علی خامنهای در سخنان اخیرش دربارۀ رد صلاحیتهای صورت گرفته از سوی شورای نگهبان در سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری گفت: «در جریان عدم احراز صلاحیّت، به بعضی از کسانی که صلاحیّتشان احراز نشده بود جفا شد، ظلم شد... گزارشهای خلافی بود، غلطی بود؛ بعد هم ثابت شد که خلاف است... خواهشم این است و مطالبهام از دستگاههای مسئول این است که جبران کنند. مواردی که یک گزارشی خلاف واقع داده شده مربوط به فرزند کسی، مربوط به خانوادهی کسی، بعد هم معلوم شده که خلاف واقع است، این را جبران کنند و اعادهی حیثیّت کنند.»
فارغ از اینکه در بین "دستگاههای مسئول"، شورای نگبهان چگونه باید از علی لاریجانی "اعادۀ حیثیت" کند، به نظر میرسد "گزارش خلاف" سازمان اطلاعات سپاه در رد صلاحیت علی لاریجانی نقش موثری داشته است؛ چراکه افراد نزدیک به این شورا میگویند که در اولین رایگیری شورای نگهبان دربارۀ صلاحیت علی لاریجانی، رای احمد جنتی دبیر شورای نگبهان دربارۀ صلاحیت لاریجانی مثبت بوده و در دومین رایگیری، یعنی بعد از اطلاع اعضای شورای نگبهان از محتوای گزارش سازمان اطلاعات سپاه، رای جنتی هم منفی شده است.
محسن مهدیان سردبیر خبرگزاری فارس هم بعد از سخنان خامنهای و اطلاعیۀ شورای نگهبان، با انتقاد از ساختار شورای نگهبان گفت که گزارش واصله به شورای نگهبان در رد صلاحیت علی لاریجانی موثر بوده است. مهدیان در واقع صحت ادعای مطرح شده در اطلاعیۀ شورای نگبهان را رد کرد.
اما فارغ از اینکه آیا علی لاریجانی صرفا بر اساس یک گزارش غلط رد صلاحیت شد یا سخنان تند و تیزش هنگام ثبت نام در وزارت کشور و سپس در کلاب هاوس در رد صلاحیتش نقش اساسی داشت و یا اینکه اساسا نظام پیشاپیش تصمیم گرفته بود مانع ریاست جمهوری لاریجانی شود، مسالۀ اساسی این است که بعد از رد صلاحیت لاریجانی و چند کاندیدای دیگر، خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس، در دفاع از شورای نگهبان گفت: «گروه دیگری هستند که با اصل شورای نگهبان مخالفند، این فرصت را مغتنم شمردهاند برای اینکه انتقام بگیرند از شورای نگهبان؛ اینها باید پیش خدا جواب بدهند. انسان میبیند؛ بنده، هم فضای مجازی را میبینم و مطّلعم، هم در بعضی از مطبوعات و رسانهها انسان مشاهده میکند که میخواهند انتقام بگیرند از شورای نگهبان. شورای نگهبان دشمنانی دارد، دشمنان جدّیای دارد، این حالا یک فرصتی شده که انتقام بگیرند. خدای متعال از این افراد نخواهد گذشت.»
این ادعاهای خامنهای که منتقدین نهاد ناکارآمدی مثل شورای نگهبان، که کارش جز نقض انتخابات آزاد و منصفانه نیست، "باید پیش خدا جواب بدهند" و "خدای متعال از این افراد نخواهد گذشت"، به خوبی نشان میدهد که چرا جامعۀ ایران سالهاست که خواهان عبور از جمهوری اسلامی است و این خواسته را به انحاء گوناگون، از حضور در پای صندوقهای رای گرفته تا حضور اعتراضآمیز در خیابانها و حتی آرزوی حملۀ خارجی به جمهوری اسلامی، بروز داده و میدهد.
نهاد شورای نگهبان در واقع فیلتری است که اجازه نمیدهد ایرانیان نامعتقد به اسلام فقاهتی، در ساختار سیاسی کشور حضور داشته باشند. از آنجایی که طی سالهای گذشته، شمار ایرانیان مخالف اسلام انقلابی و فقاهتی سال به سال بیشتر شده، نقش ظالمانۀ شورای نگهبان در حیات سیاسی جامعۀ ایران نیز روند صعودی گریزناپذیری داشته است. یعنی اگر در اوایل دهۀ ۶۰ نیمی یا شاید هم کمتر از نیمی از جامعۀ ایران در اثر نقشآفرینی شورای نگهبان نمیتوانستند نمایندگان سیاسی خودشان را در ساختار سیاسی کشور داشته باشند، امروزه بیتردید اکثریت ایرانیان از چنین حقی محروم شدهاند. هر چند که در دهههای گذشته نیز بسیاری از مردم ایران کاندیدای مطلوب و همسو با افکارشان را در انتخابات نداشتند و بین کاندیداهای تایید شده، به ناچار به یکی از آنها رای میدادند.
اینکه خامنهای انتقاد از نهادی مثل شورای نگهبان را مایۀ خشم خداوند قلمداد میکند، و حتی حکم جهنمی شدن منتقدین را نیز صادر میکند، به خوبی نشان میدهد که در جمهوری اسلامی، مفهوم عمیق و رازآلودی مثل "خدا"، که قاعدتا باید به زندگی بسیاری از انسانها معنا ببخشد و چرایی حضور آنها در این هستی بیکران را مدلل و موجه سازد، تا چه حد مبتذل و پیش پا افتاده میشود. خدایی که از منتقدین شورای نگهبان نمیگذرد، به راستی چگونه خدایی است؟
ماکس پلانک، که یکی از سه فیزیکدان بزرگ قرن بیستم و کاشف آلبرت اینشتین در دنیای فیزیک بود، به خدای خالق هستی اعتقاد داشت و میگفت: «علم و دین هر دو نیازمند اعتقاد به خدا هستند، به اعتقاد مومنان خدا در ابتدای هرچیز است و به اعتقاد فیزیک دانان خدا در پایان هرگونه نظریهپردازی است... شروع هرچیزی بوده و در ادامه ملکه عمارت هر گونه جهان بینی توسعه یافته است.»
پلانک در توصف خدا میگفت: «به عنوان شخصی که تمام زندگیاش را صرف مطالعه در روشنترین علوم و مطالعه ماهیت ماده کرد، نتایج تحقیقاتم را این گونه خلاصه میکنم : هیچ مادهای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، منشا و حیات عالم مادی به لطف وجود نیرویی است که ذرات زیراتمی را کنار هم و به صورت مرتعش نگاه داشته که بواسطۀ آن این منظومۀ خورشیدی کوچک که در ساختار اتم وجود دارد حفظ میشود و ما باید این را در نظر داشته باشیم که در ورای این نیرو یک وجود و روح هوشمند و آگاه حضور دارد، که این وجود، روح و شالودۀ تمام هستی است.»
آنتونی فلو، فیلسوف تحلیلی مشهور نیز پس از سالها خداناباوری، در سال ۲۰۰۴ اعلام کرد مطالعات عمیقترش در حوزۀ زیستشناسی مولکولی و ژنتیک او را متقاعد ساخته است که بدون وجود و ارادۀ خالق، جهان و حیات شکل نمیگیرد.
فارغ از اینکه با آرای ماکس پلانک و آنتونی فلو دربارۀ خدا موافق باشیم یا نه، بعید است کسی این نظرات را مصداق به ابتذال کشاندن مفهوم عمیق و اساسا رازآلود "خدا" قلمداد کند. اما وقتی خامنهای میگوید خداوند از منتقدین شورای نگهبان نخواهد گذشت، راز ناگشودنی و معنابخشی به نام "خداوند"، چنان مبتذل و نفرتانگیز میشود که بسیاری از شنوندگان سخنان خامنهای، از این نوع خداباوری میرمند و قید چنین خدای حقیر و مبتذلی را میزنند.
کارل پوپر در گفتوگو با ادوارد زرین، مورخ یهودی، به نکتهای اساسی اشاره میکند: «گرچه من یهودی نیستم، اما به این نتیجه رسیدهام که حکمت سرشاری در این فرمان یهودی وجود دارد که میگوید : نام خداوند را به عبث بر زبان نیاور.»
واقعیت این است که در جمهوری اسلامی، نام خداوند دائما به عبث بر زبان مقامات سیاسی جاری است و اکثر چهرههای سیاسی این نظام، مفهوم رازآلود "خداوند" را صرف اهواء سیاسی زودگذر شخصی و جناحی خودشان میکنند. روحانیان و سپاهیان حاکم بر ایران امروز، در مقام پاسخگویی به مردم، مهر سکوت بر دهانشان میزنند و در مقام استفادۀ سیاسی از "خدا"، تقوای سکوت را به کلی از دست میدهند. آخرین نمونۀ این نحوۀ استفاده از مفهوم خدا، در سخنرانی خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس رقم خورد. قبل از آن سخنرانی نیز، کاندیداهای دمکلفت رد صلاحیت شده، که سالها بر خوان نعمت این نظام نشسته بودند، به صرف اینکه شورای نگهبان آنها را اندکی از این خوان نعمت محروم کرد، همگی به یاد خدا افتادند و به خدا پناه بردند.