برای تمام آقایون توهمی. حالا با کشتن فرزند من و دیگر فرزندان مظلوم این سرزمین، تمام مشکلات این مملکت حل شد؟ آیا دزدیها و چپاولها و جرم و جنایتها، کثافتکاریها و دغلبازیها و پولشوییها و غارت بيتالمال و فسادهای اقتصادی و ناهنجاریها حل شد؟ الان آرامش برقرار شده؟
آقایون مراجع و نمایندگان و تمام مقامات! با خون بچههای ما پست و مقام و منصبهایتان حفظ شد؟ سکوتتان به چه معناست؟ سرکوب مادران داغدار، اذیت و آزار و ممنوعالخروج کردنِ خانوادههای داغدار و توحشگریها برایتان قدرت آورده؟
اینها مسائل و مشکلاتی است که ریشهی این مملکت را سوزانده. سناریوهای پوسیده و اجرای احکامِ مندرآوردی، نبودن دلیل و ادلهی لازم برای خانوادههای داغدار، این همه کثافتکاری در قالب دین و مذهب؛ مذهبی که در این مدت و سالها به لجن کشیده و آنرا ملعبهی دستتان کردهاید، الان عیدتون با این همه کشتار مبارک میشود؟
حالا من به عنوان یک زن مسلمان و معتقد و مذهبی اعلام میکنم این اسلام فرمایشی و دروغین شما را قبول نداشته و ندارم. من با همان اعتقادات و خدایی که مرا انسانی آزاده خلق کرده در برابرتان میایستم و با همان اعتقادات، توی دهن بیشرفترینهایی که در قالب دین و مذهب جنایت میکنند میزنم.
شما حق ندارید به نام خدا و مذهب هر غلطی دلتان میخواهد انجام دهید و بعد هم سناریوسازی کنید. مگر میشود در یک مملکت، بالای ۵۰۰ نفر را به خاک و خون کشید و آنوقت آقایون رده بالا بیاطلاع باشند؟ چطور یک مورچه در مرز فلسطین کشته میشود همگیتان دم از حقوق بشر میزنید؟ الان جزء اصحاب کهف شدید؟
عدالت شما یعنی حفظ قدرت و دیکتاتوری. من هیچ کدامتان را قبول ندارم. فقط به ذات مقدس حقتعالی معتقدم و با همان اعتقادات و آیین خداپرستی، برای احقاق حق فرزندم مقابلتان قرار میگیرم. قدرت یعنی توکل به خدا و برای حفظ انسانیت باتمام ناعدالتیها جنگیدن.
قرآنهای بر سر نیزهتان همگی تقلبی هستند؛ دقیقا مثل خودتان که بدلهایی از خود ساخته و برای حفظ جان بیقابلتان به نمایش میگذارید. حالا برای سال نو، بیانیه وسخنرانی کنید؛ آیا رویتان میشود حرف از منافع مردم و حق و حقوق و حقانیت بزنید؟
امسال سال خون، سال رسوا شدن جنایتهایی است که بیرحمانه انجام دادید، فرزندم را از نفس کشیدن بازداشتید، نفسهایتان را درسینه خفه خواهم کرد. شک نکنید که همزمان با سال جدید برایتان سینه چاک خواهم داد. همگیتان را نفرین خواهم کرد.
اکنون به عنوان یک زن قدرتمند، سینه به سینه، رخ به رخ، مقابل چهرههای کریهتان قرار میگیرم. اجازه نخواهم داد به کثافتکاریهایتان سرپوش بگذارید. فقط یک چیزی! "محمدحسن" بوی بهشت میداد اما شماها بوی تعفن و کثافت میدهید. من در برابر ظلم و جنایتهایتان طاقت خواهم آورد.