تاکید بر «رفراندوم» و «انتخابات مجلس موسسان» در اکنون سیاست ایران مبتنی بر خوشبینی و یا آرزواندیشی در برگزاری فوری آنها نیست، بلکه به دنبال افقگشایی سیاسی و همافزایی همه نیروهای سیاسی دموکرات و باورمند به حاکمیت ملی حول عبور از جمهوری اسلامی و تغییرات ساختاری با محوریت داخل کشور است. هدف، رونق یافتن سیاست در داخل ایران است که جایگاه اصلی مبارزه است. ایجاد کانون قدرتی بزرگتر از قبل با پیوستن نیروهای سیاسی و مدنی جدید مورد نظر است تا جنبش اجتماعی بزرگی حول ضرورت تغییرات ساختاری سیاسی در داخل کشور و با اتکا به توان مردم به صورت فعال و غیرواکنشی و با اهداف مشخص شکل بگیرد.
رفراندوم و انتخابات قطبنمای این جنبش هستند و مقصد نهایی آن. اهداف اولیه و میانی گشایش سیاسی و فرهنگی، تقویت جنبشهای اجتماعی از طریق اعتراضات خیابانی و کنشهای سازمانیافته اجتماعی و نافرمانی مدنی و تداوم مقاومت جمعی هستند.
رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان ابزار هستند نه راه حل. اما آنها میتوانند بستری برای مشارکت همه ایرانیان شوند تا در نهایت در فرایندی دموکراتیک نمایندگان مردم هم قانون اساسی و نوع نظام سیاسی را از بین گزینههای موجود انتخاب کنند و هم اسناد بالادستی را که مبنای ساماندهی اینده کشور را تعیین میکند. آنها روشهایی معین هستند با نتایج نامعین. تا پیش از برگزاری آنها توافق تنها بر سر مراجعه به افکار عمومی و ضرورت استقرار ساختار قدرت جدید میتواند باشد.
محتویها و راهکارهای متفاوتی در تمامی حوزههای سیاسی، اجتماعی، آموزشی، کار، فرهنگی، عمرانی، زیستمحیطی، اقتصادی، مالی، تجاری، فناوری، صنعتی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و … ایران به لحاظ کارشناسی و تخصصی وجود دارد. همچنین ارزشها و اهداف متفاوتی برای توسعه وجود دارد که از طریق بحث و گفتگو امکان برطرف شدن و توافق اجماعگونه را ندارد. تنها حقوق سلبناشدنی انسانها مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی نمیتواند موضوع رایگیری واقع شود. تنها نمایندگان مشروع ملت میتوانند بین راهکارهای مطرح شده بعد از فرصت لازم برای استماع نظرات و روشن شدن اختلافات تصمیم سیاسی گرفته و یک و یا ترکیبی از راهکارهای مطرح شده را برگزینند.
سپردن داوری به مردم و اجتناب از قیممآبی چه در جایگاه فردی و یا چه گروهی، جوهره معنایی انتخابات است. به قول توماس جفرسون، سومین رئیسجمهور آمریکا، «رفراندوم پویشی سیاسی است که مردم عادی را به عنوان نخبگان بالقوه و آینده آنقدر ارج مینهد که تصمیمگیری پیرامون موضدعبت اساسی تقنینی، سیاسی و اجتماعی را به مراجعه مستقیم به آنها واگذار میکند.»