روحالله حسینیان مهمترین چهره جریان راست رادیکال است که در اثر ابتلا به کرونا درگذشته است. احتمالا در چند روز آینده، عملکرد او در نظام جمهوری اسلامی موضوع بحث و بررسی پارهای از رسانههای داخل و خارج کشور خواهد بود.
اگرچه روند تحولات در ایران امروز و سیل "اخبار مهم" به گونهای است که احتمالا افکار عمومی جامعه ایران چندان بر مرگ و کارنامه حسینیان درنگ نخواهد کرد، ولی "تا خبر تازه است"، بد نیست نگاهی بیندازیم به نقش سیاسی روحالله حسینیان در ایران چهار دهه اخیر.
سیر ترقی حسینیان در جمهوری اسلامی از دستگاه قضایی شروع شد. او در اوایل دهه ۶٠ قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی مشهد شد. سپس جانشین دادستان استانهای سیستان و بلوچستان و تهران، پس از آن دادستان دادگاه ویژه روحانیت، سپس رئیس شعبه ٤ دادگاه ویژه روحانیت، بعدتر رئیس یکی از دادگاههای عمومی تهران و سپس جانشین نماینده دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات و در دوران وزارت محمد ریشهری نیز قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات شد.
حسینیان جزو مدافعان تندروی اسلام سیاسی و سنتگرایی ایدئولوژیک بود و در مجموع، دست کم تا اواسط دهه ١٣٧٠ جزو همان افرادی بود که به قول حسن روحانی "هنری جز زندان و اعدام نداشتند."
با این حال حسینیان در سال ١٣٧٤ به ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتخاب شد و دفاع از سنتگرایی ایدئولوژیک را در زمینهای “فرهنگیتر” دنبال کرد.
حسینیان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ سیاسی معاصر ایران را از منظر روحانیت سیاسیِ قائل به اسلام فقاهتیِ ایدئولوژیک تحریر میکرد و به همین دلیل بسیاری از مورخان معاصر، او را به تحریف و بازخوانی ایدئولوژیک تاریخ متهم میکردند و در مجموع نه آثار تاریخی خودش را جدی میگرفتند نه سایر آثار منتشر شده از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی را.
مثلا در حالی که اختلافات اساسی آیتالله بروجردی و نواب صفوی اظهر من المشس است، حسینیان در یکی از کتابهای خودش مدعی شد که آیتالله بروجردی گفته است هیچ اختلاف و کدورتی بین او و نواب صفوی نبوده است.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ریاست روحالله حسینیان، در مجموع نهادی ایدئولوژیک از آب درآمد که نتوانست تاثیر چندانی بر نگرش تاریخی مردم و نخبگان ایرانی بگذارد.
اما مهمترین وجه شهرت حسینیان، دفاع تمامقد او از سعید امامی در جریان قیل و قالهای مربوط به قتلهای زنجیرهای بود. حسینیان مدعی بود "سعید امامی هیچ نقشی در قتلهای زنجیرهای نداشت" و او خودکشی نکرده بلکه در بیمارستان به قتل رسیده است.
تقابل روحالله حسینیان با اکبر گنجی در سالهای ٧٧ و ٧٨ درباره نقش سعید امامی در قتلهای زنجیرهای، یکی از جذابترین فرازهای مطبوعاتی دوران دوم خرداد بود. این جمله او درباره سعید امامی در آن ایام شهرت ویژهای پیدا کرد: «آخه باباجون، آخه ما خودمان یک زمان قاضی بودیم، یک زمانی زندانبان بودیم. تاکنون صدها نفر واجبی خوردند و نمردند. آخه چه طور با یک استکان آن هم که شما میگویید که بلافاصله بردید به بیمارستان و شستشو دادید، این خورد و مرد؟!»
جمله فوق با تیتر "ما خودمان یک زمان قاتل بودیم" در روزنامه "صبح امروز" منتشر شد ولی این روزنامه در روزهای بعد، توضح داد که تیترش اشتباه بوده است؛ توضیحی که البته از سوی افکار عمومی پذیرفته نشد و عموم مردم واژه "قاتل" را بیش از واژه "قاضی" در خور و مناسب روحالله حسینیان میدانستند.
جالب اینکه حسینیان مدعی بود که پیش از انتخابات دوم خرداد، مدافع پیروزی خاتمی در انتخابات بوده. به هر حال او بعدا از موضع سیاسیاش توبه کرد و در توجیه آن گفت: «آن زمان به دلیل اینکه جناح حاکم نوعی فضای بسته بهوجود آورده بود گمان کردم که وظیفه است این انحصار و بسته بودن جامعه شکسته شود لذا تنها راه رسیدن به این اهداف را حمایت از خاتمی میدانستم اما نمیدانستم که این باز شدن فضا به سوی جاری شدن سیلی میرود که نزدیک بود همه چیز را از بین ببرد. متأسفانه در این دوران از چاله درآمده و به چاه افتادیم، گفت: من بعد از آن دوران رسماً عذرخواهی کردم و گفتم که حمایت من از خاتمی اشتباه است.»
ادعای حسینیان درباره علاقهاش به پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد، آن هم برای مهار انحصارطلبی جناح راست، احتمالا در ردیف همان ادعاهای عجیب و غریب وی در مقام نگارش کتب مربوط به تاریخ سیاسی معاصر ایران در مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.
حسینیان مدعی بود با هدف گشایش فضای سیاسی جامعه از پیروزی خاتمی استقبال میکرد در حالی که یکسال و نیم بعد از روی کار آمدن دولت خاتمی، قتلهای زنجیرهای را به تیم خاتمی نسبت داد! او در برنامه تلویزیونی "چراغ" چنین ادعایی را مطرح کرد و خاتمی بابت پخش آن برنامه، رئیس وقت صداوسیما (علی لاریجانی) را از حضور در جلسات هیات دولت منع کرد.
در واقع روحالله حسینیان در برنامه "چراغ" سعی کرد با فضاسازی، مانع بازداشت سعید امامی شود اما تیرش به خطا رفت و چند روز پس از آن برنامه تلویزیونی، سعید امامی بازداشت شد.
اما حسینیان هر رذیلتی هم که داشت، "حق رفاقت" سرش میشد و تا آخر پای دفاع از رفیق جنایتکارش ایستاد! او حتی از سعید امامی با عنوان "شهید" یاد میکرد.
پس از فروکش کردن جنبش اصلاحات در سال ١٣٧٩، تا مدتی نام حسینیان هم کمتر در افکار عمومی مطرح شد و او از آن پس به یکی از "تندروهای خوشنشین در بیت رهبری" بدل شد.
با روی کار آمدن احمدینژاد، حسینیان جزو روحانیان پا در رکاب "رئیسجمهور حزباللهی پوپولیست" شد. او در اردیبهشت ١٣٨۶ به عنوان معاون سیاسی و امنیتی احمدینژاد انتخاب شد و در مجالس هشتم و نهم نیز به عنوان نماینده تهران حضور داشت.
در واقع حسینیان در دهه ۶٠در قوه قضاییه، در دهه ٧٠ در پشت پرده قدرت و از نیمه دهه ٨٠ تا اواسط دهه ٩٠ ابتدا در دولت احمدینژاد و سپس در مجالس همسو با دولت احمدینژاد مشغول دفاع از تندروی و ترویج نوعی تشیع داعشی بود. مثلا بعد از وقایع سال ٨٨، حسینیان در مجلس هشتم طرحی را تدوین کرد که بر اساس آن محاربان باید ظرف پنج روز اعدام میشدند.
حسینیان در مجلس هشتم نطقهای تند و تیزی علیه معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایراد کرد و جزو نمایندگانی بود که شکایت از میرحسین موسوی و کروبی را امضا کرد و همراه با همفکرانش در مجلس، شعار "مرگ بر موسوی" سر داد.
او در جریان خانهنشینی یازده روزه احمدینژاد تلاش کرد مانع جدایی کامل احمدینژاد از خامنهای شود. او در آن ایام به خانه احمدینژاد رفت و در جمع دوستانش در مجلس یازدهم، نقل کرد که احمدینژاد از اینکه در جلسه سران قوا از سوی برادران لاریجانی مسخره میشود، بسیار ناراحت بود و حتی به حسینیان گفته بود "در فلان جلسه، آقا هم به متلک گفت" و نهایتا از تحقیر و تمسخری که از جانب خامنهای و بویژه برادران لاریجانی نصیبش میشد، گریه کرده بود.
ظاهرا روحالله حسینیان احمدینژاد را به عنوان یک "حزباللهی فرودست" به برادران لاریجانی که نماد "اشرافیت مذهبی" بودند، ترجیح میداد و با احمدینژاد متمرد همدلی بیشتری داشت تا لاریجانیهای گوشبهفرمان.
با این حال آش تقابل احمدینژاد با رهبری چنان شور شد که حسینیان نهایتا صلاح دید علیه احمدینژاد موضعگیری کند. او در همان ایام گفت: «احمدینژاد زنده باد بهار را جایگزین زنده باد اسلام کردهاست آیا این جای دفاع کردن دارد؟ همانطوریکه از احمدینژاد دفاع کردهام شمشیر خود را نیز بر وی خواهم کشید و من از کسی دفاع میکنم که نزدیک به رهبری باشد و نه اینکه از رهبری فاصله بگیرد.»
ولی تقابل حسینیان با احمدینژاد چندان به درازا نکشید و وقتی که احمدینژاد در سال ٩٥ اظهار تمایل کرد وارد انتخابات ریاست جمهوری سال ٩۶ شود، علیرغم مخالفت صریح خامنهای با تصمیم احمدینژاد، حسینیان گفت: «برای انتخابات ریاست جمهوری بعد هم من از احمدینژاد حمایت میکنم و اعتقاد دارم فقط محمود احمدینژاد میتواند برنده انتخابات ریاست جمهوری آینده باشد. هرچه هم دیگران بخواهند دخالت کنند و وی را تخریب کنند فقط خودشان را خراب میکنند.»
رفیقبازی سیاسی، یکی از وجوه مشترک حسینیان و احمدینژاد بود. همان طور که حسینیان پای سعید امامی ایستاد، احمدینژاد هم پای مشایی و بقایی ایستاد. این ویژگی مشترک، احتمالا یکی از دلایل علاقه حسینیان به احمدینژاد بود.
سیئات کارنامه سیاسی حسینیان به قدری زیاد است که شرح مختصر آنها نیز مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. دفاع از سعید مرتضوی، یکی از این موارد است. در مجلس نهم، او در بهمن ١٣٩١ در جلسه استیضاح وزیر کار احمدینژاد به دلیل عزل نکردن سعید مرتضوی، حسینیان در دفاع از مرتضوی گفت: «مرتضوی کیست و چه گناهی را مرتکب شده است؟ آقای مرتضوی یکی از قضات انقلابی است که در مدت هشت سال حاکمیت اصلاحطلبان، مردانه در مقابل توطئهگران و روزنامههای زنجیرهای ایستاد، مرتضوی مردی است که در فتنه ٨٨ مقتدرانه و با بصیرت تمام، ایستادگی کرد و بدون هیچ محافظهکاری با اخلالگران و اشرار برخورد کرد.»
از فردی که پیگیر اعدام موسوی و کروبی بود، دفاع از مرتضوی چندان هم بعید نبود. دفاعیات حسینیان از اعدامهای فلهای سال ۶٧ نیز یکی دیگر از موارد بسیار منفی در کارنامه سیاسی وی است.
روحالله حسینیان در دهه ٩٠ مخالف سرسخت دولت روحانی و عملکرد جواد ظریف در مذاکره با آمریکاییها بود و علی اکبر صالحی را تهدید کرد که «اگر برجام رأی بیاورد شما را اعدام کرده و در رآکتور اراک دفن میکنیم و رویتان سیمان میریزیم.»
مجموعه مواضع و گفتارها و نوشتارهای روحالله حسینیان به خوبی نشان میدهد که او به سهم خودش، یکی از موانع گذار به دموکراسی در جامعه ایران بوده است. وقتی انبوهی از حسینیانها در کنار هم جمع شوند، یک نیروی اجتماعی مخالف تحقق دموکراسی در جامعه شکل میگیرد.
حسینیان مثل سایر روحانیان قائل به اسلام سیاسی و مدیریت فقهی، مفروضش این بود که اسلامِ شیعی متضمن برنامۀ لازم برای ادارۀ جامعه است و این برنامۀ عمدتا فقهی را باید به هر شکل ممکن در جامعه ایران پیاده کرد؛ ولو که اکثریت مردم از آن اعراض کرده باشند و تحققش نیازمند اعمال خشونت باشد.
روحالله حسینیان روز سهشنبه چهارم شهریور در سن ۶٥ سالگی در اثر ابتلا به بیماری کوید 19 درگذشت و احتمالا در آینده، وقتی که طومار تاریخ بازتر شود، جنبههای غیر دموکراتیک نقش سیاسی او در جامعه ایران آشکار خواهد شد.