استقرار جمهوری اسلامی در ایران از مرز ۴۰ سالگی رد شد. با استقرار این نظام در ایران مخالفانش نیز زاده شدند. اولین گروهی که در برابر این نظام ایستادند زنان بودند که فارغ از نوع تفکر و ایدئولوژی سیاسی شان متحد در برابر دیدگاه ارتجاعی آن قد علم کردند و با شعار “نه روسری نه تو سری” مخالفت خود را ابراز داشتند. و البته بابت این نافرمانی چهل سال است که با چوب قوانین ارتجاعی و نیز فرهنگ سنتی که این نظام آبشخور مناسبی برای رشد آن بوده، مجازات شده و می شوند. در آن هنگام بسیاری از نیروهای سیاسی چپ و راست و چه بسا لیبرال و نیز شخصیت های سیاسی/فرهنگی با سکوتشان زنان را در برابر این نظام تنها گذاشتند. اما دیری نپائید که صابون این نظام عصر حجری بر تن این و آن نیروی سیاسی و نهادها و کانون های فرهنگی و شخصیت های مطرح جامعه مالیده شد و هر روز و سر هر بزنگاهی بر صف مخالفان این نظام افزوده شد. دیگر صف “خودی” و “ناخودی” که هواداران تاکتیکی و استراتژیکی نظام سعی بر به وجود آوردنش داشتند و امید به اصلاح شرایط توسط اصلاح طلبان هم نتوانست از پیشروی صف مخالفان جلو گیرد و سقف خودی بودن به در بیت رهبری رسید. فساد، بی برنامگی، فقر، بیکاری، نگاه امنیتی پلیسی به خواسته های بسیار طبیعی مردم ایران، در نهایت به تبلور این شعار کلیدی”اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” در خیزش دی ماه ۹۶ که در بیش از ۷۰-۸۰ شهر ایران همزمان صورت گرفت، منجر شد. این شعار کلیدی تأثیر شگرفی در بین نیروهای اپوزیسیون در خارج کشور گذاشت و آنها را بیش از پیش به کوشش در جهت پیدا کردن راهکارهایی برای همراهی با مبارزات مردم ایران علیه این نظام و برون رفت از بحرانی که هر روز فزاینده تر و مخرب تر می شود واداشت.
از جمله این کوشش ها برگزاری سیمنارها، کنفرانس ها و جلسات سخنرانی به منظور تبادل افکار، نظرات و در نهایت همکاری برای نقش آفرینی در حیات سیاسی ایران دمکراتیک است.
گفت و گوی زیر با آقای کورش پارسا و آقای هوتن رضایی از اعضای تشکل “همبستگی جمهوریخواهان ایران” که از اتحاد چند تشکل سیاسی ست را می خوانید. با سپاس از ایشان.
آقای پارسا لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
بنده کوروش پارسا، یکی اعضای هیات سیاسی اجرایی همبستگی جمهوریخواهان ایران هستم. فارغ التحصیل برق و مخابرات از دانشگاه نیویورک تا مقطع دکترا هستم و نزدیک به سه دهه است که همگام با فعالیت حقوقبشری به فعالیتهای سیاسی نیز مشغول بوده ام.
یکی از بنیان گذاران “اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران” و همچنین یکی از اعضای هیئت سیاسی اجرایی “همبستگی جمهوری خواهان ایران” هستم.
همبستگی جمهوریخواهان چه کسانی هستند؟
ازتشکل دو گروه “اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی” و “سازمان جمهوریخواهان ایران” در سال ۲۰۱۴ تشکیل شد و سپس در سال ۲۰۱۵ انجمن جمهوریخواهان ایران در واشنگتن نیز به این مجموعه پیوست.
همبستگی جمهوری خواهان ایران در حال حاضر نزدیک به ۱۰ انجمن محلی در امریکای شمالی و چهار انجمن محلی در اروپا دارد. اعضا بیشتر در قالب انجمنهای محلی هستند ولی برخی از اعضا در قالب انجمنهای مجازی متشکل هستند. اعضای منفرد هم در همبستگی جمهوری خواهان وجود دارند که عمدتا به مشارکت در قالب انجمنهای مجازی میپردازند. انجمن محلی با حداقل سه عضو تشکیل میشود.
همبستگی جمهوری خواهان ایران بطور سالانه همایش خود را برگزار مینماید. سال گذشته این همایش در مونترال بود و امسال در تاریخ ۷ و ۸ سپتامبر در واشنگتن برگزار می شود.
این تشکلها که ذکر کردید از چه زمانی و چرا تشکیل شدند؟
مبدا پیدایش اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران به یک سال بعد از جنبش سبز بازمی گردد. نکته اساسی در آن حرکت، وجهه سکولار و همچنین جمهوری خواهانه آن بود. به لحاظ دورنمای حرکت نیز، گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی مد نظر بود. سازمان جمهوری خواهان ایران گروهی بود که از اتحاد جمهوریخواهان ایران منشعب شده بود.
همبستگی جمهوریخواهان ایران از وحدت این دوگروه در سال ۲۰۱۴ در همایش واشنگتن تشکیل شد. در ادامه و تکامل حرکت، دوستانی که در گذشته در بخشی از جریانهای جنبش دانشجویی ایران (دفتر تحکیم وحدت، جوانان ملی گرا و بعضا چپ) فعال بودند به همبستگی جمهوری خواهان ایران پیوستند.
اعضای این تشکل چه اهدافی را دنبال میکنند؟
هدف راهبردی هجا گذار مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی به یک دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر به طور عام و جمهوری سکولار دموکراتیک مبتنی بر حقوق بشر بطور خاص است.
هجا معتقد به تشکیل بلوک نیرومند جمهوریخواهی در قالب ائتلاف و همگرایی بیشتر با جمهوریخواهان در وهله نخست است و این رویکرد را در حصول تفاهمی درست و واقع بینانه مابین نیروهای دموکراسی خواه مناسب تر می داند. گذار به دموکراسی در ایران نیازمند تببین قواعد روشن جهت تعامل و رقابت نیروهای باورمند به مردم سالاری با محورهایی چون انتخابات آزاد و منصفانه بر مبنای رأی اکثریت و رعایت حقوق اقلیت، تکثرگرایی سیاسی و فرهنگی، جامعه مدنی مقتدر، قوه قضائیه مستقل، نفی هر گونه تبعیض، جدائی نهادی دین و دولت، نفی حکومت ایدئولوژیک و حقوق برابر تمامی اقوام و مذاهب و گرایشات ساکن در چهارچوب جغرافیایی ایران است.
در چنین رهیافتی گفتگوی ملی با دیگرنیروهای سیاسی برای کاهش مخاطرات دوران گذارمسالمتآمیز از جمهوری اسلامی به دموکراسی ضروری است. از دیدگاه هجا، جزئیات نظام جایگزین در زمان مقتضی توسط مجلس موسسان و راهکارهایی چون رفراندوم بایستی که تعیین شود و مردم ایران داور نهایی در مورد انتخاب فرم نظام حکومتی آینده ایران هستند. ضمن این که هجا احتمال بازگشت استبداد در شرایط مشخص ایران، در صورت حصول یک نظام جمهوری سکولار دموکراتیک، مبتنی بر موازین حقوق بشر را ضعیفتر میداند. در هرحال این گزینه مطلوب ماست. اما در این برهه زمانی تمرکزمان بر تسهیل گذاری خشونت پرهیز از استبداد دینی حاکم بر ایران است.
آیا هجا عضو میپذیرد و برای پذیرش عضو چه شرایطی دارد؟
پرداخت حق عضویت و قبول منشور سازمان معیارهای پذیرش عضویت هستند. همچنین روال کار تشکیلاتی و پذیرش مصوبات همایش سالانه و شورای عالی نیز مطرح است.
همبستگی جمهوریخواهان آیا جزو نیروهای برانداز هستند؟ اگر پاسخ تان آری ست چه برنامه ای برای این کار دارید؟
همبستگی جمهوریخواهان ایران خواهان گذار مسالمتآمیز از کلیت نظام جمهوری اسلامی است. براندازی، به معنای تغییر جمهوری اسلامی را قبول دارد اما این عنوان را برای وجه تسمیه خود درست نمی داند. این امر چند دلیل دارد، نخست سابقه تاریخی حرکتهای موسوم به براندازی است که می تواند سوء برداشتهایی ایجاد نماید، همچنین براندازی صرفا بر جنبه سلبی استوار است در حالی که تغییر جمهوری اسلامی و کنار گذاشتن آن بخشی از راه حل است اما کلیت آن نیست، جنبه ایجابی یعنی استقرار دموکراسی نیز حیاتی است. از منظر هجا با افزایش میزان تاثیرگذاری در میدان سیاسی ایران میتوان به پروسه شکل گیری خیزش عمومی وسراسری سازمان یافته با خصلت مشخص سیاسی و عبور از اعتراضات شبه جزیره ای و غیرمتمرکز یاری رساند.
موتورتغییر و تحول و رهبری چنین خیزش سراسری از دیدگاه هجا در داخل کشور خواهد بود ولی با تشکیل بلوک نیرومند جمهوریخواهی و متعاقبا همسویی نیروهای خواهان دموکراسی در قالب توافق ملی میتوان با توان بیشتری از جنبشهای اعتراضی داخل کشور دفاع کرد و پیوند داخل و خارج را گسترش داد.
شکلگیری خیزش سراسری سیاسی، کلید گذار مسالمتآمیز از کلیت جمهوری اسلامی به یک دموکراسی پایدار است. نیروهای خارج از کشور می توانند با دفاع از اعتراضات مردم ایران و انعکاس مستمرخواست های آنان و اطلاعرسانی دقیق و منظم از توان سرکوب حاکمیت بکاهند و در تحلیل نهایی به تغییر توازن قوا به نفع مردم در مقابل قدرت سرکوب حاکمیت، به شکلگیری این خیزش سراسری یاری رسانند.
همچنین نیروهای خارج از کشور با ارائه آلترناتیوهای فکری و نمایش نظم سیاسی دموکراتیک میتوانند زمینه فکری لازم را برای این تغییر کلان فراهم نمایند. خوشبختانه ارزش های لیبرال دموکراتیک (از لحاظ ساختار سیاسی) در چند دهه گذشته بسیار نیرومند شده اند.
همچنین نحله های مختلف طرفدار دموکراسی در قالب سازمانهای جمهوریخواهی مبتنی بر حقوق بشر و یا سازمانهای خواهان سکولار- دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر و همچنین طرفداران “مشروطه پادشاهی” و یا اصلاحطلبانی که خواهان اصلاحات ساختاری و جامعهمحور هستند و از جنبش اعتراضی مسالمتآمیز مردم هراسی ندارند در رقابت با یکدیگر در مورد نظام آینده ولی با هدف مشترک گذار مسالمتآمیز از کلیت نظام جمهوری اسلامی هرچه بیشتر همسو میشوند.
شکلگیری گفتمان ملی حول جدایی دین از دولت و گذار مسالمتآمیز از کلیت جمهوری اسلامی وتدوین قانون اساسی جدید میتواند به پروسه شکلگیری خیزش سراسری سیاسی، حول مطالبه کلان گذار به دموکراسی مثمر ثمر باشد.
نظرتان راجع به حرکت “بیانیه تکمیلی ۱۴ نفر” که منشأش از ایران شروع شده است چیست؟
همبستگی جمهوری خواهان ایران در یک بیانیه از مطالبات و خطوط اصل بیانیه اول و تکمیلی ۱۴ نفر پشتیبانی کرد و دستگیری و زندانی کردن این فعالان را شدیدا محکوم کرد.
همچنین چهار سازمان و حزب جمهوریخواه عرفی (سکولار دمکرات) منجمله همبستگی جمهوری خواهان ایران دستگیری های اخیرا کنشگران مدنی و سیاسی، کارگری، دانشجوئی، زنان و معلمان را محکوم کردند و از حقوق شهروندی این ۱۴ نفر یرای خواستن استعفای خامنه ای و گذار مسالمت امیز از جمهوری اسلامی دفاع کردند.
به نظر من ارزش کلان این حرکت بیشتر در ظرفیت سازی و ترویج ایده گذار مسالمت امیز از جمهوری اسلامی به یک نظام سکولار دمکراتیک متکی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در این مرحله گسترش افقی این حرکت بین فعالین داخل کشور برای جا افتادن مانیفست یک حرکت عمومی و همبستگی ملی بسیار مثبت است. این که چه نیرو و چه کسانی قادر به رهبری خیزش سراسری در درون ایران و در آینده خواهند بود، موضوع دیگری است.
به نظر من جامعه ایران در حال حاضر در آستانه گذار نیست و هنوز در مرحله آزادسازی است. حکومت هنوز توان سرکوب شدید را دارد کما اینکه متاسفانه در چند ماه اخیر فضای پلیسی تشدید شده است. در این مرحله جدا از ترویج ایده گذار و تغییر ساختاری سیاسی به نظر من می بایست مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی منجمله این عزیزان و فشار مردمی برای گشایش فضای سیاسی بیشتر در کانون توجهات باشد.
برای تغییر توازن قوای بالفعل احتیاج به گشایش فضای سیاسی با نیروی مردم و فشار حقوق بشری بین المللی است که بتوان زمینه جلو بردن گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به دمکراسی را فراهم آورد. همچنین باید توجه داشت که در کنار جنبه های سلبی ناظر بر عبور از کلیت جمهوری اسلامی جنبه های ایجابی استقرار دمکراسی را نیز توامان در نظر گرفت تا تجربه تلخ انقلاب بهمن ۵۷ تکرار نشود.
همان گونه که می دانید جمهوری اسلامی چندین تن از این عزیزان را دستگیر کرده است. نهاد “همبستگی با جمهوریخواهان” تاکنون در حمایت از آنان و رساندن صدای شان به گوش مردم جهان و مجامع بین المللی چه کار کرده است؟
همبستگی جمهوری خواهان مدافع خواسته های اصلی این کمپین هست، اما به این کمپین نپیوست و راهبرد سیاسی دیگری را مد نظر دارد.
عمده فعالیت هجا در این خصوص دفاع از حقوق شهروندی آنها در چارچوب کلی دفاع از آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده است که معمولا در قالب شبکه همبستگی حقوق بشر و با رویکردی عام در برابر همه قربانیان نقض حقوق بشر در ایران عمل میکند. در این مورد خاص، طبعا انجمن های همبستگی مستقلا میتوانند بعد از اعلام حرکات عمومی توسط کمیته حمایتی، تصمیم به طراحی و سازماندهی حرکت شهری خودشان در همکاری با دیگر نیروها بگیرند همانطوری که در جنبش سبز و بسیاری از حرکت های دیگر انجام شد. کما اینکه بعد از خیزش دی اعضا و انجمن های هجا در پانزده نقطه و شهر دنیا در حد سازماندهی و یا شرکت فعال حضور داشتند و پس از آن نیز فعالیت های میدانی و تجمعاتی را با عنوان ” ایران زندان بزرگ عقیده و بیان” برگزار کردند.
همبستگی جمهوری خواهان در دفاع از مبارزات و اعتراضات مردم ایران طبعا در همکاری با دیگر نیروها اقدام به سازماندهی در خارج کشور در حد توان و امکانات خود میکند. کمیته بین المللی هجا در ارتباط با نهادهای بین المللی و خارجی در مورد نقض حقوق بشردر ایران بطور دایم اطلاع رسانی میکند.
اکنون کمیته بین الملل هجا در این زمینه و مقابله با سرکوب های اخیر هم در حال برنامه ریزی است و از طریق نامه نگاری با سیاستمداران و اعضای پارلمان کشورهای مختلف و نهاد های حقوق بشری و همچنین صدور اطلاعیه های رسانه ای در زمینه دستگیری های اخیر و تشدید فضای پلیسی فعالیت خواهد کرد.
هجا در صدد اقدام اعتراضی در خلال و یا در جنب همایش ۸ سپتامبر در واشنگتن در این موارد، بخصوص دستگیری های اخیر هم هست.
همبستگی جمهوری خواهان ایران در نیویورک هم در صدد برگزاری برنامه اعتراضی همزمان با سفر ظریف به نیویورک در اواخر ماه سپتامبر است. جزییات این برنامه در چند هفته آینده اعلام خواهد شد و امیدواریم که علاقه مندان این حرکت ها در شهر تورنتو در برنامه های ما در۸ سپتامبر در واشنگتن و یا اواخر سپتامبر در نیویورک شرکت کنند.
با کدام نیروهای فعال اپوزیسیون در همکاری و یا تعامل هستید؟
همبستگی جمهوریخواهان ایران در این مقطع با نیروهای جمهوریخواه عرفی (سکولار) همکاری دارد. بیش از ٨ ماه است همکاریهای مستمری با اتحاد جمهوریخواهان، حزب چپ و سازمانهای جبهه ملی خارج از کشور در قالب صدور بیانیه های مشترک داشته است. همچنین جلسات همفکری با گروههایی همچون حزب سکولار دموکراتیک ایرانیان، جمهوریخواهان لائیک و دموکرات، جبهه ملی اروپا، جبهه دوم جمهوریخواهی و حزب آزادی و رفاه ملت داشته ایم.
نگاه “همبستگی با جمهوریخواهان” نسبت به رقبای سیاسی و یا مخالفانش نگاه حذفی ست و یا در چهارچوب پذیرش قواعد حاکم بر دموکراسی؟
ما نگاه حذفی نداریم و بر پذیرش تکثرگرایی سیاسی تأکید میکنیم. از طریق گفت و گوی ملی و توافق ملی می بایست موجودیت همدیگر را بپذیریم و مهمتر این که با قبول پلورالیسم سیاسی بعد از دوران آزاد سازی و گذار و عبور از جمهوری اسلامی از روز اول سعی در تقویت نهادهای مدنی داشته باشیم و به صورتی اصولی و بنیادین مخالفت با حذف همه گروههای رقیب و حتی عدم حذف گروه هایی که با ارزشهای دموکراسی و حقوق بشری همسو نیستند را به یک اصل فراگیر تبدیل نماییم.
رقابت سیاسی را در چهارچوب ارزشهای دموکراتیک باید دنبال کرد. دو کارپایه نظام دموکراتیک، سازش و رقابت هستند. بایستی هم در سطح ملی سازش نمود و هم دست به رقابت جدی غیرحذفی زد. پلورالیسم سیاسی در ایران آینده برای توسعه پایدار یک عنصر لوکس نیست، یک ضرورت تاریخی برای ساختن ایرانی است که در مسیر رفاه و عدالت قرارگیرد اما در عین حال ما با همانستی کاذب و یکسان سازی جریانهای سیاسی مختلف در قالب نگرش “همه با هم” مخالف هستیم. مرزها و تمایزهای سیاسی نباید در حرکتهای رمانتیکی وحدتساز مخدوش شود.
اتحاد جمهورخواهان طی بیانیهای اعلام کرد که با تحریم سپاه پاسداران مخالف است. آیا از نظر “همبستگی جمهوریخواهان” سپاه پاسداران یک سازمان تروریستی نیست؟ با توجه به این که برخی از افراد فعال در تشکل شما این بیانیه را امضا کرده اند.
هجا در این خصوص موضع گیری نداشته است. من موضع شخصی خودم را بیان میکنم. این موضوع ابعاد مختلفی دارد و نمیتوان به راحتی در خصوص آن داوری نمود. تشکل ما با تحریمهای یکجانبه دولت آمریکا مخالف است و برآیند تاثیرات آن را برای مردم و زیرساختهای توسعه ای کشور منفی ارزیابی میکند. در سابقه فعالیتهای سپاه اقدامات تروریستی وجود دارد و این مسئله جدا از سیاست دولت آمریکا یک واقعیت است. اما در عین حال سپاه بخشی از ساختار رسمی نظامی ایران است و این مساله باعث پیچیدگی مسئله میشود. مشکل دیگر این سیاست نادیده گرفتن تنوع و اختلافات در داخل سپاه است که باعث میشود در برابر تهاجم خارجی همه آنها متحد شوند و چه بسا موانع پیش روی گذار بیشتر شود.
منظورتان از این که می گویید تشکل شما با تحریم های یک جانبه امریکا مخالف است، چیست؟ از زمان روی کار آمدن دولت آقای ترامپ و تحریم های حساب شده امریکا نظام جمهوری اسلامی شدیدا در موضع ضعف قرار گرفته، و هم زمان صدای آزادیخواهانه ی نیروی های مخالف نظام و عبور از این نظام، هم در درون کشور و هم در خارج از ایران، در غیاب سیاست مماشات با نظام جمهوری اسلامی و نگهداشتن اپوزیسیون در چارچوب نظام و اصلاح طلبی که توسط رسانه های فارسی زبان جریان اصلی و اصلاح طلبان هدایت و مدیریت می شد، بلندتر و بیشتر شده است، و اگر اروپا در روند تحریم ها با امریکا همراه نمی شود صرفا به خاطر مسائل اقتصادی و منافع ملی شان است و نه چیز دیگر (چنان که امریکا هم در این روند به منافع خود توجه دارد). حال سئوال این است که ماندن این نظام به زیرساخت های ایران و در نتیجه به مردم ایران بیشتر آسیب می رساند و باعث تخریب و نابودی ایران و ایرانی می شود، و یا تحریم های هوشمند و زیر فشار قرار دادن اروپایی ها و تفهیم آنها که یک ایران آزاد و دمکرات به مراتب از نظام جمهوری اسلامی تمامیت خواه که مهمترین ویژگی اش دشمنی با تمام دستاورهای دنیای آزاد است، شریک تجاری مطمئن تری برای آنها خواهد بود؟
بنظر من تحریم های هوشمند تحریم هایی هستند که به مردم ایران و منافع ملی ایران ضربه نمی زنند. تحریم های موجود یک جانبه و فراگیر دولت آمریکا در زمره تحریم های هوشمند نیست. پیامد هایش گریبانگیر مردم ایران و بخصوص اقشار محروم و زیرساخت های توسعه ای کشور شده است. همچنین باید توجه داشت به لحاظ حقوقی خروج یکجانبه دولت آمریکا با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به تعهداتش عمل کرده بود، ناموجه بوده و مغایر با مفاد برجام است. البته به نظر من سیاست های تنش افزای حمهوری اسلامی در منطقه از یکسو و سیاست های تهاجمی و قلدرمنشانه ترامپ در عرصه بین المللی ریشه و عامل این تحریم ها هستند.
یعنی اگر دمکرات ها در کاخ سفید بودند احتمال خروج از برجام کم بود و اگر جمهوری اسلامی سیاست تهاجمی و خصمانه را در منطقه و با امریکا دنبال نمی کرد، احتمال خروج امریکا از برجام دشوار و مشکل می شد. ضمن این که سیاست خارجی ترامپ از هم گسیخته و بر مبنای منافع آنی و زودگذر تجاری بنا شده، سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر ضد منافع ملی ایران و در خدمت منافع ایدیولوژیک نظام استبدادی حاکم است. متاسفانه مردم ایران در زیر فشار تحریم های خارجی و زیر تیغ استبداد داخلی و سرکوبها و فساد ساختاری نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. هر دو عامل کمکی به وضعیت مردم ایران نمی کند. تحریم ها از طرف دیگر نظام را جری تر کره و در برابر سرکوب ها بازدارندگی ندارد و به نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی این امکان را می دهد که فرافکنی کرده و مشکلات بنیادی و ساختاری و فساد ساختاری خودش را که زندگی مردم را به قهقرا برده است به عامل خارجی نسبت بدهد. البته تحریم ها برای حکومت هم مشکلات زیادی ایجاد کرده است. مردم در محاصره سرکوبگران داخلی و تحریم ناهوشمند خارجی قرار گرفته اند. منطق دشمن دشمن من دوست من است، زیاد اینجا کار نمی کند. مطلق کردن براندازی به هر قیمتی و به هر حربه ای بدون در نظر گرفتن تبعات آن درست نیست. اگر در چهارچوب درست گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به دمکراسی مقید به اعلامیه حقوق بشر موضوع را نگاه کنیم، طبعا خواهان رفتن رژیم توسط تحریم های کمرشکن و یا جنگ و مداخله خارجی نمی توانیم باشیم. مردم ایران با دو فاکتور در لحظه حاضر مواجه هستند. از یک طرف با نظام استبدادی که دچار فساد ساختاری و بحران حکمرانی است و منابع ملی ایران یا به یغما میرود یا در جهت گسترش امپراتوری شیعی ایدئولوژیک در منطقه به کار گرفته می شود و از طرف دیگر با ترامپی که دست به تحریم فراگیری که زیر ساخت های توسعه ای کشور را نابود میکند و این دو عامل با دامن گستر کردن صلح مسلح و افزایش ریسک جنگ و یا برخوردهای نظامی محدود تاثیر منفی بر تغییرخواهی در عرصه سیاسی دارد. راه برون رفت از این مخمصه برای مردم ایران در تحلیل نهایی انتقال قدرت به مردم ایران است که بر سرنوشت خودشان حاکم شوند.
با توجه به فساد نهادینه شده در ایران بخصوص در بخش اقتصادی که زیر تیول سپاه سرکوبگر پاسداران است و همین امر باعث شده که بخش میانی جامعه که وظیفه فرهنگسازی و ایجاد گفتمان های به روز و مدرن و تولیدات ادبی، هنری، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی را در جامعه دارد، به دلیل نبود بخش آزاد و خصوصی از نظر اقتصادی به این نیروی سرکوبگر وابسته شود، در این صورت چگونه میتوان انتظار داشت که تولیدات فرهنگی آنان به درد جامعهی امروز ایران بخورد و در واقع انعکاس صدای آنان و خواستههای مردم ایران که اتفاقا به روز و هماهنگ با خواستهای یک زندگی در قرن بیست و یکم است باشد؟
این قشر خرده بورژوای وابسته (البته در وجه غالب، کاری به استثناها نداریم) به فساد و آلودگی سپاه پاسداران چگونه میتواند جامعه را از نظر فرهنگی اعتلا ببخشد و آنها را از بغض و کینه و دشمنهراسی نسبت به هر آن چه که در دنیای مدرن امروزی است دور نگه دارد؟
آیا خود این قشر به دلیل وابستگیشان از نظر اقتصادی به نظام سرکوبگر اهرم بازدارنده ای برای حرکتهای آزادیخواهانه مردم ایران نیستند؟ نگاه کنید به سرمایهگذاریهای سپاه پاسداران در عرصه ی فیلم و تئاتر و ورزش، نقاشی، گالریها و… (تأکید بر وجه غالب است)
– مشکل ساختار اقتصادی در جمهوری اسلامی است که تحت تاثیر ساختار سیاسی است، جناحهای مختلف در درون حکومت برای دسترسی به رانت اقتصادی با هم رقابت و گاها همکاری میکنند. شرایط و امتیازات ویژه برای خودیها در این نظام عمیقا فاسد وجود دارد. ریشه این فساد ساختاری، ساختار سیاسی استبدادی جمهوری اسلامی است. سرمایه داری حکومتی و رانتی توان تولید ثروت درشرایط عادی و زمینِ بازی برابر ندارد. در شرایط برابر و زمین بازی عادلانه و رقابتی در یک ساختار سیاسی آزاد و دموکراتیک، بخش خصوصی نیرومند درچهارچوب توسعه پایدار و رشد اقتصادی برپایه ی تولید و صادرات میتواند ایران را در مدت کوتاهی در زمره بیست اقتصاد برتر دنیا قرار دهد. نیروی بزرگ انسانی داخل و خارج از کشور به همراه منابع طبیعی فقط در ایران دموکراتیک آینده و در یک مبارزه قانونی بی امان با انواع و اقسام فساد میتوانند موتور یک تحول بزرگ درایران آینده باشند.
پایین آمدن شدید سطح زندگی مردم در شرایط کنونی که به فساد ساختاری و ناکارامدی نظام جمهوری اسلامی ربط مستقیم دارد میلیونها ایرانی را در بخشهای مختلف جامعه به این آگاهی می رساند که فقط با گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی میتوان راه را برای زندگی بهتر هموار نمود، ایرانی که رابطه خوبی با دنیای غرب و کشورهای منطقه دارد و اقتصاد مملکت و منافع ملی را در خدمت توسعه امپراطوری شیعی و صدور انقلاب اسلامی قرار نمی دهد.
مردم به روشنی رابطه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و همچنین فساد ساختاری نظام جمهوری اسلامی را با پایین آمدن شدید سطح زندگی خودشان بطور روزمره تجربه میکنند، از این منظر جدا از این که چگونه امرار معاش میکنند و در کدام بخش اقتصادی کار میکنند، می گویند این نظام توان اداره و حکمرانی کشور را ندارد و کشور را به لبه پرتگاه اقتصادی و امنیتی و شرایطی پر تنش و خطرناک به لحاظ روابط بینالملل و منطقه ای رسانده و عملا چشم انداز پرامید و روشنی برای آینده کشور وجود ندارد. عملا زندگی بهتر از همه لحاظ و نجات ایران از این سراشیبی اقتصادی و شرایط پرتنش خارجی، تنها با گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی گره خورده است.
این بحث من فراطبقاتی بود و به نظر من بخشهای مختلف جامعه که در حاکمیت سیاسی شریک نیستند، منفعت مشترک برای گذار از کلیت این نظام به دموکراسی و ساختن ایرانی آباد و آزاد دارند.
فقط یک ایران آزاد و دموکراتیک میتواند ریشه کن کردن فساد ساختاری را تضمین نماید و منایع ملی و طبیعی و انسانی عظیم ایران را به طرف بازسازی و توسعه پایدار و یک اقتصاد تولید و صادرات محور سوقدهد.
در حوزه فرهنگی به موضوع مهمی اشاره کردید. متاسفانه به دلیل بزرگ بودن حکومت همه عرصهها تحت تاثیر آن است. سپاه در سالیان گذشته سرمایهگذاری زیادی بر روی مسائل فرهنگی و بخصوص در حوزه موسیقی و سینما کرده است. نیروهای فعال نیز در شرایط سختی قرار گرفته اند. از یک سو منابع مالی برای پروژه های فرهنگی محدود است. بخشی از آنها برای جریان ضد فرهنگی چون سپاه و سوء استفاده کنندگان اقتصادی است که به دنبال پولشوئی هستند. در این خصوص باید روشنگری کرد. آلوده شدن فضای فرهنگی و بخصوص حضور نیروهای مستقل پیامد های منفی گسترده و مانگاری خواهد داشت. به نظر من نیروهای فرهنگی مترقی و منتقد باید در استفاده از این منابع محتاط باشند و حتیالمقدور استفاده نکنند و یا اگر مجبور شدند بهگونه ای عمل کنند که سوء استفاده سپاه و بخش های تندروی حکومت حداقل شود.
آقای رضایی لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
اینجانب هوتن رضائی، فعال سیاسی- حقوق بشری، عضو عفو بین الملل، از اعضای هئیت اجرائی سیاسی اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی و سپس عضو هئیت سیاسی همبستگی جمهوریخواهان ایران، عضو انجمنهای حقوق بشری- اجتماعی ایرانی-کانادائی در ونکوور هستم.
“همبستگی جمهوریخواهان ایران” حق و حقوق اتنیکهای ایران را چگونه تعریف میکند و راهکارشان در این زمینه چیست؟
از منظر همبستگی جمهوریخواهان، نظام پلورال برای آینده ایران پس از گذار یک ضرورت تاریخی ست، این امر شامل حق و حقوق اتنیکی همه مردم ایران و با تکیه بر یک نظام غیرمتمرکز، میسر است. وجود یک نظام غیرمتمرکز در کنار منشور جهانی حقوق بشر، نیازی است در پاسخگوئی به مطالبات به حق اقوام و اتنیک های میهنمان ایران در زمینه هایی چون آموزش زبان مادری، تلاش برای ایجاد نهادهایی جهت آموزش به زبان مادری، حفظ زبان ها وگویش های متفاوت مردم ایران با احترام به حقوق تصریح شده در منشور جهانی حقوق بشر.
در این راستا، به نظرم، یک نظام غیرمتمرکز، همه مردم ایران را صاحبخانه سرزمین ایران و به تساوی می داند که این امر موجب تشویق مشارکت بیشتر در کلیت جامعه می شود و بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر، برابری حقوقی شهروندان را نیز میسر میسازد. چرا که عدم توجه به این مهم، جلوی مشارکت و تلاش همه مردم برای ساختن فردای بهتر را خواهد گرفت.
از سوی دیگر مبنا قرار دادن منشور جهانی حقوق بشر، جلوی تکرار تجارب ناموفق مبتنی بر فدرالیسم صرفا قومی را که در آن خطر عدم رعایت حقوق اقلیت ها در محدوده جغرافیایی کشوری که برای سایر اقوام وجود دارد را در تمرین برابر حقوقی در جهت تلاش برای فردای بهتر نخواهد گرفت.
بدیهی ست در تجارب موفق جهانی همچون کانادا، ایالات متحده، هند و… نمونه نظام غیرمتمرکز در چهارچوب اعتقاد به سرزمین مشترک برای همه شهروندان، صورت خواهد پذیرفت و بنابراین، مسئله دفاع ملی، پول ملی، نظام مالیاتی و بانکی، روابط رسمی خارجی و… یک مسئله ملی برای همه مردم ایران و مانند همه نظامهای مترقی فدرال، بر عهده دولت مرکزی خواهد بود. در چهارچوب چنین ساختاری، دولت برآمده از چنین نظام غیرمتمرکزی، در حیطه هائی همچون بهداشت و درمان، آموزش و…. اختیار و قدرت خواهد داشت.
بر اساس آخرین آمار جمعیت در شرایط فعلی کشور، به دلیل کمبود اشتغال، ما با پدیده گسترده مهاجرت درون کشوری مواجه هستیم که خود موجب جابجائی داوطلبانه بسیاری از اقوام گردیده است. براساس چنین تغییراتی نمی توان مبنای نظام غیر متمرکز قومی را جایگزین مناسبی برای نظام غیرمتمرکز آینده برای کشورمان دانست، چرا که بر اثر چنین مهاجرتی در حال حاضر شهر کرج و شهرکهای اطراف آن به دلیل مسئله اشتغال، بزرگترین مرکز تجمع هم میهنان کُردمان را تشکیل داده است. وجود چنین پدیده ای و یا شهرهایی همچون ارومیه و نقده که دارای ترکیب کاملا نزدیکی از اقوام متفاوتند، آیا می توان بدون اعتنا به تقسیمات جغرافیائی، چنین شهرهائی را در چهارچوب نظام غیر متمرکز قومی، تعریف نمود؟
تکلیف آن مهاجر شایسته ای که منشا قومی متفاوتی از محل زندگیش دارد و یا ازدواجهای حاصل از دو قوم متفاوت و….چه می شود؟ تنها و تنها در چهارچوب تکیه بر موازین حقوق بشری است که می توان به ترکیب بهتری از یک نظام غیر متمرکز، اما تضمین کننده حقوق همه شهروندان، دست یازید.
با سپاس از وقتی که گذاشتید.
لازم به یادآوری ست که “همبستگی جمهوریخواهان ایران” یکشنبه ۸ سپتامبر ۲۰۱۹کنفرانس یک روزه ای با عنوان “آینده ایران، دوران گذار و چالش های آن در سه پنل “نقش همگرایی جمهوریخواهان در گذار به دمکراسی”، “جایگاه اعتراضات معیشتی و مدنی در دوران گذار”، “مباحث معطوف به مدیریت دوران گذار” در دانشگاه جورج واشنگتن با شرکت چهارده سخنران (حضوری و مجازی) برگزار می کند.