اهم اخبار
news-details

«انتخابات آزاد» بدون تغییر قانون اساسی بی‌معنی است


فصل انتخابات نزدیک است. حکومت اسلامی در تکاپوی نشان دادن دروغین پشتیبانی مردم از نظام ‏درشرکت وسیع مردم مانند گذشته در انتخابات است. مردم درانتخابات‌های گذشته هر بار فریب عنوان ‏‏«تغییرات» در روند حکومتی در آینده، کاندیداهای ریاست جمهوری را خوردند. حتی در دولت «تدبیر ‏و امید» حسن روحانی که با پشتیبانی جدی اصلاح‌طلبان انجام شد چشم به‌راه اصلاحات در مملکت ‏گردیدند. این بار نیز می‌بینیم که کم مانده است که حسن روحانی بی‌نقشی خود را در اداره امور همانند ‏محمد خاتمی که گفت من تنها تدارکاتچی بودم به‌شکلی بیان کند. رئیس جمهور حسن روحانی خوب می‌‏بیند که ولی فقیه اختیار هر کاری را از او گرفته است. «دولت پنهان» سید علی خامنه‌ای هرکاری از ‏دولت را دردست خود گرفته است. شعارها و خط مشی‌هائی  که رهبر یا سپاه می‌دهند طوطی‌وار توسط ‏رئیس جمهور تکرار می‌شوند.‏

بیست میلیون از مردم به دنبال محمد خاتمی و شعارهای پی‌گیری ارتقاء جامعه مدنی او افتادند و امید به ‏اصلاحات او بستند. او مدتی بعد جای جامعه مدنی را با جامعه اسلامی عوض کرد و ادامه کار به آنجا ‏رسید که  بالاخره اقرار نمود که من تنها «تدارکاتچی» بودم. و برای حفظ موقعیت خود ‏در نظام به دانشجویان اعتراضی تاخت و و به ایشان بسیار ناسزا گفت و سرکوب ایشان توسط نیروهای ‏امنیتی و نظامی را پشتیبانی نمود.

و اما مردم این بار نسبت به روحانی به شکلی خوش باوری کردند و رأی‌های خود را در صندوق ‏انتخابات ریختند. مردم وعده‌های حسن روحانی را باور کردند و به انتظار اصلاحات در دولت او نشستند. ‏مردم یادشان رفت که روحانی بیش از هرکس بر حجاب اجباری اصرار داشت و در عملی شدن آن ‏کوشید. و فراموش کردند که حسن روحانی در وقایع ۱۸ تیر بیش از هر کسی به دانشجویان معترض ‏اهانت کرد و دنبال دستگیری و فشار هر چه بیشتر بر آنان بود.‏

و اما مردم در دنبال کار شاهد ناتوانی روحانی در اصلاح امور شدند و به‌زودی کوشش بی‌حاصل او را ‏برای کنار زدن سپاه در اداره امور مشاهده نمودند تا جائیکه اجباراً روحانی تسلیم سپاه شد وشعارهای ‏توخالی صدام وار ایشان در برابر امریکا و شیوه نظامی ایشان دردفاع از کشور بجای روش صلح ‏آمیز سیاسی را تکرار کرد. درجائیکه در مورد استراتژی ایران در خلیج فارس دربرابرچشمهای مردم ‏داخل و خارج کشور گفت «سپاه استراتژی در تنگه هرمز را تعیین می‌کند».‏

‏امروزه «رهبری» در نقش هدایت «دولت پنهان»  تمام کنترل امور کشور را به دست گرفته است. تا ‏حدی که دولت روحانی عملاً هیچ نقشی در اداره امور مملکت را ندارد. آخوند‌های «امام‌های جمعه» ‏شهرهای بزرگ و کوچک هرروز اعلام اولتیماتوم جدیدی علیه امریکا یا انگلیس یا سایر کشورهای ‏اروپائی را از بالای منبر صادر می‌نمایند. هفته پیش یکی از این امام جمعه‌ها به امریکا و انگلیس ‏هشدار می‌داد که قدرت نظامی ما را کم گرفته‌اند. آخوند بی‌سواد اصلاً نمی‌داند قدرت‌های نظامی کدامند ‏و مقایسه آن با قدرت‌های نظامی کشورهای بزرگ چه معنی دارد. ایشان دنبال شعارهای تو خالی ‏نظامی رهبری شعارهای شبیه می‌دهند. اینگونه شعارها از گوشه و کنار مملکت، به نوعی تعیین ‏استراتژی دفاعی کشور، بخوبی نشان می‌دهد که دولت نقشی در تعیین استراتژی مملکت را ندارد. در ‏واقع این ولی فقیه است که شیپور را در دست دارد و دولت را از اقدام درهر نقشی از امور مملکتی ‏بازداشته است.‏

با توجه به مشکلات خطیری که تحریم‌ها برای کشور و مردم بوجود آورده‌اند وبا توجه به وضع ‏اقتصادی خراب مردم و ناکارآمدی حکومت و دولت در گشایش کارها، که تنها راه حل مشکلات مردم ‏را مقاومت مردم در برابر «دشمنان» می‌دانند و توصیه می‌کنند. تا حدی که حسن روحانی رئیس ‏جمهور از مردم می‌خواهد که چند ساعت در روز ،مانند مردم ژاپن در جنگ جهانی دوم، بدون مزد کار ‏کنند. این در حالی است که آقای روحانی حتی پلیس بین المللی را برای دستگیری رئیس بانک ملی که ‏با سه بلیون دلار به کانادا گریخته بود نفرستاده است، چون ازدزدها ی خودی بوده است. بلیونها ‏ثروت مردم را بجیب زده‌اند و آقا زادگانشان با ماشین‌های آخرین سیستم و حساب‌های مالی کلان در ‏کشور شیطان بزرگ و سایر کشورهای غربی زندگی می‌کنند و از هیچ چیز و هیچکس باکشان نیست. ‏حالا تقاضای کار بدون مزد از اکثریت مردم در زیر خط فقر نموده‌اند.‏

درادامه کاردولت بی کاره روحانی مردم این باربه عمق فاجعه دست یافته‌اند. اعتراضات خیابانی ‏گروه‌های مختلف جامعه مدنی، کارگران، فرهنگیان، مال باختگان ووو نماد آگاهی مردم از عمق فساد ‏و نا کارآمدی دولت و حاکمیت در مملکت می‌باشد.‏

در این شرایط محاصره اقتصادی ازطرف امریکا وکاهش فروش نفت که به سیصد هزار بشکه در ‏روزرسیده است در حالیکه سال پیش بیش از دو ملیون و نیم بشکه در سال بود. برای حکومت کار ‏مشکلی است که مردم را به شرکت در انتخابات جدید قانع کند، که این باربرخلاف دوره‌های پیش ‏دروغ نمی‌گوید و دولتی برای برقراری رفاه برای مردم روی کار خواهد آورد.
در این شرایط دولت و رهبری شدیداً در تشویق مردم برای شرکت در انتخابات در تلاشند. ایشان می‌خواهند یک بار دیگر به مردم و جهانیان نشان دهند که مردم پشتیبان ایشان می‌باشند. در حالیکه ‏شکی نیست که باز و به زودی مانند گذشته آشکار می‌شود که حقه جدیدی بکار گرفته‌اند و وضع به‌همان ‏صورت گذشته باقی خواهد ماند.‏

از طرفی اصلاح‌طلبان دوباره به میدان سیاست در انتخابات آمده‌اند وبرخی از ایشان به خیال خود با ‏پیش کشیدن اینکه انتخابات باید یک مرحله‌ای باشد ، یعنی شورای نگهبان در انتخابات نقشی نداشته ‏باشد اینکه ما نمی‌خواهیم دنبال بد و بدتر برویم ، به خیال خود با پیشنهاد «آزادی» انتخابات کار را ‏به آخر رسانده‌اند. در حالیکه حتی اگر در شرایطی بتوانند آزادی انتخابات را هم فراهم آورند و وکلای ‏خواسته مردم انتخاب شوند. حضور ولی فقیه و اختیارات بی‌حدی که قانون اساسی به او داده است می‌تواند هر کار درستی را خنثی کند و مجلس ساخته از نمایندگان واقعی مردم را بی‌کاره و ‏مهر لاستیکی ولی فقیه گرداند.

آزادی رأی برای انتخابات شرط است ولی بدون تغییر قانون اساسی و از میان برداشتن مسند ولایت ‏فقیه و بستن مجمع آخوندی مجلس خبرگان و شورای تحمیلی نگهبان، هیچ کاری در این مملکت ‏اصلاح‌پذیر نخواهد بود.‏

با این توضیح بسیار ساده که فهم آن برای همه کسانی که تجربه این چهار دهه را داشته‌اند بسیار ‏آسان است باید به اصلاح طلبان حالی کرد که آزادی انتخابات شرط لازم است ولی شرط کافی برای ‏داشتن مجلس مردمی نیست. باید موضوع تغییر قانون اساسی و همراه آن حذف ولایت فقیه و ‏برداشتن مجلس خبرگان و شورای تحمیلی نگهبان را به پیش کشید وخواستارتغییر سایر قوانین ‏اساسی که آزادی زنان و مردان این مملکت را تأمین نمی‌کند بود. از جمله آزادی اجتماعات، انتشارات ‏و احزاب و گروههای سیاسی را خواست. باید خواستار از میان بردن حکومت دینی که تنها آخوند‌ها ‏میدان‌دار باشند تا جیب و حساب‌های بانکی خودشان و شرکاء را پردرآمد نگهدارند، گردید. چه تنها ‏یک حکومت بر پایه دمکراسی و آزادی می‌تواند پاسخگوی مشکلات فراوان مملکت و مردم باشد.‏

ما اطمینان داریم که مردمی که از جامعه مدنی به خیابانها آمده‌اند بهترین مشوق سایر اقشار تهیدست و ‏سرکوب شده مردم به شرکت در مبارزات ضد دیکتاتوری می‌باشند. و در حالیکه دولت هیچ نانی برای ‏سیر کردن شکم گرسنگان جامعه را نیاورده و تنها از ایشان می‌خواهد که با شکم خالی و کار بدون مزد ‏پشتیبان حکومتی باشند که بجز بدبختی و نکبت ارمغانی برایشان نداشته‌اند.‏

اگر محمد رضاشاه با نیم ملیون نظامی درخدمتش و دستگاه گسترده امنیتی از میان رفت. اگر شوروی بعد ‏از هفتاد سال دیکتاتوری استالینی با ارتشی بزرگ و نیروی امنیتی مخوف و گسترده آن باقی نماند. ‏حکومت مذهبی ولایت فقیه که دست و بالش را بسته‌اند و بودجه دولت را هم نمی‌تواند فراهم کند. در ‏حالیکه مردم بستوه آمده‌اند و اکثریتی نان شب ندارند نمی‌تواند روی پا بماند و از میان رفتتنی است.‏

بکوشیم تا این واقعیت‌ها را تا آنجا که ممکن است بگوش هرچه بیشتر مردم برسانیم. که این نظام ‏مدتی است که از پای افتاده است و آخرین تلاشش گول زدن مردم به شرکت مجدد در انتخابات است در ‏حالیکه دندانهایش بر گوشت و پوست زندانیان با شرف و مبارز همچنان فشار می‌آورد.‏

بکوشیم تا امید از میان رفتن هرچه زود تراین حکومت مذهبی و خودکامه و استبدادی را، با شواهد ‏بی‌شماری که داریم در دلهای مبارزین مردم قوت بیشتری دهیم.
 

اشتراک در شبکه های اجتماعی