همینکه شما این سطور را میخوانید، حتما احساس مشابهی با نگارندهاش را تجربه میکنید: احساس گروگانی که به تازگی آزاد شده و هنوز از ضربهای ناگهانی گیج و منگ است. عجیبتر آنکه حس کنید با ۸۰ میلیون گروگان دیگر در این گروکشی تاریخی همبند بودهاید!
هیچ اهمیتی ندارد که بهانهاش چه بود. مضحکتر از آن، گشتن به دنبال تصمیمگیرندگان است. عناصری که سالهاست بازی موش و گربه راه میاندازند و هریک گناه را به گردن دیگری میاندازند تا در عمل مردم را سردرگم کرده و از زیر بار مسوولیتی که همگیشان با هم در آن سهیم هستند شانه خالی کنند. مهم اما، به نظرم آن عریانی بیپیرایه حقیقتی بود که سالها گویی میدانستیم و باور نمیکردیم، یا میدانستیم اما تلاش میکردیم از زیر بار سنگینی و تلخیاش فرار کنیم، اما این بار به سادهترین و واضحترین شکل پیش چشمانمان مجسم شد: «حقیقت یک کشور اشغال شده و ملتی که به گروگان گرفته شده است»!
شاید بسیاری قطع یک هفتهای اینترنت را به عنوان «راهکار حکومت برای کنترل اعتراضات» قلمداد کنند. میتوان پذیرفت که ایده اصلی و عامل اولیه هم چنین چیزی بوده، با این حال، به باور من، این اتفاق به خودی خود پیام واضح و مستقلی نیز داشت، پیامی که میخواست بگوید: «شما هیچ نیستید»!
منتقدان بسیاری (حتی گاه از داخل حکومت) تذکر داده و میدهند که این حجم از اعتراضات مردمی، صرفا از بابت افزایش قیمت بنزین نیست. اعتراض اصلی، زیر پا گذاشته شدن کرامت ایرانیان است. آنهایی که «غیرخودی» قلمداد میشوند و حتی حق ندارند بدانند چه زمانی و چه کسانی در مورد بهای بنزینشان تصمیم میگیرند. اگر این انتقاد را در گوشه ذهن داشته باشیم، آن وقت پیام قطع سراسری اینترنت ۸۰ میلیون ایرانی را بهتر درک خواهیم کرد: «اگر به سرتان زد که به تصمیمات یک جانبه حکومتی اعتراض کنید، لازم است به این شیوه یادآوری کنیم که شما در واقع چقدر بیارزشتر از آنچه تصور میکنید، و ما چقدر قویتر از آنچه تا کنون نمایش دادهایم هستیم».
سالها پیش، هوشنگ گلشیری، در مراسم تدفین قربانیان قتلهای زنجیرهای خطابی به کار برد که محصول نبوغ شخصی و البته، شرافت و تعهد روشنفکرانهاش بود. حالا ۲۰ سال گذشته و شاید برای آنکه ما نیز دقیقا به همان درک و شهود برسیم، به گذشت چنین زمانی واقعا نیاز بود. به هر حال، عملیات گروگانگیری ۸۰ میلیونی حجت را بر هر ناظر مستقلی تمام کرد تا دقیقا همان را بگوییم که گلشیری پیشتر گفته بود: «آنقدر عزا بر سرمان ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم، پیام دقیق به ما رسیده است: خفه میکنیم. ما هم حاضریم! مگرقرار نیست که برای جامعه مدنی و آزادی بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم!»