رضا علوی
یکم ؛ جنگطلبان حواسشان جمع باشد.
____________________________________
خوب است حافظه تاریخی را صدا کنیم و واقعبینانه بنگریم که ایرانیان بر اثر مواجهه نظامی با قدرتهای بزرگ جهان، چه خسارتهایی دیدهاند.
آخرین بار حکومت جنگ خواه ایران , با عراق یک قدرت منطقهای جنگیدند. نتیجه آن جنگ هر چه بود، اعم از خسارات گسترده مالی و جانی ، شاید سبب طولانی شدن درازای عمر این حکومت شد . اما حکایت جنگ با یک قدرت منطقهای در خاورمیانه، به کلی متفاوت از جنگیدن با قدرتهای نظامی جهان است. تاریخ نشان میدهد جنگهایی در این سطح برای ایران جز ویرانی نداشتهاند. جنگطلبان حواسشان جمع باشد.
دوم ؛ خاورمیانه به کدام سمت و سوی میرود ؟
_____________________________________________
تهدید به بستن تنگه هرمز، اعزام ناو گروه یو اس اس در دسامبر سال گذشته به خلیج فارس، خروج بخشی از نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در سوریه و اعزام آنها به خاک عراق، حضور بمب افکنهای بی - ۵۲ استراتوفورترس در پایگاه العدید قطر، اقدام برای اعزام ناو گروهی به رهبری ناو هواپیمابر یو اس اس آبراهام لینکلن به خلیج فارس , قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی و نیز اقدام متقابل تهران ,حمله حوثیها به خط لوله نفت عربستان , "عملیات خرابکارانه" علیه چند کشتی تجاری در نزدیکی تنگه هرمز، و .... آیا می تواند شکل ژئو استراتژیک و امنیتی منطقه غرب آسیا را برای ایجاد یک تنش نظامی، به صورت کوتاه مدت یا طولانی، میان ایالات متحده آمریکا و ایران شکل دهد؟
طبق گفته های جارد کوشنر ، در ماه های آینده ، از معامله قرن و تعیین تکلیف اسرائیل در منطقه، رونمایی خواهد شد. اگر این معامله به بستر شکل گیری خاورمیانه جدید ببنجامد ؛ بدین ترتیب اعراب و اسرائیل در یک کفه تحولات خاورمیانه قرار خواهند گرفت و ایران در کفه دیگر آن . پس ایالات متحده آمریکا به شدت پیگیر "تاثیر گذاری " میان این دو کفه است و برای انجام این "تاثیر گذاری" , کاخ سفید سعی دارد تهران ضعیف شود و به تبعش نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه کارآیی چندانی نداشته باشند. بنابراین آیا مواضع تهدید آمیز و تنش آلود اخیر پمپئو، بولتون، ترامپ، شاناهان و غیره مبنی بر تحرکات، جابجایی نیروها، انتقال ادوات جنگی صرفا واکنشی برای تضعیف ایران است.؟ . تضعیفی که می تواند در سایه نمایش حمله، تهران را به سمت مذاکره وادار کند.
سوم ؛ وقوع و یا عدم وقوع تنش نظامی
_____________________________________
اساسا علی رغم تحلیل های متفاوت در خصوص احتمال وقوع و یا عدم وقوع تنش نظامی میان ایران و آمریکا یقینا نمیتوان تاثیر این اتفاقات و تحرکات که به بخشی از آنها اشاره شد ، بر ساختار و بافتار امنیتی غرب آسیا و منطقه خاورمیانه را منکر بود. به هر حال تک تک این اقدامات چه از طرف ایران، چه ازسوی آمریکا و حتی کشورهای دیگر بر اقتضائات امنیتی و نظامی خاورمیانه اثرات خود را به صورت موقت یا طولانی مدت و به صورت جزئی و یا کلی آن خواهد داشت. محال است که این اقدامات، تهدیدات، تحرکات، جابجایی نیروها، حضور بمب افکن ها، جنگنده های نظامی و ناوهای هواپیمابر و غیره اثرات خود را بر منطقه نداشته باشد.
چهارم ؛ برجام یا بیبرجام
_________________________
از طرف دیگر باید این نکته را هم در نظر گرفت که هم اکنون بحران های داخلی ایران، چه از نگاه دیپلماتیک و چه از منظر اقتصادی و حتی امنیتی - نظامی در یک وضعیت متشتت قرار دارد. به واسطه یک سال تحریم های شدید و بی محابای کاخ سفید و نیز نبود پشتیبانی اروپاییها در این مدت وضعیت ایران چندان مناسب نیست. به گونه ای که ماندن و نماندن ایران در برجام تغییری در این وضعیت ایجاد نمیکند.
اگرایران در برجام هم بماند باز شاهد این دست تحولات و تحریمها هستیم و اگر هم از برجام خارج شود تمام قطعنامه های شورای امنیت، به خصوص چهار قطعنامه ذیل فصل هفتم که تنها به حالت "تعلیق" در آمده بودند، (تاکید دارم به حالت تعلیق درآمده بودند ) دوباره علیه ایران اعمال خواهد شد. پس آیا شرایط برای تقابل نظامی، مهیا نیست. ؟ پیرو این نکات روسیه و چین هم به ایران توصیه کرده اند که برای انجام اقدامات تقابلی و خروج از برجام عجله نکند، چرا که در صورت ایجاد هر گونه حساسیت در توافق هسته ای احتمال ایجاد فضای چالش، برخورد و تنش، حتی از نوع نظامی افزایش پیدا کند.
پنجم؛ جنگ محصول چیست ؟
____________________________
جنگ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوءمحاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان می کند: "جنگ مانند باز کردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمی دانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!" از این رو اگر جنگهای مهم طول تاریخ را بررسی کنید هیچ کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست، بلکه در نتیجه سوء تدبیر روی داده است.
زمانی که شرایط به سمت یک تنش سیاسی و دیپلماتیک مانند تنش ایران و آمریکا، آن هم با آن ییچیدگی های خاص خودش پیش میرود، به درستی نمی توان تشخیص داد که اکنون فضا و بستر به سمت محاسبه در حال حرکت است یا سوء محاسبه!
آیا ایران و آمریکا دارای عقلانیت دیپلماتیک و هوشیاری سیاسی هستند ؟ . آیا هر دوکشور به سمت سوء محاسبه در حال حرکت هستند ؟ . این نگران کننده هست .
ششم؛ وسعت تنش از شدت تنش خطرناک تر است
_________________________________________________
تحولات به سمت "شدت" یافتن در حال حرکت است و امیدوارم که به سمت "وسعت" یافتن حرکت نکند، چرا که می توان شدت را کنترل کرد، اما اگر تحولات به سمت وسعت پیش رود کنترل آن بسیار سخت و حتی غیرممکن است.
حزب الله , هوثی ها , لشگر بدر و حشد الشعبی و شیعیان عراق , جهاد اسلامی , فاطمیون . زینبیون و ..... در یک سو و در سوی دیگر ؛ بازیگران منطقهای اسراییل , عربستان و.... در وسعت گرداندن جنگ و تنش نظامی ایران و ایالات متحده موثر هستند .
هفتم ؛ آیا ترامپ باید برای جدا کردن بولتون از اهرم قدرت بپا خیزد؟
________________________________________________________________
جان بولتون ، هر کاری می کند تا با ایران جنگ به راه بیندازد. از این رو، آیا استراتژی این است که ایران آنقدر تحت فشار قرار بگیرد که واکنش نشان دهد ؟ - هر واکنشی که بتواند جرقه یک جنگ به شمار رود.
بولتون همچنان به دنبال راه های دیگری برای برانگیختن و اعمال فشار بر ایران می گردد.
بولتون همان بولتونی است که حمله 2003 به عراق را - که یک اشتباه بزرگ سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده به شمار می رود - ، اتفاق خوبی می داند. او احتمالا انتظار دارد که جنگ با ایران جرقه ای برای تغییر نظام در این کشور باشد. اما او در این دیدگاه ویرانگریانه خود , این احتمال که دولت آتی ممکن است اصولگراتر و خطر ناک تر از دولت کنونی باشد را نادیده می گیرد.
اما آثار مخرب چنین جنگی به هزینه های فیزیکی و انسانی محدود نمی شود و پی آمد های اقتصادی در پی خواهد داشت که از نمونه آن می توان به اختلال در تجارت نفت در نتیجه درگیری در منطقه خلیج فارس اشاره کرد. چنین جنگی همچنین به خصومت ماندگار تاریخی در روابط ایالات متحده و ایران خواهد انجامید.
بولتون موقعیت پیش آوردن چنین فاجعه ای را دارد؛ او همین حالا هم بسیاری از روندهای متداول را تغییر داده است. کسی که باید به این مساله توجه کند، دونالد ترامپ است. ترامپ که استیو بنن را به دلیل تلاش هایش برای نفوذ و دستکاری در سیاست های خود کنار گذاشت، باید بداند که اکنون بولتون او را بازی می دهد. شروع جنگ در چند ماهه آینده ممکن است برای بولتون «انجام موفقیت آمیز ماموریت» باشد، اما بلافاصله بعد از آن مرحله پشیمانی از هزینه های گزاف جنگ آغاز می شود. طبق گزارش ها ، شک و تردید ترامپ برای وارد کردن بولتون به دولت خود این بوده که به تند روی های او انتقاد داشته است؛ بنابراین ، می توان گفت که ورود به یک جنگ دیگر در خاورمیانه ، می تواند به ریاست جمهوری ترامپ آسیب بزند و منافع ایالات متحده را به خطر اندازد،
پس ترامپ باید برای جدا کردن بولتون از اهرم قدرت بپا خیزد .