اهم اخبار
news-details

قسمت اول گزارش بخش عمومی همایش همبستگی جمهوری‌خواهان ایران در دانشگاه جرج واشنگتن


پنجمین همایش همبستگی جمهوری‌خواهان ایران (هجا) با محوریت "نقش همگرایی جمهوری‌خواهان در گذار به دموکراسی در ایران و صلح پایدار در منطقه" در روز ۸ سپتامبر به میزبانی انجمن جمهوری‌خواهان ایران در واشنگتن، در دانشگاه جرج واشنگتن برگزار شد. در این همایش یک روزه، طی برگزاری  سه میزگرد، برخی از چهره‌های سیاسی و فعالان مدنی حاضر، به بحث و گفت و گو در خصوص موضوع این همایش پرداختند.  در ابتدای همایش کلیپی در خصوص پیشگامان جمهوری عرفی (سکولار) پخش شد.

 

پیام سید حسین موسویان

این همایش با پخش پیام  دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران آغاز شد. دکتر موسویان ضمن خوش‌آمدگویی به حاضران در این همایش گفت: "ملت بزرگ ایران از سال‌ها قبل از انقلاب مشروطیت به دنبال آزادی استقلال و حاکمیت ملی بوده  و همچنان این خواسته‌ی خود را دنبال می‌کند."

دکتر موسویان در ادامه سخنانش به این موضوع اشاره داشت که بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت، سلاطین قاجار و بعد از آنها  پادشاهان پهلوی به قانون اساسی مشروطیت ارزشی ننهادند و آن را زیر پا گذاشتند و حقوق ملت را رعایت نکردند و در نتیجه از مشروطیت فقط نامی باقی‌مانده و همان حکومت استبدادی قبل از انقلاب مشروطیت ادامه پیدا کرد.

 رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران، دلیل اصلی این که ایران به جمهوریت دست پیدا نکرد را مخالفت روحانیون با رضاخان در برقراری جمهوریت پس از کودتای سال ۱۲۹۹ دانست و گفت: "ما به حاکمیت مشروطیت ملی دست پیدا نکردیم چون برخی از روحانیون با رضاخان مخالفت کردند و گفتند در کشور شیعه باید پادشاه وجود داشته باشد، او هم سلطنت اعلام کرد. البته در انقلاب ۵۷ سلطنت برچیده شد اما متاسفانه در شکل دیگری ادامه پیدا کرد و ما تاکنون به یک جمهوری متعارف که با انتخاب و رای مردم در حاکمیت شکل بگیرد، دست پیدا نکردیم."

دکتر موسویان با تاکید بر این که امروزه ایران دچار بحران‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، موجودیتی و تمامیت ارضی شده است گفت: "برای عبور از این بحران‌ها راهی نداریم جز پیدا کردن آزادی و حاکمیت ملی بر مبنای انتخاب آزاد ملت که می شود همان حکومت جمهوری دموکراتیک."

 

سخنرانی الهه شکرایی

در ادامه این نشست خانم الهه شکرایی از اعضای هیئت اجرایی – سیاسی همبستگی جمهوری‌خواهان ایران، ضمن خوشامدگویی به حاضران بر اتحاد نیروهای اپوزیسیون تاکید کرد و گفت: "سه‌گانه‌ی ضدیت با مردم‌سالاری، سرمایه‌داری و امپریالیسم مجموعه‌ای است که دنیا را به سوی خشونت، نابرابری، فقر، فحشا و اعتیاد و ناامنی و جنگ و خونریزی می‌کشاند. آنچه در خاورمیانه می‌گذرد، با همه پیچیدگی‌هایش بار دوش ما را بیش از پیش سنگین‌تر کرده است."

وی در ادامه سخنانش بر این که باید این دوران سرنوشت‌ساز را مدیریت نمود گفت: "اگر در انقلاب ۵۷ نمی‌دانستیم که چه می‌خواهیم و فقط به رفتن شاه قناعت کردیم، حالا فرصت داریم که بیاندیشیم و ببینیم که چه می‌خواهیم و چه نمی‌خواهیم. اگر شاه صدای  پیام مردم ایران را دیر شنید و بعد کشور را ترک کرد و در جهان سرگردان شد، حاکمان این دوران صدای اعتراض گسترده مردم را خوب می‌شنوند و چون قصد ماندن در قدرت به هر قیمتی را دارند، بر سبعیت خود می‌افزایند اما آنان هم به‌زودی دفترشان بسته خواهد شد و باید همان راه را پیش بگیرند، ولی به کجا پناه خواهند برد، نمی‌دانم؟"

خانم شکرایی همچنین به احکام سنگین صادره برای صبا کُرد افشاری، دختر ۲۰ ساله اشاره داشت و گفت: "این دختر را برای بی‌حجابی به ۲۴ سال زندان محکوم کردند، سه فعال زن را که در روز ۸ مارس در مترو گل پخش کردند، هر یک را به ۱۵ سال حبس محکوم کردند."

او سخنانش را این گونه پایان داد: "ما برای ایجاد سکولار دموکراسی تلاش می‌کنیم. کسانی که در داخل ایران هستند چشم‌شان به حمایت ما ساحل‌نشینان است؛ ما با همه امکاناتی که در اختیار داریم مسئولیم تا صدای بی‌صدایان باشیم. باید ببینیم که چگونه از این گذرگاه پرخطر عبور کنیم و بر خرابه‌های آن، ساختن چگونه جامعه‌ای را در سر می‌پرورانیم."

 

سخنرانی مجازی دکترمنصور فرهنگ:

 دکتر منصور فرهنگ، کارشناس روابط بین‌الملل و نماینده پیشین ایران در سازمان ملل، سومین سخنران مجازی این همایش بود. او "چه باید کرد؟" را محور اصلی سخنانش قرار داد.

دکتر فرهنگ با اشاره به این که باید امیدوار بود که دیر یا زود ایران از تسلط استبداد ولایت فقیه رها شود گفت: " بیایید فرض کنیم که این رویا و امید‌مان به ثمر رسیده و همه‌ی گروه‌ها و احزاب و شهروندان آزادند که برای پیشبرد اهداف خود در انتخابات آزاد فعال شود؛ در چنین شرایطی انواع گروه‌های ملی، اسلامی، لیبرال، محافظه‌کار، جمهوری‌خواه و سلطنت‌‌طلب وارد کارزار رقابت با یکدیگر شده و همگی ادعا می‌کند که هدف آنها برآوردن خواسته‌های مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی است. اولین چالش آرزومندان دموکراسی این است، که همه نتیجه‌ی انتخابات را بپذیریم و در حین مخالفت و انتقاد از مواضع رقبا، انگیزه و انسانیت آنها را زیر سوال نبریم."

دکتر فرهنگ در ادامه سخنانش  با تاکید بر این که دموکراسی نیاز به فرهنگ مدارا و تساهل دارد گفت:" تاریخ نهضت‌های دموکراتیک در جهان مدرن به ما می‌آموزد که آغاز و رشد دموکراسی به ائتلاف گروه‌هایی بستگی دارد که بپذیرند، در عین تعهد به اصول دموکراسی، برنامه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی متفاوتی دارند. پذیرش این واقعیت در ایرانی که قرن‌ها در استبداد سیاسی، اقتصاد ارباب و رعیتی و نابرابری زن و مرد زندگی کرده ضرورتی است که امتناع از برخورد سازنده و مسالمت‌آمیز با آن، جامعه را گرفتار هرج و مرج و سرانجام،تسلط استبداد را اجتناب‌ناپذیر می‌کند."

نماینده پیشین ایران در سازمان ملل در بخش دیگری از سخنانش در خصوص اتحاد بین نیروهای مختلف گفت: "اگر رفتار و کردار احزاب، گروهها، فعالان سیاسی خارج از کشور و رهبران سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تا کنون در ۶۰ سال گذشته را معیار قرار بدهم، می‌توانم بگویم که مساله ائتلاف در بینش و عملکرد آنها نقش قابل توجهی نداشته، حال آن که فرقه‌گرایی، انشعاب، متهم‌اندیشی و تلاش برای بی‌اعتبار کردن رقبا، امری متداول بوده است. در ۴۰ سال گذشته ورشکستگی اخلاقی و سیاسی و اقتصادی، اسلام ایدئولوژیک شده و نیز برملا شدن سراب قبله‌گاه‌های مسکو، آلبانی وکوبا، واقع‌بینی و دفاع از حقوق بشر در مجامع ایرانیان را مقبولیت بخشیده است ولی این تحول امیدوارکننده هنوز در جهت ایجاد تشکیلات برمبنای مصالح و ائتلاف گروه ها، دستاورد ملموسی نداشته‌است."

او با تاکید بر احترام به عقاید مختلف گفت: "جامعه مدنی محدود به ایده‌ی دموکراسی نیست بلکه گام کثرت‌پذیری در گفتار و رفتار و احساسات ملموس ماست که رشد جامعه مدنی را میسّر می‌کند. در داخل کشور تعامل بین پیروان آزادی و عدالت در حال گسترش است و نقش بی‌سابقه زنان در این مبارزه الهام‌بخش است ولی توحش ولایت فقیه، مانع اقدام آنها در جهت ایجاد تشکیلات ائتلافی می‌شود."

دکتر فرهنگ همچنین اشاره دارد به این که چرا در خارج از کشور، دگراندیشان و فعالین سیاسی قادر به پایه‌گذاری تشکیلات ائتلافی نیستند. او می‌گوید: "در کشور استبدادی که گروه‌های مختلف تحت لوای آزادی‌خواهی و دموکراسی مبارزه می‌کنند، معیار منطقی برای فهم اینکه هر گروه چه بدیلی برای حکومت ارائه می‌دهد، نشانگر رفتار و کردار درونی آن گروه با اعضای خود و روابطش با گروه‌های رقیب است. فاجعه‌ی انقلاب ایران نمونه‌ای از این واقعیت تلخ است که مخالفت با یک رژیم مستبد، الزاماً مخالفت با استبداد نیست. برخی از افراد و گروه‌های ایرانی خود را ضد ولایت فقیه می‌دانند اما در برخورد با رقبا، انگیزه آنها را مورد سوال قرار می‌دهند و اگر به قدرت برسند منتقدین و مخالفین خود را سرکوب می‌کنند."

دکتر فرهنگ برای ایجاد ائتلاف بین همه نیروهای دموکراسی‌خواه پیشنهاد تشکیل یک گروه داوطلب را ارائه داد و جزئیات آن را اینگونه تشریح نمود: "اعضای گروه داوطلب  باید به طور مساوی زن و مرد باشند؛ این گروه می‌تواند با حضور اهل فن، نامی برای تشکیلات انتخاب و منشور آن را بنویسد؛ پیش‌گروه داوطلب با ارائه منشور تشکیلات از طریق رسانه‌ها از ایرانیان مقیم خارج از کشور دعوت کند تا عضو شوند؛ اعضاء تعهد می‌کند که حق عضویت سالانه بپردازند و اگر تعداد اعضاء به ۵ هزار نفر رسید و جملگی حق عضویت را پرداخت کردند، گروه داوطلب از اعضاء دعوت کند که برای انتخاب هیئت امنا و تشکیلات، کاندیدا معرفی کنند؛ گروه داوطلبان می‌توانند در تهیه منشور تشکیلات و تبلیغ برای جلب نیروها از حمایت چهره‌های شناخته شده سیاسی، هنری، فرهنگی و علمی بهره‌مند شوند؛ هیئت امنا باید به طور مساوی اعضای زن و مرد داشته باشد که مُعرف سه بینش ائتلافی باشد؛ اعضای هیئت امناء برای یک یا دو سال انتخاب می‌شوند و فقط یک بار حق تجدید انتخاب شدن دارند؛ اعضای گروه داوطلب، کاندید نخواهد شد؛ پس از انتخاب گروه هیئت امنا، نیروهای داوطلب می‌توانند به عضویت اعضای عادی تشکیلات در بیایند؛ تشکیلات ائتلافی از هیچ دولت یا نهاد وابسته به دولتی کمک مادی نمی‌گیرد؛ هیئت امنا، مدیران اجرایی استخدام می‌کند تا تارنمای سازمان را ایجادکند؛ تشکیلات ائتلافی، ادعای رهبری نیروهای ضد رژیم ایران را ندارد و هیچ‌گونه مزیت سیاسی برای خود قائل نیستد؛ اعضای چپ، لیبرال و ملی آن می‌توانند در حزب یا گروه خود فعال باشند وتشکیلات ائتلافی را، هم‌پیمان سیاسی خود بدانند؛ یکی از چالش‌های اصلی هیئت امنا تماس با گروه‌‌ها و افراد حامی تشکیلات ائتلافی در داخل کشورو اتخاذ منافع مشترک با آنهاست. اگر در ایران دلخواه ما، انتخاباتی آزاد برای تشکیل مجلس موسسان برگزار شود هیچ یک از گروه‌های حامی دموکراسی و حقوق بشر به تنهایی قادر به جذب آرای اکثریت نخواهند بود. ائتلاف سه گروه مورد نظر و توافق آنها بر کاندیداهای مشترک، جذاب‌ترین گزینه را برای رای‌دهندگان ارائه خواهند داد. باید بپذیریم که ناهنجاری‌های رفتاری و موانع مدارا در برخورد با رقبای فردی، گروهی و حزبی، ریشه در فرهنگ سیاسی متاثر از قرن‌ها زندگی در استبداد دارد لذا رفتار دموکراتیک برای ما ایرانیان یعنی پذیرش کثرت‌‌گرایی و احترام به نظرات و انتقادات رقبا که نیاز به مدارا، مهارت و مهار عادات و احساسات روانی - تاریخی دارد."

او همچنین معتقد است که اگر از ۷ میلیون ایرانی مقیم خارج از کشور، ۵ هزار نفر مهاجر حاضر به عضویت در چنین تشکیلاتی نباشند باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که بعد از ۶۰ سال فعالیت‌های پراکنده و غالباً حرفه‌ای و همچنین تجربه فاجعه‌ای به نام ولایت فقیه، هنوز قادر به ایجاد تشکیلات ائتلافی نیستیم.

دکتر فرهنگ در بخش پایانی سخنان‌شان  با تاکید بر کثرت‌گرایی، بار دیگر بر مداراجویی و تحمل نظرات گروه‌های مختلف تاکید نمودند.

 

 نخستین میزگرد: نقش همگرایی جمهوری‌خواهان در گذار به دموکراسی با حضور آقایان بهروز خلیق، مهدی عربشاهی و مهدی فتاپور

 در ادامه این نشست نخستین میزگرد با گردانندگی آقای هوتن رضایی عضو هیئت سیاسی-اجرایی همبستگی جمهوری‌خواهان ایران، و با حضور آقایان "مهدی عربشاهی،  مهدی فتاپور و بهروز خلیق" برگزار شد. طی این نشست سخنرانان و حاضران در میزگرد به بحث و بررسی نقش همگرایی جمهوری‌خواهان در گذار به دموکراسی پرداختند. لازم به ذکر است که آقای امیررضا بختیار به دلیل بیماری نتوانستند در این پنل شرکت نمایند.

در آغاز این میزگرد، آقای هوتن رضایی دو سوال از حاضرین در این نشست پرسیدند:

 ۱- نقش همگرایی جمهوری‌خواهان در گذار به دموکراسی را چطور می‌بینید؟

  ۲- بخشی از اپوزیسیون جمهوری‌خواهان را نقد می‌کنند که آنان به جمهوری‌خواهی به عنوان یک ایدئولوژی می‌نگرند، آیا این نقد وارد است؟

 

در این بخش ابتدا آقای مهدی عربشاهی، از فعالان سابق جنبش دانشجویی و از اعضای هجا به این موضوع پرداختند که باید جزئیات این که چگونه دموکراسی‌ای برای فردای ایران می‌خواهیم را روشن کنیم.

 او سخنانش را اینگونه آغاز کرد: "چرا از همگرایی جمهوری‌خواهان صحبت می‌کنیم؟ به عنوان کسی که بعد از انقلاب متولد شدم همیشه با این پرسش رو‌به‌رو بودم که چه شد که وضعیت ما به اینجا کشیده شد؟ مردمی که به امید فردایی بهتر انقلاب کرده بودند چرا نتیجه‌اش این شد؟ این سوال را با کسانی که در انقلاب نقش داشتند مطرح می‌کردم و پاسخ‌های متفاوتی داده می‌شد اما چیزی که برای من پر رنگ‌تر شد این بود که مردم در آن زمان می‌دانستند که چه چیزی را نمی‌خواهند اما  تصویر روشنی از این که چه چیزی را باید جایگزین آن کرد، نداشتند و فقط  فکر می‌کردند که اینها (شاه) بروند و حالا هر کسی که می‌خواهد بیاد. این تبدیل شد به وضعیتی که الان می‌بینیم."

 

آقای عربشاهی در ادامه گفت: "ما باید از تجربه‌ی گذشته درس بگیریم، می‌دانیم که مشکلات ریشه در این دارد که حاکمیت همه منافذ تغییر را مسدود کرده است. اینها حتی یک اعتراض کارگری را که هدفش وضعیت معیشتی مردم است با چه مجازاتی پاسخ می دهند؟! احکام ۱۴ سال و ۱۸ سال می‌دهند، می‌بینم که اسماعیل بخشی را بخاطر اعتراض معیشتی به ۱۴ سال زندان محکوم کردند. ما می‌دانیم  که این حکومت را نمی‌خواهیم و چیزی که ما را به اینجا رسانده دیکتاتوری ولایت فقیه و حاکمیت استبدادی است اما بر سر این که چه چیزی می‌خواهد بیاید آیا باید وارد ائتلاف‌های «همه با همی» بشویم؟ که هنوز مشخص نکنیم جزییات آینده‌ای که می‌خواهیم به آن برسیم، چیست؟  این شاید الان یک مقدار برای ما مطلوب نباشد، چراکه تکرار اشتباهات گذشته است؛ نمی‌توان به صورت غیرشفاف گفت می‌خواهیم دموکراسی بیاوریم، باید باید ویژگی  این دموکراسی مشخص باشد."

 عربشاهی با تاکید بر این که آنچه به عنوان یک فرد مهم می‌دانم این است که ما به  دنبال یک جمهوری سکولار و دموکرات مبتنی بر حقوق بشر هستیم. وی در ادامه افزود: " اگر بخواهیم یکبار و برای همیشه راه دیکتاتوری و استبداد را سد کنیم، باید جلوی هر نهاد غیرانتخابی مادام‌العمری را بگیریم. حالا هر اسم و عنوانی که می‌خواهد داشته باشد. ما باید با نیروهایی وارد همگرایی شویم که علاوه بر این که خواهان گذار از این وضعیت هستند،  شرایط آینده را نیز به‌صورت روشن ترسیم می‌نمایند. نیروهای جمهوری‌خواه حق فعالیت هیچ گروهی را از آنان سلب  نمی‌کنند. ما برای استراتژی‌ها و راهبرد خودمان باید در این مرحله تمرکز را روی همگرایی کسانی بگذاریم که به روشنی جمهوری‌خواه هستند اما نیروهایی که معتقدند، می‌شود پادشاهی از نوع دموکراسی بنا کرد (من شخصا اعتقاد ندارم) با این نیروها هم می‌توان همکاری‌هایی موردی و تاکتیکی داشت. باید شرایطی مشخص کنیم که برای دوران گذار، این نیروها با یکدیگر همکاری‌های حداقلی داشته باشند  که بتوانند مخاطرات دوران گذار را کاهش دهند. همگرایی راهبردی و استراتژیک را باید در درون نیروهای جمهوری‌خواه دنبال کرد اما همکاری‌های تاکتیکی را می‌توان با همه نیروها حتی اصلاح‌طلبان داشت."

درادامه‌ی این میزگرد، آقای مهدی فتاپور از مسئولان اتحاد جمهوری خواهان ایران، به دو سوال بالا اینگونه پاسخ داد: "جمهوری که دموکراتیک و سکولار نباشد جمهوری نیست؛ ما وقتی از جمهوری حرف می زنیم سکولاریسم در درون آن است. از ۲۰ سال پیش این موضوع به طور مشخص مطرح شد که ما نیازمند جریان جمهوری‌خواهی هستیم.  دلیلش هم این است که بعد از انقلاب بهمن ۵۷ به‌خصوص بعد از سال های دهه ۷۰ و دورانی که دوران اقتدار آقای خمینی پایان یافت و با جنبش‌های گسترده‌ای در ایران رو به رو شدیم، بخصوص وقتی جنبش دانشجویان و روشنفکران و جریان اصلاح‌طلبی در ایران شکل گرفت، ما با یک پدیده‌ای مواجه شدیم که بخش عمده یا اکثریت قریب به اتفاق نخبگان جامعه اعتقاد دارند که مناسب‌ترین نوع حکومت برای ایران، حکومتی است که تمام نهادهای آن بتوانند انتخابی باشند و هیچ نهاد موروثی یا دینی، بالای سر این نهاد انتخابی وجود نداشته باشد. تبعیض در آن ریشه‌کن شده باشد و تفاوتی بین شهروندان در مقابل قانون وجود نداشته باشد."

آقای فتاپور معتقد است برای پیدا کردن کم هزینه‌ترین راه برای تحول در ایران باید تلاش کرد. او همچنین می‌گوید: " کسانی که توانایی فکری دارند و متکی به خودشان هستند، تشکیل حکومتی که در آن تبعیض نباشد و نهادهای بالادستی، انتخابی باشد را به سود خود می‌دانند. در میان روزنامه‌نگاران، هنرمندان، سینما‌گران و کسانی که فکر می‌سازند و در درون مدیران جامعه و تحصیل‌کرده‌گان و نهادهای مدنی مدرنی که در ایران شکل گرفته، می‌بینیم اکثریت قریب به اتفاق کسانی که کار می‌کنند، جمهوری‌خواه هستند. از سوی دیگر، جایی که جمهوری‌خواهان می‌خواهند به عرصه سیاست قدم بگذارند با این مسئله مواجه شدیم که ما ضعیف هستیم. نقش‌مان حذف می‌شود، ما به نیروی درجه دوم تبدیل می‌شویم و تصمیم را افراد دیگری می‌گیرند که این اعتقادات را ندارند. طبیعی است جایی که نخبگان جامعه جمع شده باشند الزاما این نیست که آنها می‌توانند در هر تحولی نقش اصلی  سیاسی را پیدا کنند، انقلاب بهمن ۵۷ نمونه این امر است. نیروی روحانیت تا اوایل بهمن ۵۷ نفوذی در میان تحصیلکرده‌های جامعه نداشت و نفوذش عمدتا در میان روستاییان و حاشیه‌نشینان بود و همین طور روستائیانی که تازه به شهر آمده بودند اما این اقشار سنتی که حامی نیروی روحانیت بودند، موفق شدند که اقشار نخبه جامعه را به عقب برانند و شکست بدهند و  حتی فرهنگ و هستی آنان را به زیر سوال  ببرند."

او همچنین به این موضوع اشاره دارد که گفتمان جمهوری‌خواهی در مباحث درون جامعه ایران یک گفتمان تعیین‌کننده است. وضع کنونی ایران دوام نخواهد داشت و با تحولات پراهمیتی در جامعه ایران رو‌به‌رو هستیم.

آقای فتاپور نگاهی دارد به اعتراضات مردمی دی ماه سال گذشته در شهرهای مختلف ایران و می‌گوید: "بعد از اعتراضات دی ماه سال گذشته معتقد بودم که برای اعتلای انقلابی زود است اما برخی دیگر از دوستان این نظر را نداشتند. حال با هر تصویری، چه با تصویر اعتلای انقلابی یا تصویر اینکه هنوز نیاز داریم مبارزات‌مان را سازمان بدهیم و تلاش کنیم برای تقویت  نیروهای مدنی جامعه، به هرحال می‌دانیم که این تغییرات قطعی هستند. باید بپذیریم که تغییرات، نیازمند تقویت نیروهای دموکراتیک است و جمهوری‌خواهی ثقل مرکزی نیروهای دموکراتیک است."

او در بخش دیگری سخنانش تاکید می‌کند که ما به یک جریان ثقل جمهوری‌خواهی نیرومند در ایران نیاز داریم و همگرایی جمهوری‌خواهان یکی از پایه‌های این کار است.

آقای فتاپور با همگرایی جمهوری‌خواهان موافق است و می‌گوید: "این ضعف ماست و لطمه به موقعیت جمهوری‌خواهان است که سازمانهای همبستگی جمهوری‌خواهان و اتحاد جمهوری‌خواهان- که هیچ تمایز فکری سیاسی با هم ندارند - در دو جای مختلف حرکت می‌کنیم، ما باید بر این اشتقاق ها غلبه کنیم. در ابتدا به وحدت نیروها نیاز داریم و بعد از آن می‌توان با سایر نیروها همگرایی را مطرح کرد."

او در ادامه، بررسی چند موضوع را لازم دانسته و می‌گوید: "در گام اول باید دید که چرا نمی‌توانیم تشکل واحد داشته باشیم؟ باید همزمان کسانی که به تشکل واحد اعتقاد دارند بتوانند با نیروهای دیگر همگرایی داشته باشند. باید بتوانیم با نیروهای غیرجمهوری‌خواه تعامل کنیم. همچنین باید تمام نیروهایی که خواهان پیشبرد تحول مثبت در جامعه هستند را تقویت کنیم. وسیع‌تر از همگرایی، نیازمند وحدت جمهوری‌خواهانی هستیم که از نظر سیاسی- اجتماعی یک پارچه هستند."

 

درادامه این میزگرد، آقای مهدی فتاپور بیان داشتند که مفهوم جمهوری در بیانیه تاسیس اتحاد جمهوری‌خواهان تشریح شده است و جدایی دین از دولت، انتخابی بودن همه‌ی نهادها، رفع تبعیض و برابری حقوقی تمام شهروندان از اجزا‌ی جمهوری است و این امر در منشور هجا و حزب چپ نیز تشریح گردیده است. ما وقتی از جمهوری حرف می زنیم، سکولاریسم و دموکراسی در درون آن است و آن حکومت‌هایی که تحت عنوان جمهوری چنین خصوصیتی ندارند، جمهوری نیستند.

 ایشان اشاره داشتند که ما با این مساله مواجه شدیم که علاوه بر سرکوب و برخورد خشن با حضور سیاسی و مستقل جمهوری‌خواهان از سوی حاکمیت، مشکل دیگر آنست که این نیرو تقسیم شده است؛ مثلا در مورد انتخابات در تمامی سالهای گذشته بخشی از جمهوری‌خواهان حضور در انتخابات را در ایران به‌طور کلی رد می‌کنند، برخی حضور در آن را همواره ضرور و مثبت می‌دانند و برخی مثل من برخورد با آن‌را یک مساله مشخص و یک تاکتیک می‌دانند که بسته به شرایط می‌توان راجع به آن تصمیم گرفت.از بیست سال پیش برای فعالین سیاسی جمهوری‌خواه این ضرورت مطرح شد که برای تقویت نقش سیاسی جمهوری‌خواهان، شکل‌دهی تشکلی جمهوری‌خواه که بتواند صدای جمهوری‌خواهان را همسو کرده و در تقویت نقش سیاسی این نیرو در کشور موثر باشد ضروری است.

 شکل‌دهی سازمانهای جمهوری‌خواه با هدف شکل‌دهی یک قطب جمهوری‌خواه در رقابت و تعامل با دیگر نیروهای سیاسی و اجتماعی بود. وجود تشکّل‌های مختلف جمهوری‌خواه بالاخص آنجا که تمایز سیاسی - نظری این جداییشان را توضیح نمی‌دهد در خلاف این کانسپت است. وجود چند جریان جمهوری‌خواه اساس هدف چنین تشکلی را زیر سوال می‌برد. اگر قرار باشد تشکلهای جمهوری‌خواه نیز تشکلهایی باشند مشابه یکی از تشکلهای دیگر، در آن‌صورت عنوان عام جمهوری‌خواهی مفهوم خود را از دست می‌دهد. ما به وحدت نیرو‌های جمهوری‌خواه نیاز داریم. ما باید آنچه را که از سال 2003 در جهتش حرکت کردیم تداوم دهیم؛ ما باید با مشکلات عدم شکل‌گیری چنین تشکلی مواجه شده و در این جهت حل آن حرکت نماییم. مشکلاتی که در امر وحدت دو تشکل اجا و هجا بوجود آمد نباید مانع پیگیری چنین تلاشی باشد. همگرایی جمهوری‌خواهان می‌تواند در این راستا باشد و نه جایگزین تشکل واحد جمهوری‌خواهی .

 

 سخنران بعدی این میزگرد، آقای بهروز خلیق عضو هیات سیاسی ـ اجرایی حزب چپ ایران (فدائیان خلق) بودند. ایشان معتقد است که برای بیرون آمدن ایران از این وضعیت فعلی و دستیابی به دموکراسی باید «موقعیت گذار»فراهم گردد.

آقای خلیق تاکید دارد که باید از تجاربی  که طی چند دهه اخیر در سطح جهانی، درخصوص گذار به دموکراسی تولید شده و کشورهایی موفق شدند که حکومت دیکتاتوری را عقب بزنند، بهره برد.

 او همچنین در ادامه سخنانش به تشریح پایه‌هایی که «موقعیت گذار» بر آن استوار است پرداخت و گفت:

۱. اولین موضوع، مشروعیت نظام جمهوری اسلامی است که می‌بینیم بعد از خیزش دی‌ماه ۹۶ وضعیت جدیدی بوجود آمده و آشکار شده که حکومت مشروعیت خودش را از دست داده است. خیزش دی‌ماه  نشان داد که نارضایتی گسترده در جامعه وجود دارد و مردم حکومت را نمی‌خواهند و هر چه جلوتر آمدیم این روند تشدید پیدا کرد.

۲. حکومت‌ها کشور را اداره می‌کنند، مشکلات را برطرف و بحران‌ها را مدیریت می‌کنند اما جمهوری اسلامی  با بحران ناکارآمدی روبرو است و قادر نیست که بحران‌های متعدد و درهم‌تنيده‌ای را  که در کشور بوجود آمده حل و فصل نماید؛ همچنین حکومت با بحران اقتصادی عميقی مواجه است که قادر به حل آن نیست. تحریمهای فلج‌کننده دولت ترامپ ابعاد جديدی به بحران اقتصادی بخشيده است.

۳. نارضایتی از حکومت گسترده و بی‌سابقه است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد مردم از وضع موجود ناراضی هستند و خواهان تغییر و تحول هستند؛ این یکی از شاخصه‌هایی است که در دوران گذار باید در نظر بگیریم. با توجه به چالش‌هایی که در درون حکومت است می‌توان گفت ما در وضعیتی هستیم که روند فروپاشی شروع شده است اما «موقعیت گذار» برای دسترسی به دموکراسی هنوز فراهم نشده است؛ باید مولفه‌های دیگری فراهم شود.

آقای خلیق در ادامه افزود: "در رابطه با موقعیت حکومت باید بگویم که حکومت با تکیه به قدرتِ سرکوبش، به‌ویژه سپاه و نیروهای امنیتی، به سلطه سیاسی‌اش ادامه می‌دهد اما روزبه‌روز پایگاه اجتماعی حکومت ضعیف‌تر می‌شود و نیروهایی از درون حکومت به نیروهای اپوزیسیون می‌پیوندند ولی هنوز وضعیت به‌گونه‌ای نیست که بگوییم حکومت قادر نیست که به سلطه خودش ادامه دهد."

 او همچنین به موضوع  نبود آلترناتیو در درون جمهوری اسلامی اشاره داشت و گفت: "حکومت، آلترناتیوهایی که در درون داشته را خرج کرده و به بن‌بست رسیده و نمی‌تواند نيروئی را به ميدان بيآورد که اعتماد مردم را جلب کند و بار دیگر آنها را پای صندوق رای بکشاند."

آقای خلیق در مورد اپوزیسیون و جنبش‌های اجتماعی گفت: "برخلاف این که اعتراضات گسترده وجود دارد اما  می‌دانیم که این جنبش‌های اعتراضی هنوز نتوانسته است به یک جنبش فراگیر و سراسری تبدیل شود تا بتواند نقش جدی ایفا کند. اين جنبش هنوز سازمان يافته نيست؛ از طرفی از ابتدا جمهوری اسلامی آگاه بر این بود که اگر اپوزیسیون قدرتمندی وجود داشته باشد، می‌تواند در تغییر و تحولات نقش جدی ايفا کند و آن را به عقب بنشاند، برای همین دست به سرکوب شدید زد و سعی کرد اپوزیسیون را بی‌اعتبار کند. حکومت نمی‌گذارد که در داخل کشور اپوزيسيون سازمان‌يافته شکل گيرد. میبینیم اعتراضات و صداهایی که در جامعه بر‌می‌خیزد همه سرکوب می‌شوند."

او با طرح این موضوع که آلترناتیو باید در داخل کشور شکل بگیرد گفت: "در شرایط کنونی، امکان این که بشود اپوزیسیون در داخل کشور به طور قدرتمندی شکل بگیرد فراهم نیست؛ به همین خاطر باید دید که اپوزیسیون در خارج از کشور چه نقشی می‌تواند داشته باشد. اتحاد‌هایی که در خارج شکل می‌گیرد امیدهایی را در داخل کشور ایجاد می‌کند. در اين چند سال شاهد آن هستیم که جریان‌های سیاسی خارج از کشور، سعی می‌کنند همکاری‌هایی را بوجود بیاورند. باید این تلاش‌ها را تقویت کرد."

او در قسمت پایانی سخنانش تاکید کرد، امکان این که نیروهای اپوزیسیون و جمهوری‌خواه بتوانند در شرایط کنونی و در گام نخست، زیر یک چتر گرد هم بیایند هنوز وجود ندارد. به جهت اختلافاتی که بر سر استراتژی سیاسی و حکومت جایگزین و سایر مسائلی که هست، در گام نخست اين امکان وجود ندارد که بتوانند گرد هم بیایند و یک تشکل واحد را بوجود بیاورند. الان آنچه که ضروری است شکل‌گیری ثقل‌هائی از نیروهای جمهوری‌خواه است. در گام بعدی ثقل‌های شکل‌گرفته می‌توانند همکاری داشته باشند و تشکّل فراتر را به‌وجود بيآورند.

در بخش بعدی نخستین میزگرد، حاضران به گفت‌و‌گو در‌خصوص این که آیا جمهوری‌خواهی را به عنوان یک ایدئولوژی انتخاب می‌کنند یا خیر، پرداختند.

مهدی عربشاهی، از فعالین سابق جنبش دانشجویی ایران در این قسمت از میز گرد در‌خصوص این که آیا جمهوری‌خواهی را به عنوان یک ایدئولوژی انتخاب می‌کند؟ گفت: "جمهوری یک مدل حکومتی است و یک ایدئولوژی نیست. جمهوری به عنوان یک مدل حکومتی، هدفی است که ما به عنوان یک حرکت سیاسی می‌توانیم تعریف کنیم. طبیعتا اگر نیروهایی مقصدشان یکی نباشد، می‌توانند بخشی از مسیر را  با هم بروند، اما از یک جایی مسیرشان از هم جدا خواهد شد."

 

عربشاهی در پاسخ به بحث وحدت و یا همگرایی آقای فتاپور گفت: "ایشان از به سمت وحدت رفتن صحبت کردند اما فکر میکنم که نباید در نزدیکی گروه‌های سیاسی، عجولانه برخورد کرد.  یکی از مشکلات اصلی‌مان این نیست که نیروهای مختلف سیاسی ما با هم در مسائل مشترک وحدت ندارند، بلکه مشکل اساسی ما این است که نیروهای سیاسی ما  نتوانستند با پایگاه اجتماعی رابطه خوبی برقرار کنند. ما در واقع با تعدادی گروه‌های سیاسی روبه‌رو هستیم که به نوعی جمعی از سرداران بدون سرباز هستند. تشکل‌هایی که سر دارند اما بدنه ندارند. حالا اگر با هم اتحاد هم بکنند در نهایت شاید خیلی تغییر جدی در وضعیت واقعی اجتماعی داده نشود. همگرایی در مسیری که در یک نگاه کلان، اختلافات‌شان را کم کنند و نیروهایشان را با هم همگرا کنند مطلوب است، اما اگر الان بخواهند وارد بحث وحدت شوند، ممکن است تمرکز ما را از آن کار اصلی که باید انجام بدهیم دور کند."

 او در ادامه گفت: "سوال‌های زیادی پیش پای جریان‌های جمهوری‌خواه است که باید به این سوالات فکر کرد. این که چرا ما نمی توانیم حضور رسانه‌ای خوب داشته باشیم؟ در خیزش دی‌ماه چندین شعار از طرف مردم سر داده شد که اگر تکرار اینها را بررسی کنیم شاید به نتیجه جالبی برسیم، شعار "جمهوری ایرانی" در شهرهای مختلف و به دفعات سر داده شد اما رسانه‌ها اصلا سراغ آن نرفتند. این نشان می‌دهد که بخشی به ضعف ما بر می‌گردد و بخشی به غیرمتعارف بودن  شعارهایی که در حمایت از پادشاهان پهلوی سر داده شد. (جمهوری ایرانی شعاری بود که در سال ۸۸ هم شنیده شد.) سوالی که مطرح می‌شود این است که می‌پرسند شما می‌گویید چه کسی رهبر حرکت مردم باشد؟ ما به دلیل  این که موضعی که روی آن می‌خواهیم بایستیم پیچیدگی بیشتری دارد و سعی می‌کنیم همه‌ی جوانب آن را در نظر بگیریم سعی می کنیم ساده‌سازی  نکنیم. اگر رهبری برای حرکت‌های مردم شکل بگیرد، این رهبری در دل حرکت شکل می‌گیرد. نه این که ما توافق کنیم بین خودمان که این فرد را مردم به عنوان رهبر می‌پذیرند. نلسون ماندلا در دل مبارزات به رهبر مردم تبدیل شد و رشد کرد؛ به همین دلیل احتمال این که این رهبر از دل کسانی که در داخل کشور هستند و هزینه می‌دهند و زندان می‌روند در بیاید بیشتر است. ما رهبری فردی را نفی می‌کنیم.یکی از اشکالات ما در سال ۵۷ این بود که یک رهبری فردی آمد و اینقدر بزرگ شد که همه نیروهای سیاسی را  بلعید و این خودش می‌تواند یک نقطه ضعف باشد. "

 

آقای عربشاهی در ادامه گفت: "به نظر من جریانات جمهوری‌خواه در عین این که در جهت همگرایی حرکت می‌کنند -گام‌هایی که برداشته شده- نشستند با یکدیگر و بیانیه‌های مشترک ارائه دادند خیلی خوب است. اما از این بیشتر اگر بخواهیم به  سمت وحدت برویم کار بسیار هزینه‌بر و سخت خواهد بود؛ بنابراین بهتر است انرژی را صرف ساختن تشکیلات و ارتباط با پایه و بدنه اجتماعی کند و در رسانه‌ها  حضور بیشتری داشته باشند و در زمان خودش وقتی قوی‌تر شدند، روی وحدت و نزدیکی بیشتر به‌هم فکر کنند."

در ادامه این بحث، آقای فتاپور گفت: "در ایران، ما نیروهایی چون اصلاح‌طلبان مذهبی، طرفداران رژیم پادشاهی، مجاهدین، نیروهای قومی ملی  و نیروی جمهوری‌خواه داریم. دوستانی که خود را جمهوری‌خواه می‌دانند ولی بدلیل مشکلات همگرایی و وحدت با جمهوری‌خواهان، همراهی با دیگر جریانها را ضرور میدانند موفق نخواهند شد چتر وسیعتری شکل دهند. آنها با همه مشکلاتی که جمهوری‌خواهان با آن مواجهند در ابعادی وسیعتر مواجه شده و در نهایت به یکی دیگر از جریانات سیاسی موجود بدل خواهند شد. 

 اگر معتقدیم که امروز با تحولات بزرگی روبرو هستیم و می‌رویم به سمتی که در آینده نزدیک با تحولات بزرگی در ایران روبه‌رو شویم، به کارهای جدی‌تر و شجاعانه‌تری نیاز داریم. تکیه بر موفقیت‌های محدودی مثل درصدی از رشد نیرو، یا این یا آن موفقیت تشکیلاتی با شرایط متحول جامعه ایران منطبق نیست. وحدت نیروهای جمهوری‌خواه در هر فرم مناسب سازمانی می‌تواند یک تغییر کیفی در موقعیت جمهوری‌خواهان بوجود آورد. امری که ما در تشکیل "اتحادجمهوری‌خواهان" تجربه کردیم. در ادامه آقای فتاپور ضمن تایید سخنان آقایان عربشاهی و خلیق گفت: "همگرایی جمهوری‌خواهان از مرکزی‌ترین وظایفی است که ما باید تعقیب کنیم. در ضمن ما نیاز به یک نیروی واحد جمهوری‌خواهی داریم و از همین امروز باید گفت‌وگو برای حل مشکلات این امر و غلبه برآن و یافتن راههای مناسب سازمانی وعملی برای دستیابی به آن را آغاز کرد. جریان واحد جمهوری‌خواهی می‌تواند با سایر نیروهای همسو و یا رقیب تعامل و یا همسویی و همراهی داشته باشد و حتی باید بتواند با نیرهای مخالف گفتگو و دیالوگ داشته باشد.

 در بخش دیگری از برگزاری این میزگرد آقای خلیق، به این موضوع پرداخت که همگرایی جمهوری‌خواهان چطور می‌تواند بازدارنده تولید استبداد باشد. آقای خلیق در این خصوص گفت: " امروز مسئله‌ی اصلی جامعه‌ی ما، آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی است؛ ما دو تجربه بزرگ داریم: تجربه اول به دوران سلطنت پهلوی باز می‌گردد؛ شاهد این بودیم که استبداد فردی بر کشور حاکم بود، آزادی نبود، سرکوب بود و همینطور در رابطه با جمهوری اسلامی هم که یک حکومت مذهبی مستبد است و در آن استبداد فردی بازتوليد شده است. در حالی که تجربه جهانی نشان می‌دهد که جمهوری‌خواهی، ظرفیت به مراتب بیشتری برای استقرار آزادیخواهی و دموکراسی در کشور ما دارد. ما جمهوری‌خواهی را به عنوان یک ایدئولوژی تلقی نمی‌کنیم بلکه به عنوان برنامه‌ای میبینیم که می‌تواند آن آرمان‌های  تاریخی که از جنبش مشروطیت مطرح بوده را جامه عمل بپوشاند. استبداد فردی در کشور ما ريشه‌ی تاريخی دارد و آنقدر ریشه‌دار است که می‌بینیم در جمهوری اسلامی هم چگونه تمرکز قدرت در دست یک نفر بازتولید می‌شود."

 او در ادامه گفت: "نفی حکومت ارثی و مذهبی، پلوراليسم سياسی، انتخاب ارگان‌های حکومتی توسط مردم، تقویت جامعه مدنی، تقسیم قدرت و همینطور شکل دادن جامعه سیاسی پارامترهای مهمی هستند که در برنامه جمهوری‌خواهان آمده است. آنها با این تدابیر دیگر نمی‌خواهند در کشورمان استبداد فردی -با هر عنوانی- شکل بگیرد. یکی از مسائلی که به‌طور جدی مطرح است و وارد معادلات سياسی کشور شده است، مسئله دخالت دولت‌های خارجی است. بخشی از نیروهای اپوزیسیون با تکیه بر دولت‌های خارجی می‌خواهند تغییرات سیاسی را در کشورمان رقم بزنند؛ این  شکل از تحول می‌تواند برای کشورمان فاجعه‌آفرین باشد. اين برخورد موجب شده است که در صفوف اپوزیسیون یک شکاف جدی بوجود آيد. یک بخشی از اپوزیسیون دنبال این استراتژی هستند و بخش ديگر استراتژی گذار از جمهوری اسلامی با تکيه به جنبش‌های اجتماعی را پيش می‌برند. این خط از درون همه جریان‌های سياسی می‌گذرد.  این شکافی است که در کوتاه مدت امکان شکل‌گيری ائتلافی از نیروهایی که معتقد به تحول هستند را سلب کرده است. باید به این مسئله توجه داشت که با انجام مذاکره و کاهش تنش بین جمهوری اسلامی و آمریکا این نیرو موقعیت خودش را از دست می‌دهد."

آقای خلیق سخنانش را اینگونه پایان داد: "جمهوری‌خواهان جريان تاریخی هستند و برنامه معینی برای گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات و سکولار دارند. بايد کوشيد جمهوری‌خواهان در زير يک چتر قرار گيرند."

 

این بخش از همایش، با پرسش و پاسخ حاضران در جلسه، در ظهر روز ۸ سپتامبر به پایان رسید.

اشتراک در شبکه های اجتماعی