اهم اخبار
news-details

برنامه‌نویسیِ امنیتی‌ها زیر دست وزیر ارشاد دولت انتصابی


 

 

وزیر ارشاد پیشنهادی ابراهیم رییسی از راه نرسیده شمشیر تهدید و تحقیر و توهین از نیام برون آورده و با اعلام برنامه‌هایش نشان می‌دهد، اینکه عده‌ای دولت سیزدهم را ادامه رویای ناکامِ دولت‌های نهم و دهم محمود احمدی‌نژاد می‌دانند، بیراه نیست. اگرچه عملکرد جمهوری اسلامی در زمینه هنر و برخورد با هنرمندان طی چهاردهه گذشته همواره بر یک پاشنه چرخیده و دولت‌ها از این نظر تفاوت ماهوی با یکدیگر نداشته‌اند، اما با این‌حال ادبیات میان‌مایه و ای‌بسا بی‌مایه به‌کار رفته در برنامه‌نویسی سیدمهدی اسماعیلی به سرعت واکنش هنرمندان سینما، تئاتر و تجسمی را در پی داشت و احتمال دارد با رویکرد جدید حاکم بر وزارت ارشاد نوعی صف‌بندی و همبستگی بین هنرمندان در برابر سیاست‌های دولت که بین سال‌های ۸۳ تا ۹۲ تجربه شد، بار دیگر بازسازی شود. در این میان، دشمنی آشکار وزیر پیشنهادی با نهاد صنفی "خانه سینما" که به وضوح در برنامه‌ جدید آمده و حمایت جواد شمقدری (صادر کننده دستور تعطیلی خانه سینما) از رویکرد اسماعیلی جنبه‌ای نمادین به ماجرا می‌دهد. بازگشت نگاه امنیتی و امنیتی‌ها به سینما.

ادبیات موجود در برنامه‌ وزیر ارشاد رئیسی از حضور و تسلط جریانی خاص بر فرهنگ و هنر در سال‌های آینده حکایت می‌کند، زیرا بند بند متن نه توسط خودش که به قلم گروهی از دست‌اندرکارانِ پشت پرده نوشته شده است و نویسنده این سطور متن برنامه‌های وزیر نو رسیده را حاصل جمع تفکرات جزم‌اندیش و دور از فرهنگ نیروهای امنیتی و نهادهای متصل به آن یا همان دولت به اصطلاح در سایه می‌داند که امروز در قامتِ دولت سیزدهم از سردابِ تاریکِ سایه‌ها بیرون زده است.

در متن پیشِ رو نخست به این پرسش پاسخ می‌دهم که براساس کدام داده‌ها معتقدم برنامه وزیر ارشاد دولت سیزدهم محصول جریان امنیتی است و در مرحله دوم، تلاش می‌کنم نشان دهم برنامه‌های اسماعیلی حقیقتا با جهان‌ِ دولت‌های دهه‌های اخیر زیر لوای نظام جمهوری اسلامی تمایز چندانی ندارد و از این منظر به سرنوشت وزرای ارشادِ پیش از خود دچار خواهد شد؛ ناکامی در فتحِ سنگرِ فرهنگ.

اما نویسندگان برنامه وزارت ارشاد رئیسی از تئاتر و سینما چه تصویری دارند؟ برای درک ذهنیتِ به گفته یک کارگردان تئاتر در ایران «ناپالوده» آنها به مواردی اشاره می‌کنم‌:

(در تئاتر)

* اعطای مجوز به آثار دارای زاویه با انقلاب اسلامی

* ترویج سکولاریسم، تخریب انقلاب و نمایش دهنده ناکارامدی نهادها

* ترویج دیالوگ‌های رکیک و وقیحانه

* قبح‌زدایی از کشف حجاب در قالب استفاده از موی مصنوعی

* حیاءزدایی از همجنسگرایی در قالب اعطای مجوز به آثار

* تمجید از زنان بی‌حیاء، سیاه‌نمایی، ، ترویج سبک زندگی غربی و ...

(در سینما)

* تولید فیلم‌های ضد ارزش، غیرانقلابی و غیراخلاقی

* ارائه تصویر مثبت از زن بی‌حیاء و مورج تحقیر ملی

* کارگردان محوری در تولیدات سینمایی!

* اعطای کمک‌های مالی به تولیدات ناهمسو با انقلاب

نویسنده یا نویسندگان برنامه مدعی‌اند برای دست‌یافتن به آسیب‌های مدنظرشان ۷۷ فیلم سینمایی و ۷۰  اثر نمایشی روی صحنه را تحلیل محتوا کرده‌اند. آثاری که پیش از آنکه توسط تیم اطلاعاتی این‌چنین مورد هجوم قرار بگیرند، مجاری فرساینده بازبینی و سانسور زیر نظر شوراهای بازبینی و نظارت‌های پیدا و پنهان! را پشت سر گذاشته‌اند؛ اما کدام جریان هیچ‌گاه به حجم سانسورِ موجود رضایت نداده و همواره بر تنگ‌تر کردن طناب حذف و سانسور بر پیکر هنرمندان تئاتر و سینمای ایران پای ‌فشرده است؟

امروز دیگر بر تحلیلگران پوشیده نیست که منویات جریان یاد شده را باید در رسانه‌ها و روزنامه‌هایی مانند «کیهان»، «جوان»، «وطن امروز»، «خبرگزاری فارس»، «خبرگزاری تسنیم»، «خبرگزاری میزان» وابسته به قوه قضائیه جمهوری اسلامی جستجو کنیم. درعین‌حال، خواسته‌ها و مکنونات قلبی نهادهای امنیتی بویژه در حوزه هنر (سینما، موسیقی، تئاتر و کتاب) ابتدا در وبسایت‌های خبری – تحلیلی متصل به نیروهای نظارتی پنهان مانند «مشرق‌نیوز» و «رجانیوز» قابل رصد است. استراتژی این رسانه‌ها همواره براین پایه استوار بوده که در صورتِ حمله یکی‌‌ از آنها به فیلم سینمایی روی پرده، نمایشِ روی صحنه، کنسرت موسیقی و یا کتاب تازه منتشر، روزنامه یا خبرگزاری‌های منتسب به این جریان نیز زنجیره‌ای نسبت به بازنشر متن مورد نظر یا تک‌نگاری علیه کارگردان و محصول عرضه شده اقدام کرده‌اند.

بررسی چند نمونه از این دست تک‌نگاری‌ به خوبی نشان می‌دهد برنامه‌ ۸۳ صفحه‌ای محمدمهدی اسماعیلی برای تصدی وزارت ارشاد با مشورت یا از اساس برپایه اطلاعات جریان‌های اطلاعاتی - امنیتی‌ استخراج شده است.

* «برای برون رفت از این وضعیت، باید از کارگردان‌ها، بازیگران و نویسندگانی استفاده کنیم که دغدغه ارزش و ارزشمندی فرهنگ و تمدن ایرانی را دارند نه دغدغه‌مندی اعتلای فرهنگ‌ و سبک زندگی غربی! ...» ("مشرق"  ۲۲ دی ۱۳۹۹با تیتر "فحاشی روی صحنه تئاتر!")

* «البته وقتی سرچشمه این آموزش‌ها و پرورش‌ها راهی اشتباه را در پیش گرفته به مسیری آلوده و گل‌آلود ختم می‌شوند. چون همه ذهن و تفکرِ سازندگان و مدیران و دست‌اندرکاران این عرصه یا به قولی بدنه اصلی اهالی تئاترِ کنونی، بیشتر از نمایشنامه‌های ایرانی توجه‌شان به نمایشنامه‌ها و نمایش‌های غربی است.» (همان)

* «به‌تازگی ویدیویی از یک کارگردان تئاتر و همسرش در فضای مجازی تحت عنوان کلاس‌های بازیگری آنلاین منتشر شده است. این ویدئو بدون رعایت قوانین رسمی ‌کشور محتوایی هنجارشکنانه دارد. ... در چند سال گذشته علی‌رغم گفت‌وگوهای مکرر این فرد با رسانه‌های معاند علیه نظام به ‌کرات مورد حمایت نیز قرارگرفته است تا جایی که حتی برای او تدارک اجرا در یکی از سالن‌های اصلی و معتبر تئاتری کشور نیز مهیا شد...» (روزنامه "کیهان" ۱۷ تیر ۱۳۹۹ روزنامه "کیهان" بازنشر شده در وب‌سایت "مشرق" با تیتر " هنجارشکنی و قانون‌ستیزی به بهانه آموزش تئاتر")

* «اساسا در چند سال اخیر نمایش‌های ضدفرهنگی که مجوز وزارت ارشاد را دریافت کرده‌اند رو به افزایش است که اغلب آنها به صورت سازمان یافته در حال گسترش است مانند نمایشی که همزمان با تجمع همجنس گرایان در اروپا، در تهران نیز به روی صحنه رفته و یا اجرای چندین نمایش با یک نویسنده شائبه دار در سالن‌های اصلی کشور تنها گوشه از اقدامات سازمان یافته است که با مجوز وزارت ارشاد به روی صحنه رفته است. آیا سازوکار جدی برای مقابله چنین قبح شکنی‌هایی در وزارت ارشاد ایجاد شده است؟» (خبرگزاری "تسنیم" ۲۳ آبان ۱۳۹۸بازنشر در وب‌سایت "مشرق" با تیتر «قبح‌شکنی‌های سریالی برخی از نمایش‌ها»)

* «این بار با نمایشی طرف هستیم که تقریبا همه شخصیت‌های آن به یکدیگر خیانت می‌کنند و ارتباط غیراخلاقی افراد متأهل در آن عادی است! ... همچنین نمایش دیگری در تماشاخانه "سپند" روی صحنه رفته که به‌خاطر ابتذال، اجرای آن حتی در خارج از کشور نیز ممنوع بوده، اما این شب‌ها در تهران روی صحنه رفته است. اینکه اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد حتی از بسیاری کشورهای غربی در صدور مجوز برای این نمایش تساهل به کار برده نیز در نوع خود، قابل تأمل است. متأسفانه طی سال‌های اخیر و به‌خاطر ضعف در نظارت و صدور مجوز برای آثار، فضای تئاتر ایران به شدت سقوط کرده و نمایش‌هایی با موضوعات و مضامین هنجارشکن، ضدخانواده و غیراخلاقی به‌طور مکرر اجرا می‌شود(روزنامه "کیهان" ۲ مهر ۱۳۹۸ بازنشر در وب‌سایت "مشرق" یا تیتر «هرج و مرج اخلاقی روی صحنه تئاتر!»)

تصورِ نویسندگانِ تاریک اندیشِ همیشه بی‌نام یادداشت‌های بالا، مبنی بر اینکه کارگردان تئاتر در اروپا و آمریکا مجبور است مانند کارگردان تئاتر در ایران برای به صحنه بردن نمایش (لابد از شورای نظارت و ارزشیابی برادوِی یا تئاتر وِست‌اند لندن) "مجوز" دریافت کند، دقیقا همان رویکردِ بعضا خنده‌آورِ گزینه وزارت ارشاد دولت سیزدهم را به ذهن متبادر می‌کند. اینکه در هر دو اینها در موارد متعدد به "همجنسگرایی"، "قبح‌شکنی"، "متون غربی"، "نمایش غربی"، "معاند"، "هنچارشکن" و کلیدواژه‌های اصطلاحا "الله‌کرمی" و "کیهانی" برای حمله به تئاتر و هنرمندان این عرصه استفاده کرده‌اند اتفاقی نیست.  

رویاهای چهل‌ساله!

اما برنامه‌های کلان وزارت ارشاد در جمهوری اسلامی (هاشمی، خاتمی، احمدی‌‌نژاد، روحانی، رییسی) همواره یک خط مشترک در نظر داشته‌ است؛ "مهندسی فرهنگی" کشوری هشتادوسه میلیون نفری با فرهنگ‌ها و اقوام متنوع. به عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد پرسروصدای دولت‌ سیدمحمد خاتمی در پایان اشاره می‌کنم، اما پیش از آن...

از محمدحسین صفار هرندی وزیر ارشاد دولت اول احمدی‌نژاد، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نویسندگان روزنامه کیهان نیز به دلیل سیاست‌های آشکار نهاد تروریستی که به آن وابسته است بگذریم و به سیدمحمد حسینی، وزیر پیشنهادی محمود احمدی‌نژاد برسیم که در جلسه دفاع از برنامه‌هایش در مجلس می‌گوید «فراز و فرودهای سه دهه گذشته گرچه مقصد را در چشم‌انداز دارند، اما... گاه با عمل منفعلانه به رهاشدگی فرهنگی پرداخته‌اند... در شرایط فعلی مهندسی فرهنگی کشور برای نهادینه کردن ارزش‌ها و ایجاد تغییر با در نظر گرفتن عنصر تعامل و هماهنگی بین ساختارها، هنجارها و رفتارها یک ضرورت است.»

حسینی «کمک به تکمیل و اجرای طرح مهندسی فرهنگی کشور» را جزء برنامه‌های خود عنوان می‌کند. وزیر ارشادِ دولت دوم محمود احمدی‌نژاد (یا بیت رهبر ایران) صحبت‌هایش در جلسه رای اعتماد را با تکرار آرزوی دیرین به پایان می‌رساند «فلک را سقف بگشاییم و طرحی نو دراندازیم».

وزیری که البته تا واپسین ماه‌های زمامداری‌اش بر طبل دشمنی با فرهنگ و رسانه‌ها کوبید و بر کلیدواژه‌های آشنا پای فشرد. حسینی تا آخرین لحظه پیگیرِ توقیف و تعطیلی روزنامه‌های مخالف عقاید خود بود. «نظر ما توقیف روزنامه "شرق" است و آن را به دادستانی اعلام کرده و در جلسه هیئت دولت با وزیر دادگستری مذاکره کرده‌ام.»

با پایان یافتن کارِ دولت مهر! برنامه‌های علی جنتی وزیر پیشنهادی دولت اعتدال! که بعنوان وزیر پیشنهادی دولت حسن روحانی  معرفی شد، تفاوت چندانی با آنچه محمدمهدی اسماعیلی تشریح کرده، نداشت. فرزند دبیر شورای نگهبان نیز در برنامه‌های ارشادی خود دغدغه‌های سیدمهدی اسماعیلی را منتها با ادبیاتی متفاوت بیان کرد، چیزی شبیه به سر بریدن با پنبه. روش مرسومِ جریان سیاسی به اصطلاح تکنوکرات در ایران.  

* حمایت از افزایش تولید فیلم‌نامه‌ها، نمایش‌نامه‌ها، طراحی و ساخت انواع محصولات فرهنگی و هنری برگرفته از متون غنی اسلامی.

* تقویت و توسعه تولیدات فرهنگی و هنری و گسترش جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های تخصصی با موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

* گسترش و تقویت حمایت از تولید و عرضه محصولات فرهنگی و هنری با موضوع گسترش و ترویج اندیشه‌های دینی و سیاسی حضرت امام خمینی (ره).

* گسترش و تقویت فعالیت‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور به عنوان فراگیرترین، مردمی‌ترین و سنتی‌ترین مراکز غیردولتی فعال در اشاعه فرهنگ اسلامی.

و متعدد برنامه‌هایی از این جنس که همگی تکرارِ مکرر چند کلمه ثابت، فقط در قالبی‌ متفاوت بود و بس، «مهندسی فرهنگ» که به اعتقاد وزیر پیشنهادی ابراهیم رییسی و جریان‌های ایستاده پشتِ سرش، همچنان ناکام مانده و به اعترافِ نویسندگان برنامه 83 صفحه‌ای اسماعیلی، این توهم‌ چهل ساله همچنان جامه عمل نپوشیده است. طبق این اعتراف‌نامه هشتادوسه صفحه‌ای، جریان صفحه‌ی هنرمندان تئاتر، سینما، موسیقی و هنرهای تجسمی در ایرانِ امروز ضد تفکر انقلاب اسلامی، مروج ارزش‌هایی غیر ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی ولایت مطلقه و معاند و مخالف گروه کم‌شمارِ هرم قدرت، دست به‌ تولید آثار می‌زنند. اعترافی که برای تدوین کنندگانِ این سند نباید چندان ساده رخ داده باشد. 

اما عطاءالله مهاجرانی، منورالفکرِ خمینی‌ستِ سرخورده‌ی تنها...

 ناصر رحمانی‌نژاد، کارگردان و بازیگر قدیمی تئاتر، از اعضای موسس «انجمن تئاتر ایران» سال ۲۰۱۳ در جریان سخنرانی در «کانون کتاب تورنتو» به ماجرای دیدار هنرمندان تئاتر با عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت دولتِ به اصطلاح "اصلاحات" اشاره می‌کند. چهره‌هایی مانند جمشید مشایخی بازیگر فقید تئاتر و سینمای ایران، محمدعلی کشاورز، رسول نجفیان و جمعی از کارگردانان تئاتر مثل حمید سمندریان نیز در جلسه مذکور شرکت کرده‌اند. آنها به خیالِ دمیده شدن "هوای تازه‌" در سپهر سیاسی ایران و گشودنِ سقف فلک و درانداختنِ طرح تازه، در صحبت‌هایشان به گلایه از وجود فضای سانسور و بدبینی به هنر می‌پردازند و خطاب به وزیر روشنفکر! رفع زنجیر سانسور از دست و پای هنرمندان و اندک تنفسی در هوای آزاد را مطالبه می‌کنند. به گفته رحمانی‌نژاد، "مهاجرانی" در پاسخ به افرادی که چنین دغدغه‌ای مطرح کرده‌اند، «با طعنه و کنایه آنها را سر جایشان می‌نشاند و در پاسخ به نجفیان می‌گوید آن آزادی که شما تصور داشتید بعد از دوم خرداد خواهد بود، اتفاق نخواهد افتاد و ما حتما تلاش می‌کنیم هیچ متدینی احساس نکند که صحنه تئاتر وسیله‌ای شده که ارزش‌هایی که او به آن دل بسته، آسیب ببیند.» ترجمه‌ گفته‌های او می‌شود، «شما مجاز هستید زندگی کنید منتها در چارچوب شریعت». تکرار حرف طالبان در افغانستان، منتها چند دهه قبل در ایران و با ژستِ روشنفکری.

به این اعتبار می‌توان مدعی شد برنامه‌های گزینه وزارت ارشاد دولت ابراهیم رییسی در جستجوی رویایی است که ظرف چنددهه هرگز جامه تحقق به تن نکرده و تئاتر و سینما نیز مانند دیگر ارکان فرهنگِ غنی ایران، به سنگری بدل شده‌اند که تمام گزینه‌های وزرات ارشاد جمهوری اسلامی در فتح‌اش عاجز مانده‌اند. دستورالعمل فرهنگی که جریان امنیتی روی میز گزینه وزارت ارشاد دولت سیزدهم گذاشته، اگرچه به‌کار مهندسی فرهنگی در ایران نیامده و نخواهد آمد، اما حداقل شاید در وضعیت تازه، دستور کار فرهنگی کشور همسایه را تعیین کند. بیراه نیست که "مهاجرانی" در تازه‌ترین واکنش توییتری‌اش به وقایع تلخ جاری در افغانستان، به تمجید از گروه "طالبان" پرداخته و نماد جالب توجهی از پیوند با جریان‌ افراطی مذهبی به نمایش گذاشته است «طالبان بیست سال در برابر اشغال آمریکا و اروپا و هم پیمانان مقاومت و مبارزه کرد. بیش از پنجاه هزار شهید دادند...» حمایت از طالبان و رویکرد طالبانی در فرهنگ – براساس شریعت - همان نقطه‌ نمادینی است که مهاجرانیِ خاتمی را به اسماعیلیِ رئیسی پیوند می‌زند؛ اما مهندسی فرهنگی خوابی است که تعبیر نمی‌شود.

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی