اهم اخبار
news-details

خدمت بزرگ خامنه‌ای به نتانیاهو؛ پیوند پنهان میان ایدئولوژی‌های افراطی


 

در میانه افول محبوبیت بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، علی خامنه‌ای و جمهوری اسلامی، ناخواسته یا آگاهانه، یکی از بزرگ‌ترین خدمات سیاسی را به او کردند؛ خدماتی که از منظر سیاست بین‌الملل و تاریخ، بار دیگر پیوند پنهان میان ایدئولوژی‌های افراطی را به نمایش گذاشت. پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نتانیاهو زیر فشار شدید اعتراضات داخلی، پرونده‌های فساد مالی و ناکامی در مهار بحران‌های اجتماعی بود. اما عملیات خونین و تروریستی حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی، که به‌گفته بسیاری از تحلیلگران با حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی طراحی شده بود، ورق را به‌کلی برگرداند.

در یک چشم بر هم زدن، نتانیاهو که در آستانه سقوط سیاسی قرار داشت، به رهبر "در حال نبرد برای بقا" اسرائیل تبدیل شد. او با استفاده از ترس، خشم عمومی و روایت «مبارزه با تروریسم»، توانست اجماع داخلی و خارجی را دوباره به‌دست آورد. دولت‌هایی که تا پیش از آن انتقاداتی نسبت به او داشتند، حالا با او هم‌داستان شدند. خامنه‌ای و محور مقاومت، با شعله‌ور کردن یک جنگ تمام‌عیار، عملاً در مسیر احیای چهره نتانیاهو نقش‌آفرینی کردند، هرچند در ظاهر، هدف‌شان نابودی او بود.

از منظر علوم سیاسی، این پدیده را می‌توان به‌عنوان «دشمن‌پروری متقابل» تحلیل کرد؛ جایی‌که افراط‌گرایی در یک‌سو، بستر مشروعیت افراط‌گرایی در سوی دیگر را فراهم می‌کند. حماس و حزب‌الله با ایدئولوژی رادیکال اسلامی، خوراک روایی لازم را برای جنگ‌طلبان راست‌گرای اسرائیلی مهیا می‌کنند؛ همان‌گونه که حملات هوایی اسرائیل به غزه، سوریه و لبنان، به گروه‌های نیابتی ایران امکان بسیج نیروهای جدید را می‌دهد. در این بازی، ملت‌ها بازنده‌اند و افراط‌یون پیشتاز.

نتانیاهو پس از هفت اکتبر با حمایت آشکار غرب، یکی‌یکی فرماندهان و نیروهای حماس را در غزه و حتی سوریه و لبنان هدف قرار داد و در غزه فاجعه‌ای انسانی راه اندخت ولی بازهم  بیشتر رهبران غرب او را به‌عنوان مجری عدالت علیه «عاملان ۷ اکتبر» می‌بیند. در ایران نیز، جریاناتی که زمانی با شعار «آزادی فلسطین» مشروعیت می‌گرفتند، اکنون باید پاسخگوی هزاران کشته و مجروح در ایران و آشفتگی درونی کشور باشند. تاریخ بار دیگر نشان داد که ایدئولوژی‌های افراطی، در ظاهر دشمن یکدیگرند، اما در عمل، یکدیگر را تغذیه و تقویت می‌کنند.

یکی از نظریه‌هایی که در توضیح تعامل میان افراط‌گرایی‌ها به‌کار می‌رود، سازه‌انگاری (Constructivism) در روابط بین‌الملل است. این نظریه تأکید دارد که "هویت" بازیگران و "برداشت‌های ذهنی" آن‌ها از یکدیگر، سیاست جهانی را شکل می‌دهد، نه صرفاً منافع مادی. در این چارچوب، جمهوری اسلامی و اسرائیل، اگرچه از منظر رسمی دشمن یکدیگرند، اما از دل همین دشمنی، هویت ایدئولوژیک‌شان را بازتولید می‌کنند. حیات سیاسی خامنه‌ای و نتانیاهو هر دو، در گروِ تقابل با دشمنی بیرونی است که به آن‌ها مشروعیت می‌دهد. این دشمن، اگر نباشد، باید ساخته شود.

نتانیاهو که با اتهامات فساد و ناتوانی در مدیریت اقتصادی در آستانه سرنگونی بود، پس از ۷ اکتبر، ناگهان به رهبر دوران «جنگ بقا» تبدیل شد؛ اتفاقی که با نظریه معروف "گُریسون‌سازی بحران" (Rally ‘round the flag effect) در سیاست داخلی کاملاً مطابقت دارد. در این نظریه، هنگامی که کشوری با تهدید خارجی مواجه می‌شود، حتی رهبران نامحبوب نیز مورد حمایت عمومی قرار می‌گیرند. عملیات حماس ــ که نشانه‌هایی از هماهنگی با نیروی قدس سپاه و حمایت لجستیکی ایران داشت ــ دقیقاً همین فرصت را برای نتانیاهو فراهم کرد.

از طرف دیگر، نظریه امنیتی کپنهاگ (Copenhagen School of Security Studies) به‌خوبی توضیح می‌دهد که چگونه یک موضوع (مثل حماس یا ایران) «امنیتی‌سازی» می‌شود، یعنی از حالت سیاسی و معمول خارج و به تهدیدی وجودی تبدیل می‌گردد که دیگر ابزارهای دموکراتیک پاسخگوی آن نیست. اسرائیل پس از ۷ اکتبر، نه‌تنها در داخل، بلکه در صحنه جهانی موفق شد این «امنیتی‌سازی» را اجرا کند؛ تا جایی که عملیات‌های خشن و غیرانسانی ارتش اسرائیل در غزه و جنوب لبنان، حتی از سوی دولت‌های غربی توجیه‌ شدند.

در نهایت، می‌توان این وضعیت را مصداقی از بازی مجموع صفر (Zero-sum Game) دانست. در این بازی، سود یکی، الزاماً به زیان دیگری منجر می‌شود، اما در عمل، افراط‌گرایان در هر دو سوی میدان، در رقابت با یکدیگر، عملاً هم‌زمان از وضعیت بحرانی بهره‌مند می‌شوند؛ چه جمهوری اسلامی که دوباره گفتمان مقاومت را در رسانه‌هایش پر رنگ کرد، و چه نتانیاهو که از یک دولت شکست‌خورده به دولتی پیروز «در حال دفاع از مردمش» تبدیل شد.

این چرخه، در واقع «همزیستی مخرب» افراط‌گرایی‌هاست؛ همزیستی‌ای که هزینه‌اش را مردم فلسطین، مردم اسرائیل، مردم لبنان، مردم سوریه و نهایتاً مردم ایران می‌پردازند.

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی