تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است اما اینبار با نابودی ولادیمیر پوتین چه بحرانهای دیگری جهان راهمزمان فراخواهد گرفت؟!
فرهاد یگانه عضو همبستگی جمهوریخواهان ایران (هجا)
پس از گذشت بیش از یک ماه از تهاجم گسترده ارتش روسیه به اوکراین و دفاع همهجانبه و دلیرانه ارتش و مردم اوکراین در برابرنیروهای اشغالگر و زمینگیر شدن سپاهیان روس در بیرون شهرهای بزرگ کشور اوکراین، ولادیمیر پوتین به تدریج متوجه میشود که نمیتواند در اوکراین پیروز این جنگ شود، پس در داخل کشور روسیه هر چه بیشتر به سرکوب معترضان روسی متوسل خواهد شد.
زمانی که ولادیمیر پوتین دستور حمله به اوکراین را صادر کرد، رویای بازگرداندن شکوه امپراتوری روسیه را در سر داشت، اما در نهایتفقط توانسته است که وحشت “جوزف استالین” را دوباره احیا کند. این نه تنها به این دلیل است که او از سال ۱۹۳۹ تاکنونخشونتآمیزترین تجاوز بیدلیل را در اروپا انجام میدهد، بلکه به این دلیل است که در نتیجه جنگ اوکراین، پوتین در کشور خود به یکدیکتاتور تمام عیار تبدیل گشته است که نه تنها به نصایح دانایان و نخبگان روسی گوش فرا نمیدهد بلکه شدیدا آنها را سرکوب میکند. آری! یک استالین قرن بیست و یکمی که به شکل بیسابقهای به دروغ متوسل میشود و با خشونت و پارانویای ابلهانهی مختصدیکتاتورها، اطرافیان دانای خود را سرکوب میکند و فراری میدهد.
برای درک مقیاس دروغهای پوتین، نحوه برنامهریزی جنگ را در نظر بگیرید. پوتین فکر میکرد که اوکراین به سرعت فرو میپاشد، بنابراینمردمش را برای تهاجم و سربازانش را برای یک مأموریت رزمی بلندمدت آماده نکرده بود. در واقع، او به نخبگان اطمینان داده بود که ایناتفاق نخواهد افتاد. پس از دو هفته وحشتناک در میدان نبرد، او همچنان انکار میکرد که جنگ اوکراین ممکن است به بزرگترین جنگاروپا از سال ۱۹۴۵ تبدیل شود. از سوی دیگر اگر تحلیلگران و خبرنگاران رسانههای روسیه دروغ های رسمی حکومت را طوطیوار تکرارنکنند، در زندان خواهند بود و هزاران نفر از معترضان ضد جنگ در روسیه دستگیر میشوند. تلویزیون دولتی روسیه با اصرار بر اینکه"عملیات" نظامی او نازیزدایی اوکراین است، روسیه را دوباره استالینیزیه میکند. بله صدالبته که تاریخ مداوم تکرار میشود!
کارل مارکس به نقل از هگل میگوید که همۀ رویدادها و شخصیتها در تاریخ گویی دوبار رخ میدهند، نخست به گونۀ تراژدی اما بار دومبه گونهی کمدی، اما این بار تاریخ بهصورت کمدی درام بسیار غمانگیزتر از گذشته در عصر جهان مدرن تکرار میگردد، چرا که این بارفجایع تاریخی در عصر ارتباطات و منشور ملل و حقوق بشر در دهکده جهانی در پیش روی چشمان جهانیان به وقوع میپیوندند. کلیتتاریخ روسیه و اوکراین یک کمدی تراژدی بلند تاریخی است که در روزگار امروز ما مجددا بازنویسی میشود.
پس از بیش از یک ماه نبرد غمانگیز، هراسآور و ناامیدکننده در اوکراین - در حالی که ولادیمیر پوتین خود را به یک دیکتاتورشکستخورده تبدیل کرده است - ترکیب درگیریها و تحریمها بزرگترین شوک اقتصادی را در حوزه انرژی و کالاهای اساسی تجاری دردهههای اخیر ایجاد کرده است. میتوان این گونه تحلیل کرد که وقتی ولادیمیر پوتین رویای بازگرداندن شکوه امپراتوری روسیه را با حملهبه اوکراین، در سر میپروراند، همچنین میخواست که وحشت جوزف استالین را مجددا احیا کند. این نه تنها به این دلیل است که او ازسال ۱۹۳۹ خشونتآمیزترین تجاوز بیعلت را در اروپا انجام داده است، بلکه به این دلیل است که او در داخل کشور روسیه به دروغ،خشونت و پارانویا متوسل شده است.
به طور جداگانه، ما مشاهده می کنیم که حمله روسیه به اوکراین بزرگترین شوک انرژی و کالایی در زمینه مواد غذایی را از سال ۱۹۷۳ ویکی از بدترین اختلالات در عرضه گندم از زمان جنگ جهانی اول را ایجاد کرده است. اگرچه مبادلات کالا در حال حاضر در هرج و مرجهستند، اما مردم عادی هنوز اثرات کامل افزایش قبوض برق، سوخت بنزین، گازوییل، سبدهای خالی یا بیثباتی سیاسی را کاملااحساس نکردهاند، اما اشتباه نباید کرد زیرا که تحریمها شمشیر دولبه هستند که هر دو طرف درگیری و نزاع و حتی کشورهای بیطرف رابدون استثنا تحت تاثیر قرار خواهند داد. اتفاقات ناگوار اقتصادی در راه هستند و اگر تحریمها گستردهتر و اجرایی شوند و پوتین همدر مقابل اقدامات تلافیجویانه انجام دهد، به طرز چشمگیری دولتهای غربی با تهدید و کمبود در بازار انرژی و مواد غذایی مواجهخواهند شد. در جهان امروز قطعا اینچنین بحرانهایی خیلی سریع به همه کشورهای جهان سرایت خواهند کرد. آری! نتایج تهاجمبیمعنای “استالین قرن بیست و یکم“ به اوکراین قطعا زمینهساز بحران امنیتغذایی و انرژی در جهان خواهد شد.
زیرا که اوکراین و روسیه از بزرگترین صادرکنندگان غلات دنیا، بویژه گندم، هستند.
جنگی که روسیه علیه اوکراین آغاز کرده است، امنیت غذایی همه ملل جهان را به خطر میاندازد و بر شمار گرسنگان در جهان خواهدافزود. شک نکنید که هیچ کشوری از عواقب چنین بحران عظیمی در امان نخواهد ماند.
در صورت ادامه جنگ در اوکراین به مدت بیش از یکسال دیگر، در برخی از نقاط جهان از جمله در شمال آفریقا و حتی بخشهایی ازخاورمیانه و آسیا، قحطی و گرسنگی اجتنابناپذیر خواهد بود.