موضوع تجاوز به دختران جوان و خشونتهاي جنسي عليه زنان بار ديگر در جامعه ایران بالا گرفته است. این بار اما با یک تفاوت عمده؛ کاربران فضای مجازی در فاصله بیستوچهار ساعت هشتگ مرتبط با این پدیده را بیش از هزاران بار داغ کردند. اتفاقی که ظرف روزهای بعد به بیش از پنج هزار مورد نيز رسید.
ماجرا وقتی اوج گرفت که یکی از کاربرانِ توییتر به سوءاستفاده و تجاوز جنسی فردی به نام «کیوان اماموردی» اشاره کرد. براساس گفتههای این فرد، اماموردی متهم است که با «ریختن داروی خوابآور در شراب»، اقدام به تعرض جنسی میکرده؛ اين امر به سرعت از سوی افراد و كاربران دیگر در فضاي مجازي تایید شد و آنها نیز روایتهای خود از مواجهه با اين پديده را بيان کردند. داستانهایی با سناریوهای مشابه که حالا در رسانهها و فضای مجازی به ماجرای #تجاوز_سریالی شهرت يافته است.
اما اين شروع نبود؛ یک هفته قبل از افشاگريها درباره کیوان اماموردی، کاربراني در فضاي توييتر به خشونت جنسي یک بازیگر تئاتر اشاره كردند. روندي كه سپس در هفته دوم به كيوان اماموردي رسيد و اين روزها هم فهرست بلندبالايي از بازیگران سینما، تلویزیون، کارگردانان و گروههای تئاتر، چهرههای شناخته شده هنرهای تجسمی همچون آيدين آغداشلو را در برگرفته است.
در مقابل، فضای رسمی ایران در سکوت مطلق به سر ميبرد. قوه قضاییه و نهادهای امنیتی که در برخورد با فعالان محيط زيست، روزنامهنگاران، كنشگران حقوق زنان، كارگران و فعالان سیاسی به سرعت و با خشنترین روشها وارد عمل میشوند، در مورد مربوط به پايمال شدن حقوق زن صرفا نظارهگرند.
این سکوت پیش از آنکه محصول انسداد و ناکارآمدیِ سیستم قضایی کنونی باشد، یادآور استراتژي سرپوش گذاشتن نگاه رسمي در ماجراهایي مشابه سعید طوسی، قاری قرآن متصل به نهادهای اصلی حاکمیت – بیت رهبر ايران و فرزندش- است. مشابه همين ماجرايي كه در دهه هفتاد و پرونده سعید حنایی مشهور به «خفاش شب» اتفاق افتاد (دسترسي به جزييات پرونده حنايي هيچگاه ميسر نشد).
استراتژي سرپوش گذاري و سركوب زنان در خانه و متن جامعه به روشهای گوناگون توسط سياستمداران مردسالار مذهبی و هنرمندان سمپات نظام تقویت میشود. از مفاد مندرج در قانون اساسي گرفته تا تولید محصولات فرهنگی، رويكردي ثابت وجود دارد كه رسيدگي به موارد متعدد خشونت خانگي، جنسي و تجاوز به زنان در جامعه ايراني، يا هرگونه اميدواري نسبت به تشكيل محكمهاي عادلانه و غير جانبدارانه را به ياس بدل ميسازد.
نكته مهم در اين ميان، اتكاي متهمان به دستورالعملي است كه در قالب يك كلمه توسط حاكمان سياسي صادر ميشود و افراد اعمال غيرانسانيشان را به پشتوانه قوانین رسمي جاساز شده در بطن اجتماع (مستتر در سخنرانیهای كارگزاران نظام) ذيل كليدواژه «غیرت دینی» تئوريزه كرده و پیشاپيش خود را از هرگونه تعقيب و پيگيري تبرئه ميبينند.
محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران ٢٧ تیر ٩٣ در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه، ضمن دفاع از تفکیک جنسیتی بيان كرد « ما نظام اسلامی هستیم و غیرت دینی داریم.» گویاترین جمله از زبان فردی که همزمان تابلوي نظامی و اسلامی را بر پیشانی چسبانده و بر راس قوه مقننه تکیه زده است. نگاهی محدود كننده، ضد آزادي و حقوق طبيعي افراد در انتخاب پوشش و زندگي اجتماعي، جاری بر تمام ارکان حاکمیتی و مدیریتی کشور.
در سوي ديگر، جمهوری اسلامی نظریه سركوب جنسيتي خود را تنها با استفاده از تریبونهای رسمی مذهبی – سیاسی پيش نميبرد، بلکه تمامی ابزار پروپاگانداي موجود را به خدمت گرفته است. از تولید محتوای تصویری در فضای مجازی تا سريالهاي صداوسيما، شبکه نمایش خانگی و فيلمهاي سینمايي. رویکردی مسبوق به سابقه نظامي که از انقلاب سال ٥٧ به اینطرف منابع مالي قابل توجهي به اين امر اختصاص داده و در مقابل، هنرمندان و نويسندگان مخالف را نهتنها به انزوا، كه در موارد متعدد مانند قتلهاي زنجيرهاي به كام مرگ كشانده است.
برای مثال از آثار فرهنگي توليد شده با منطق سركوب و نگاه مخالف سركوب زن ميتوان به دو فیلم «شوکران» ساخته بهروز افخمی ١٣٧٧ و فيلم «كاغذ بيخط» به كارگرداني ناصر تقوايي ١٣٨٠ اشاره كرد.
افخمي بعنوان كارگردان همسو با نگاه نظام رسمي در فيلم خود داستان «مهندس بصيرت» را روايت ميكند که براي رسيدگي به امور دوستش – مهندس خاكپور- پس از تصادف، از زنجان به تهران – بيمارستان دي- میآید و با پرستار بیمارستان، سیما ریاحی (هديه تهراني)، آشنا میشود.
مرد که در کنار همسرش ترانه (رزيتا غفاري) و دو فرزندش زندگی خانوادگی آرامی دارد به سیما علاقهمند شده و او را صیغه میکند اما رابطه آنها به مرور تغییر كرده و اتفاقات ناخوشایند يكي پس از ديگري از راه ميرسند.
محمود كه حالا دچار عذاب وجدان شده در صدد پايان دادن به رابطه با سیما است؛ در حالیکه سیما به محمود علاقه دارد و «برای جلب عشق او چادر سر میکند»، «غذای خانگی میپزد» و «حتی از محمود ميخواهد كه به او نماز خواندن یاد دهد». با تمام اين احوال محمود مصمم به ترک سیما است و وقتی زن به خانه میآید با يك دسته گل و سکههای مهریه مواجه میشود. او براي حفظ زندگياش به خانه محمود در زنجان ميرود، حتي قصد آتش زدن خانه را دارد اما صرف نظر ميكند و سرانجام طي تصادفي در مسير بازگشت كشته ميشود.
جودیت باتلر، نظریه پرداز فمینیست و از بنیانگذاران جریان اصلی کوئیر، سال 2019 در گفتگو با جورج یانسی در روزنامه نیویورک تایمز «خشونت علیه زنان» را یکی از راه های تعیین زنانگی قربانی میداند. به گفته خانم باتلر «این خشونت در صدد است تا طبقه زنان را به عنوان قابل کشتار ، قابل ناديده گرفتن و بياهميت تثبیت کند. این تلاشی است برای تعریف وجود زندگی زنان به عنوان چیزی در اراده و تصمیم مردان» همان نكتهاي كه در فيلم افخمي و اصولا در نگاه نظام قابل مشاهده است. زن وقتي پذيرفتني است كه حجاب مورد علاقه مردان نظام را رعايت كند اما در عين حال به يك چشم بهم زدن قابليت ناديده گرفته شدن دارد. چه وقتي بهعنوان زن خانهدارِ بيكنش در زنجان روزگار ميگذراند و شوهرش در تهران با همسر دوم سرگرم شده؛ چه زماني كه مرد از كردهاش پيشمان است و كارگردان شخصيت زن را با يك تصادف از جريان فيلم حذف ميكند. «محود بصيرت» پس از مواجه شدن با جنازه سيما، در پاسخ به زن اولش كه جوياي جزييات واقعه است، با يك «هيچي» سروته قضيه را هم ميآورد.
در مقايسه با سوبژكتيويته حاكم بر فيلم اول، نمونه «كاغذ بيخط» در نوع خود اثري است قابل اعتنا و نشانگر ذهنيت مدرن كارگرداني كه بين نيروي زن و مرد ماجراي فيلم تناسب برقرار ميكند؛ هيچ يك از طرفها بر ديگري تسلط ندارد. داستان از یک صبح پاییزی در ساعت ۷ شروع میشود. جهانگیر (خسرو شکیبایی)، رؤیا (هدیه تهرانی) و ۲ فرزندشان شنگول (هانیه مرادی) و منگول (آرین مطلبی)، اعضای خانوادهای چهارنفره هستند که زندگیای معمولی را سپری میکنند، اما در این بین، رؤیا موقعیتی متمایز دارد، از این حیث که دائم در حال خیالبافی و داستان سرایی است. جهانگیر با مشاهده علاقه زیاد همسرش به داستانپردازی، به او پیشنهاد میدهد که به آموزشگاه داستاننویسی برود و به شکل آکادمیک این جریان را دنبال کند.
تقوايي حتي تا آنجا پيش ميرود كه در سكانسهاي پاياني فيلم، تماشاگر را با يك حقيقت ديدني و جذاب مواجه ميكند؛ اينكه فيلمنامه «كاغذ بيخط» توسط رويا نوشته شده و به طور طبيعي كارگردان مرد (ناصر تقوايي) هم آن را به فيلم تبديل كرده است. اينجا نه از حذف زن خبري است و نه از راندنش به آشپزخانه. نگرشي برخلاف نگاه رسمي حاكم در جمهوري اسلامي كه سالها خانهنشيني تقوايي را رقم ميزند و در مقابل تمام امكانات لازم را در اختيار افخمي قرار ميگيرد.
امروز شاهد بيرون آمدن صداي سركوبشدگان از پستوي خانهها هستيم كه به يمن وجود فضاي مجازي، نگاهِ حذفکننده رسمي را كنار ميزند. داستان تجاوزها و خشونتهايي كه ظرف هفتههاي اخير پيش روي جامعه ايران قرار گرفته، نتيجه چهل سال جولان مشت آهنين سردمداران مذهبي مردسالاري است كه نهتنها از تعقيب متجاوزان سرباز ميزنند، بلكه به هر طريق ممكن بر طبل توخالي ارجحيت جنسيت مردان بر زنان ميكوبند. آنچه در نظريه باتلر به چالش کشيده شده، و دختران ايراني نيز بهگونه ديگري آن را به چالش كشيدهاند؛ با شكستن سكوت. آنها فرياد ميزنند.