

پیام‌هایش بطور غریبی مرا می‌برد به حال و هوای اثر جاودان امانوئل کانت زیر نام سنجش خرد ناب.

مورد خطاب گوهر عشقی، شامل عافیت‌طلبان و آنان که سکوت ورزیده اند از یک‌سو، و از دیگر سوی آنان که در اجرای فرامین و دستورات سران رژیم، خود را تا حد یک موجود فاقد اراده و اندیشه پایین آورده اند است.

او به صراحت و سادگی هرچه تمام تر به مسئله داوری مورد اشاره کانت در کتاب سنجش خرد ناب می‌پردازد.

گوهر عشقی چکیده جوهر اصلی همه پیام کانت در این کتاب را این‌چنین نهیب می‌زند که: 

فقره طبیعی جلوه دادن غیرقابل اندیشیدنی‌ها، به آن جا ما را خواهد برد که دیگر انجام کارهای هولناک به روشی منظم و سازمان یافته، مبتنی بر عادی‌سازی خواهد بود. و این روندی است که بدنبال آن اعمال و کردار زشت، تحقیرآمیز، جنایت‌بار و خارج از بیان و تصور، در گذر زمان تبدیل به هنجار و عرف  معمول در درون اجتماع شده و در ادامه قسمتی از عادات ما خواهند شد.

اما گوهر عشقی در پیامی که نیروهای مسلح را مورد خطاب خود دارد، بگونه‌ای رندانه موضوع (امر مطلق ) مورد اشاره کانت در کتاب سنجش خرد ناب را به میان می‌کشد.

او نظربازانه به همه نیروهای رژیم نهیب می‌زند که هیچ چیزی زیر نام فقره غیرقابل اندیشیدنی‌ها و هیچ امر مطلقی در ساحت خرد ناب، اعتباری ندارد.

گوهر عشقی از میان همین پیام ساده خود، فراخوانی برای داوری دارد که مورد اشاره کانت نیز قرار گرفته.

کانت در کتاب خود اشاره می‌کند که: قوه داوری استعداد ویژه‌ای است که تجهیز به آن بیشتر از یادگیری نیازمند تمرین و ممارست است و فقدان آن (قوه داوری) به منزله جهل و جمود.  به آنان که محروم  از قوه داوری‌اند، یاری نتوان رساند. و در این میان هستند انسان‌های صاحب دانشی که  فاقد چنین استعدادی باشند.

در اینجا میخواهم بگویم، با توجه به آنچه که امانوئل کانت پیرامون مسئله داوری به آن  اشاره داشته و نبود چنین قوه‌ای را (منظورم همان قوه داوریست) دلالت بر بلاهت، بی برگی، جهالت و حماقت فرد  خوانده، باید اذعان کنیم که این اتفاق الزاما و تنها برای افراد فاقد دانش و بی‌سواد  حادث نخواهد شد، که در حقیقت بسیاری از افراد باسواد و حتی روشنفکر و به اصطلاح انتلکتوئل نیز در این وادی گرفتار می‌آیند. 

خب برای مثال میتوان به نظرگاه آقای علی شریعتی در مقایسه دو فیلم تاریخ سینمای ایران اشاره کرد. او در جریان پرسشی پیرامون فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی و فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی عنوان می‌کند که نظر ما بیشتر به فیلم قیصر است از آن روی که این فیلم یک فیلم نر است و نرینگی در مرکز توجه آنست. 

این اظهار نظر از جانب فردی که خود در محافل و مراکز اروپایی به تحصیل و زندگی پرداخته، عملا نشان می‌دهد که فردی در قامت علی شریعتی و با یدک کشیدن عنوان مدرک دکترا چگونه می‌تواند کماکان در چنبره مذهب و باورهای فناتیک اجتماعی گرفتار آمده باشد و کماکان در پی تبلیغ و رواج نرینگی سخن بگوید و قلم فرسایی کند.  

اینجاست که درمیابیم گوهر عشقی چگونه با زبانی ساده اما به غایت شیوا آن جا که همه مردم را مورد خطاب قرار می‌دهد، در حقیقت تمام اصحاب فرهنگ،هنر،کار،اقتصاد و … همه و همه را زیر ضرب پیام غرای خود دارد که آری تمامی ما در بوجود آمدن چنین اوضاعی نقش داشته و باید تا برای جبران آن بپا خیزیم. 

آنگاه که او به موضوع داوری و امر مطلق( بی آنکه حتی چنین واژگانی را بر زبان بیاورد)، اشاره می‌کند، در حقیقت همه درها را به روی  افراد جامعه از هر دسته و گروهی می‌بندد که در پی فرار از اندیشیدن و به چالش درآوردن امر محتوم هستند. 

روی سخن او بیشتر با آنانیست که سکوت پیشه کرده یا خود مجری دستوراتند. گوهر عشقی به روشنی می‌گوید، گمان مبرید که اگر خود را مطیع ، بی اختیار و فاقد مسئولیت قانونی در اجرای قوانین، اوامر و دستورات حکومت قلمداد کنید، آنگاه هیچ پرسش یا مسئولیت اجتماعی متوجه شما نیست ، بخصوص آن که اگر آن امر بگونه ای به شکل قانون در آمده باشد. 

شما نمی‌توانید استناد کنید به اینکه اعمال شما (حتی و حتی آنانکه سکوت میکنند و هیچ کنش اجتماعی ندارند) بگونه‌ای منطبق بوده با قوانین جاری و بعد هم  بهانه بیاورید که قانون به صراحت خط و مشی اعمال ما را مشخص کرده.

با بررسی نظرگاه کانت دقیقا می‌توان دریافت که در چنین شرایطی افراد با خطاب قرار دادن قوانین و فرامین یک نظام توتالیتر، فاشیستی و ایدئولوگ زیر نام امر مطلق، در حقیقت برای فرار از مسئولیت یا پذیرفتن تبعات اعمالی که از آنها سرزده، با نادیده انگاشتن عمدی اسلوب و روشی که کانت خود در ادامه همین امر مطلق به آن اشاره دارد، زیر نام قاعده زرین، تلاش خواهند کرد تا از خود موجوداتی بیگناه و فاقد هرگونه اراده ذاتی در امر رد یا قبول امرمطلق یا امور غیر اندیشیدنی به نمایش گذارند.

 در واقع ذیل این قاعده زرین است که هریک از ما میتوانیم در نقش قانون گذار ایفای نقش کنیم. در صورت بندی کانت از امر مطلق، قانونگذار همان خودِ اخلاقی‌ست.

 یعنی ما در تبعیت از یک قانون یا اصل نمی‌توانیم صرف این که شارع مقدس، مجتهد، آیت الله، حجت الاسلام، خاخام، پاپ،  ارل، ملکه یا هر چیز حقیقی یا حقوقی دیگر آمده باشد و قانونی را وضع کرده باشد بگوییم بنا به گفته او ما عمل می‌کنیم. اینجاست که قوه ادراک و تمیز ما باید تا نقش خود را بازی کند.

و جان کلام اینکه گوهر عشقی به نمایندگی از همه ما ایرانیان، اعم از زن، مرد، کارگر، پیشه‌ور، فرهنگی، معلم، دانشگاهی، ارتشی، خانه دار، کشاورز، دهقان و... در روز بیست و یکم تیرماه یکهزار و چهارصد و یک، پیامی صریح، بی‌نیاز به هرگونه شرح و تفسیر در خطاب به ملت و سردمداران رژیم داشت که هیچ تفاوتی میان افرادی از  جامعه بخصوص آنان که  هیچ کنش اجتماعی و مسئولیت پذیری از برای اصلاح جامعه از خود بکار نمی‌بندند، با آنان که مجریان فرامین و قوانین حاکم بر کشورند نیست و آنان که اوامر رژیم را اجرا یا گردن می‌گذارند از تبعات و مسئولیت اعمالشان گریزی نخواهند داشت. حتی و حتی اگر خود را در پایین‌ترین وجه ممکن از شعور و اندیشه‌ورزی قلمداد کنند.

زنده باد آزادی،جاوید ایران

اشتراک در شبکه های اجتماعی