غییر اولویتها یکی از پیامدهای منفی جنگ
شیوا قلوازی با اشارە بە مفهوم جنگ کە خود حاوی خشونت است آن را عامل ایجاد فقر و افزایش نقص حقوق بشر در منطقە میداند و میگوید: آسیبپذیرترین افراد زنان، کودکان و سالمندان خواهند بود. تغییر در اولویتها چیزی است کە جنگ بیشترین تاثیر را بر آن خواهد داشت.
شیوا با اشارە بە جنگ کنونی در اوکراین میگوید: اگر تا یک سال پیش اولویت زنان در اوکراین و اروپا مسائل مربوط بە حقوق زنان بود اکنون حفاظت از جان خود در بمبارانها، امنیت غذایی و تامین امنیت کودکان در اولویت است. وی معتقد است کە وضعیت واقعی زنان در کشورهای اروپایی از جملە اوکراین در خاورمیانە و بەویژە ایران بسیار مورد توجە قرار نمیگیرد و انعکاس نمییابد، "اما در طول سالهای گذشتە و بە ویژە هنگام انتخابات ریاست جمهوری در گفتوگوهایی کە با زنان داشتەام آنها از وضعیت کشور ناراضی هستند چون معتقدند رئیسجمهور منتخب یک کمدین است و نمیتواند سیاست این کشور راپیش ببرد."
وی همچنین تاکید میکند مشکلات این کشور مربوط بە یک سال و دو سال گذشتە نیست بلکە سالها است این کشور با این مشکلات درگیر است و بە همین دلیل وضعیت زنان در آن بسیار ناپایدار است و زنان تجربەهای بسیاری از خشونتهای خانگی و خشونتهای اقتصادی دارند بە گونەای کە تا قبل از آغاز جنگ علت اصلی مهاجرت مهاجران اوکراینی ساکن کشورهای اروپایی مشکلات اقتصادی بودە است.
شیوا قلوازی با اشارە بە اینکە با آغاز جنگ دیگر، چرایی در معرض خشونت خانگی و خشونت جنسی قرار گرفتن زنان حائز اهمیت نخواهد بود میگوید: کشورهای روس زبان کشورهایی هستند کە فرهنگی پرخشونت و خشنی بە ویژە نسبت بە زنان و کودکان دارند، در حال حاضر حفظ امنیت، هویت و موجودیت در اولویت مبارزات آنان است.
شیوا همچنین بە تجربیات زنان ایران پس از انقلاب میپردازد، زنانی کە قبل از انقلاب اولویت اصلی آنان دستیابی بە حقوق برابر بیشتر بود اما پس از انقلاب بە نقطەی صفر بازگشتند و تلاش مردم در سرتاسر ایران بە ویژە زنان این بود کە بتوانند زندگی خود را حفظ کنند و خود را در مقابل یک دیکتاتوری میدیدند کە باید با آن مبارزە کنند.
وی هچنین وضعیت کنونی زنان اوکراین را با و ضعیت زنان افغانستان پس از بازگشت طالبان مقایسە میکند، "زنان این کشور ٢٠ سال تلاش کردند و نمونەهای بسیار برگزیدەای در خاورمیانە بودند، میدیدیم کە زنان فمنیست ایرانی مقایسە میکنند وضعیت زنان این کشور را با افغانستان."
وی میافزاید: افغانستان کشوری بود کە بهترین قوانین علیە خشونتهای خانگی را دارا بود. خشونت وجود داشت و زنان مورد خشونت قرار میگرفتند اما زنان مبارزە کردە بودند و بە حداقلهایی رسیدە بودند و با بازگشت طالبان زنان ٢٠ سال بە عقب بازگشتند و همەی دستاوردهای خودشان را از دست دادند. امروز میبینیم زنان فعال افغان در شرایط بدی قرار دارند، بسیاری تیرباران و کشتە شدند و یا در زندان هستند.
آمادگی زنان برای دفاع از خود و تاثیر آن در کاهش خشونتهای جنگ
شیوا در ادامە بە سازماندهی زنان و آمادگی آنان میپردازد. وی بە زنان کورد در دو منطقەی مختلف روژآوا و شنگال اشارە میکند، "من بە عنوان یک زن کورد میتوانم بە نمونەی شنگال اشارە کنم کە نە زنان و نە دولت آمادگی جنگ را نداشتند و تصور نمیکردند از سوی داعش مورد تهاجم قرار گیرند و ما شاهد بە بردگی کشاندن زنان ایزدی از سوی داعش بودیم و با گذشت چند سال از این جنگ هنوز زنانی هستند کە در دست داعش هستند و نمونەی مقابل آن را ما در روژآوا داشتیم. زنان زیادی در روژآوا آمادگی جنگ را داشتند و ما دیدیم زنان جوانی کە با چهرەهای پر از شادی و سرشار از زندگی آرزوهای بسیاری داشتند و نمیخواستند مرگ را تجربە کنند بلکە میخواستند زندگی کنند و دیدیم کە چگونە از خود، کشور و سرزمینشان دفاع کردند."
شیوا تاکید میکند زنان روژآوا تاریج جدیدی برای خود رقم زدند و بە الگو و نمونەای نە تنها برای زنان کورد بلکە برای زنان خاورمیانە و کل دنیا تبدیل شدند. وی همچنین بە نقش گستردەی زنان در جنگ با داعش میپردازد کە برای نخستین بار ارتش خود را داشتند و نقش آنان تنها محدود بە خدمات و کمک بە مجروحین نبود بلکە در صف مقدم ایستادند و جنگ را فرماندهی کردند.
شیوا قلوازی با اشارە بە نقش کنونی زنان اوکراین در جنگ علیە اشغالگری روسیە آن را تاثیرپذیر از نقش زنان کورد در جنگ با داعش میداند و میگوید: از چند ماە پیش زنانی برای جنگ آموزش میدیدند و شاید تا چند ماە قبل زنانی کە تنها آشپزی میکردند اکنون اولویتشان دفاع از خود است و باید موجودیت خود را ثابت کنند و برای سرزمنشان مبارزە کنند اسلحە دست گرفتە و در جبهەهای جنگ هستند.
شیوا در پایان سخنان خود ضمن تبریک روز جهانی زن بە همەی زنان بە ویژە زنان ایران میگوید: زنان در ایران بصورت روزانه در مقابل یک سیستم دیکتاتوری مبارزە میکنند و هر روز زندگی کردنشان قابل ستایش است.
او تاکید میکند "تنها کاری کە میتواند در این شرایط انجام داد برای آیندەای بهتر، برای مبارزە با سیستم مردسالاری، برای جهانی برابر و برای همە بە نظرم همان اتحاد و در کنار هم ایستادن است. نه تنها زنان ایرانی بلکه زنان تمام جهان نقاط مشترک مبارزاتی بسیاری دارند و باید برای رسیدن بە اهداف خود مبارزە کنند."
رابطەی جنگ بە عنوان شکلی از خشونتورزی و سلطەطلبی با مردانگی و اقتدار
مهرداد درویشپور نیز بە عنوان یک جامعەشناس بە تاثیرات جنگ بر جوامع از منظر جنسیت میپردازد و معتقد است جنگها اساسا بە عنوان بدترین اشکال بروز خشونت و وادار کردن دیگری بە انجام کاری خلاف میل خود، خشونتی است کە با ویرانگری و مرگ آفرینی توام است. خشونتی کە خوی سادیستی و محو دیگری یا وادار کردن دیگری بە تبعیت و تسلیم مطلق از شالودەهای آن است. میتوان گفت جنگ بە عنوان شکلی از خشونتورزی و سلطەطلبی از منظر جنسیت هم بخواهیم جلوەای از اقتدارمردانگی و مردانگی اقتدارگرا است.
وی قربانیان اصلی جنگها را مردان میداند و میگوید در جنگها هم عاملین و هم قربانیان اصلی خود مردان هستند "اما تا جایی کە بە زنان مربوط میشود در جنگها با تقویت اقتدار مردانگی و تقویت شور ویرانگری تمام امید بە بهبود موقعیت زنان از بین میرود. جنگها بە گسترش شکاف جنسیتی دامن میزنند، جنگها میتوانند توجه به خشونت علیە زنان درخانە را به حاشیە برانند و از آن عادیسازی کنند و همچنین باعث بیخانمانی میلیونی زنان و کودکان شوند".
مهرداد درویشپور تاکید میکند "جنگ از منظر برابری جنسیتی کابوس است یعنی بە شدت ایدهی برابری جنسیتی را به محاق میراند و با تولید کلام و گفتمان خشونتگرا، سلطەگر و پرخاشگر عقلانیت مراقبتگرا را بە حاشیە میراند. این واقعیت کە در اغلب جنبشهای طرفدار صلح نیروی اصلی زنان هستند و زنان نقش کلیدی در مخالفت با جنگ دارند نشاندهندەی زمینەی گستردەتری از عقلانیت مراقبتگر در جنبش زنان است."
تجاوز جنسی مکانیسمی روانی برای تحقیر دشمن و رابطەی آن با اقتدار مردانه
وی همچنین به آماج قرار گرفتن زنان از منظر فرهنگ ناموسی و خشونتهای جنسی برای درهم شکستن اقتدار دشمن و تحقیر مطلق آن میپردازد. "معمولا تجاوزهای جنسی یکی از مکانیسمهای روانی برای تحقیر در جنگها است.
وی مورد تجاوز قرار گرفتن سربازان و بە ویژە زنان را بە رابطەی بین اقتدارو جنسیت مرتبط میداند و میگوید: تعرض بە بدن و سکسوالیته زنان و تلاش برای بە تملک درآوردن آنها بخشی از نظام نابرابر جنسیتی قدرت است. هرچە فرهنگ ناموسپرستی و پدرسالاری در کشوری قدرتمندتر باشد تجاوز برای تحقیر دشمن به خصوص در جنگ همچون پردەی مکملی از خشونتهای نظامی و بخشی از جنگ روانی فراگیرتر میشود. امری که قربانیان اصلی آن زنان هستند.
مهرداد درویشپور با اشارە بە برخی از پژوهشها بە رابطەی بین ناسیونالیزم و شوونیسم و مالکیت بر بدن زن، تقدس بخشیدن به خاک و سرزمین مادری و تقدیس سکسوالیتە و نام بردن از هر دو بە عنوان بخشی از ناموس را بخشی از ارزشهای مردسالاری میشناسد.
دست بە اسلحە بردن زنان کورد و دیگر زنان در جنگهای عادلانه همچون فمنیسم اورژانس
وی همچنین بە نقش زنان در نیروهای صلحطلب و ضد جنگ میپردازد، "معمولا سازماندهی در جامعەی مدنی حوزەی اصلی مبارزەی زنان برای خشونت پرهیزی است که مبارزەی بسیار مهمی است. اما رشد روز افزون نقش زنان در جنگهای به خصوص دفاعی نیز یک واقعیت دیگری است. بە خصوص تجربەی زنان کورد در جنبش پیشمرگهای کوردستان بە ویژە علیە داعش پرسش بغرنجی را پیش رو قرار داد کە اگر زنان علیە جنگ و خشونت هستند و در جنبشهای صلح فعال هستند آیا حضورشان در جنبش نظامی نقض غرض نیست و مخالف ارزشهای فمنیسیتی نیست."
وی در ادامە بە تفکیک جنگ دفاعی و عادلانه با جنگهای پرخاشگر و تعرضی و ویرانگر میپردازد و معتقد است، خشونت دفاعی ذات حیات هر حیوانی از جمله انسان است و برخلاف خشونت پرخاشگر کە ویرانگر است در دفاع از حق حیات صورت میگیرد. بنابراین از این منظر حضور زنان در جنبشهایی کە جنبەی دفاعی در تضاد با صلحطلبی قرار ندارد."
وی همچنین بە مفهوم فمنیسم اورژانس اشارە میکند و میگوید: جنبش زنان در کشورهای دموکراتیک علیە ملیتاریزم، علیە خشونت و غیرە فعالیتهای مدنی و صلحطلبانە میکنند و با شرایط جنگی در خاورمیانە یا اوکراین متفاوت است.
خشونت دفاعی از لحاظ زیستی موجە است و این را نباید با خشونت پرخاشگر و ویرانگر همردیف قرار داد.
وی در ادامە بە حضور زنان در مشاغلی کە پیشتر بەعنوان مشاغل مردانە شناختە میشدند -به خصوص در کشورهای پیشرفته - اشارە میکند و میگوید: این حضور ممکن است در مواردی در جنبەهای اتوریتەگر، پرخاشگر و سرکوبگر این نهادها تاثیر داشتە باشد و آن را کاهش دهد. با این همه او تاکید می کند نباید دوگانەسازی کلیشهای زن/مرد کرد. نه میتوان مدعی شد که در هیچ یک از این نهادهایی کە تاکنون در انحصار مردان بودە -نظیر ارتش، پلیس و جنگ -زنان نباید شرکت داشتە باشند و نه حضور زنان به خودی خود تضمینی برای زدودن ارزشهای اتوریتهگر و اقتدارگرا و میلیتاریستی در این نهادها است. در واقع نقش سیاست و رویکرد مهمتر از جنسیت است.
به هر رو حضور زنان نە فقط در جنبشهای صلحآمیز ضد جنگ بلکە حتی در جنگهای دفاعی بخشی از آن چیزی است که برخی به نام فمنیسم اورژانس از آن نام میبرند و هیچ ارتباطی هم بە تقویت کلام خشونتآمیز در میان زنان ندارد.
گسترش عقلانیت مراقبتگرا در جوامع مدیون مبارزات زنان است
وی بسیاری از تغییرات ایجاد شدە در حوزەهای مختلف از جملە دموکراتیزە شدن جامعە و گسترش عقلانیت مراقبتگرا در حوزەهای بهداشت و آموزش، قدرتمندی جامعەی مدنی در برابر دولت سیاسی، رشد آزادی اجتماعی، فردی و برابری جنسیتی را از جمله پیامد و مدیون دستاوردهای مبارزات زنان میداند.
مهرداد درویشپور تاکید میکند "اما بە رغم تمام مبارزات موثر زنان در قرون ١٩ و ٢٠ و اوایل قرن بیست و بیست و یکم هنوز شاهد جنگ، ویرانگری محیطزیستی و نابرابری جنسیتی، خشونت خانگی علیه زنان و کودکان، کار خانگی، بردگی جنسی زنان و....هستیم. حتی به حاشیه راندن زنان در بخشهای کلیدی نظام آموزش و اشتغالهای کیفی در سطح جهان و فراگیری تبعیض جنسیتی معضلی بسیار گستردە است.
وی میگوید: هرچە موقعیت زنان در جامعە در حوزەی آموزش، سیاست، فرهنگ، حقوق اجتماعی، اقتصاد و اشتغال و منابع قدرتشان افزایش پیدا کند بخت توسعەی برابری جنسیتی، دموکراتیزە شدن جامعە، بهبود محیطزیست، عدالت اجتماعی و تبعیض زدایی و عقلانیت مراقبتگرا افزایش پیدا خواهد کرد. هم از این رو در چنین شرایطی اولویت باید تقویت منابع قدرت زنان در حوزەی خانوادە و اجتماع و بهبود موقعیت کودکان - کە آن هم بخشی از یک گفتمان فمنیستی است – باشد.
اشکال گوناگون مردانگی
وی همچنین بە تغییراتی کە پیشرفت موقعیت زنان میتواند در تغییر الگوهای مردانە ایجاد کند می پردازد. او تاکید میکند البتە بهبود موقعیت زنان همیشە به تغیرات مثبت در الگوهای مردانه منجر نخواهند شد بلکه در کوتاە میتواند واکنش نوستالژیک، واپسگرا، ناموسپرست و محافظەکار و تلاش برای تقویت اقتدارگرایی را در بر داشته باشد. او بە مردانگی نوستالژیک بە عنوان شکلی از اقتدارنمایی مردانه برای بازپس گرفتن قدرتشان اشاره میکند.
مهرداد درویشپور معتقد است "آنچە کە اکنون در سطح جهان میبینیم از منظر جنسیت برآمد مردانگیهای اقتدارگرا و نوستالژیک است. مبارزەی زنان نوعی تاثیرات سەگانە بر مردان داشتە است. بخشی از مردان با افزایش قدرت زنان الگوهای مردانە را تغییر داده و بە سمت برابری جنسیتی روی آوردهاند. به گونهای که بە فعالان مبارزە علیە خشونت بر زنان تبدیل شدهاند که جلوهای از مردانگی آلترناتیو است."
رشد مردانگی ناپایدار نیز شکل دیگری از پیامدهای بهبود موقعیت زنان است. یعنی برخی از مردان در برابر افزایش قدرت زنان رفتاری ملون و ناپایدار دارند. از برخی جهات خود را با آن تطبیق میدهند و در صورت احساس خطر گرایش مردسالاری در آنان تقویت میشود. شکل سوم هم همان مردانگی نوستالژیک است که در پی احیای اقتدار ازدست رفتهی مردانه است.
بنیادگرایی اسلامی و ناسیونال شوونیسم جلوەهایی از مردانگی نوستالژیک
وی پروژەی بنیادگرایی اسلامی را از منظر جنسیت نوعی برآمد مردانگی نوستالژیک میداند کە خواهان احیای اقتدار از دست رفتەی مردان بر زنان است. بە همین خاطر این پروژه تاکید خاصی برکنترل زنان دارد و زنستیزی شالودی این ایدئولوژی از منظر جنسیت است.
وی ایدئولوژیهای ناسیونالسیتی افراطی و نژادپرستانەی راست پوپولیستی و فاشیستی در جوامع غربی را نیز از دیگر جلوەهای مردانگی نوستالژیک میداند کە میخواهند اقتدار از دست رفتەی مردان را با احیای عظمت ملی و سکسیم احیا کنند و از جمله کنترلشان را بر زنان افزایش دهند. او حملهی نظامی پوتین به اوکراین را بخشی از گرایش نوستالژیک به احیای عظمت از دست رفته روسیه و آمیختهای از مردانگی اقتدارگرا و نوستالژیک میداند.
وی در آخر از همەی زنان میخواهد با بە اتکای بە خود، خود را قدرتمندتر کنند و با عقب راندن مردسالاری ادای سهم کنند. "مردان مدعی ترقی و مدرنیتە و برابری و آلترناتیو نیز باید با تغییر الگوهای مردانە در کنار جنبش زنان حضور فعال و موثر داشتە باشند و بە پدر/مردسالاری بە عنوان یکی از منشاهای ویرانگری جنگ و خشونت پایان ببخشند."
نقل از خبرگزاری زن