محرم و عاشورا چرا به وجود آمده اند ؟ چرا خلقیات و هویت ایرانیان با پدیده هیات و سوگواری همسویی دارد ؟ چرا حکومت ولایت فقیه به مداحان نیازمند است؟ هستی و چیستی هیاتها و مداحان و باور به سناریوی عاشورا در درازای تاریخ چگونه بوده است؟
در این جستار کوتاه تلاش میشود که نگاهی گذرا به پدیده ی سوگواری و عاشورا، هیاتها و مداحان نمود .
"احمد قابل" اسلام پژوهی که برای اسلام شناسی جان در چله کمان نهاد ، ادعا میکند که حسین فرزند علی به دنبال مکان امنی بود که خود وخویشاناش را سکنی دهد و در آرامش زندگی کنند که به دام گروه نظامیان شمر میافتند و حادثه ١٠ محرم سال ٦١ هجری به وقوع میپیوندد(١) . بنابر گزاره مورد ادعای "احمد قابل" آنچه در شش ماه آخر زندگی حسین ابن علی گذشت، پیش درآمدی میشود بر ایجاد "حزب شیعی" و در تداوم آن و سالها پس از آن پدیدهای به نام "هیات سازی" و "مداح پروری".
یوسفی اشکوری اسلامشناس برجسته مدعی است که بیش از صد سال پس از١٠ محرم سال ٦۱، واقعه عاشورا مکتوب شده و سناریوی عاشورا سندیت تاریخی ندارد.
مراسم عاشورا و سوگواری پیش از صفویان: حزب شیعی در جستجوی وادی هویت
تا پیش از حکومت صفویان، شیعیان در اقلیت بودند و در سه شهر سبزوار، کاشان و قم و نیز در بخشهای کوچکی از مازندران و خوزستان گاهی آشکارا و گاهی پنهان میزیستند (۲). قم در آن دوران آبادی کوچکی بود و در آن زمانه؛ حزبِ شیعه بسیار کوچک و خرد بود و بر این باور بودند که بر آنان توسط سایر گروهها و بخشهای اسلام که در اکثریت بودند ستم شده است بنابراین در جستجوی هویت بودند و شکایت و شِکوِه از ستمی که در جامعه اسلامی بر آنان روا داشته شده بود را در ارائه نمایشی نمادین از شهادت حسین و خویشاناش و برگزاری سمبلیک مراسم محرم برای جستن "هویت صدمه خورده" و"شیعه گری" میجستند. مراسم محرم و صفر شیعیان جذاب، پرهیجان و گیرا بود به گونهای که اهل سنت را متاثر می کرد و برای آنان پرسش برانگیز بود. نمایشهای پر شور "هیاتها " و" دستهها " شگفتی میآفرید و سبب میشد که گاه همنوایانی در میان اهل سنت مییافتند به صورتی که حتی "عطار نیشابوری" و "مولوی " سنی را شگفت زده میکرد و اشعاری در سوگِ حسین میسرودند. (۳)
افزون براین؛ سوگواری از اعمالی است که دنبالهرو آیین کهن و بازتاب اساطیر کهن ایران است. این آیین در شاهنامه به صورت گسترده در میان داستانهای شورانگیز بیان شده است. به دنبال کشته شدن و یا مرگ اسطورهای در شاهنامه، ناله و خروش و نوحهسرایی به شکلی جانسوز بیان میشد. همچنین دیگر اعمال سوگواری از جامه دریدن و نگونسار کردن کوس و تبیره تا آتش برسرریختن و گنج و کاخ را به آتش کشیدن و ... همچنین آداب مربوط به تدفین و خاکسپاری به طور کامل نشان داده شده است.
اعمالی که طی یک آیین در شاهنامه اجرا میشوند، زیرساختهای اساطیری دارند.
صفویان و کاربرد ایدئولوژیکی از عاشورا و حزب شیعی
پس از نهصد سال که از سقوط ساسانیان میگذشت، ایران دوباره به یک دوران وحدت و تمامیت ارضی و مرحله دولت
ملی گام نهاد. دوران فرمانروایی صفویان در اوج اعتلا و عظمت آغاز شد. در جوار ایران در قسطنطنیه یا همان استانبول امروزی، امپراتوری عظیم عثمانیان با صفویان در رقابت بود. تا پیش از ظهور صفویان، ایرانیان عمدتا سنی بودند و صفویان با ضربِ شمشیرهای آخته قزلباشان، ایرانیان را شیعه نمودند. صفویه نخستین دولت شیعی دوازده امامی را در همسایگی امپراتوری عثمانی به وجود آورد .
حکومت صفویان یک حکومت ایدئولوژیک بود. پایه اساسی حفظ یک حکومت ایدئولوژیک، قداست گرایی میباشد. روحانیانی (همچون مجلسیها چه پدر و چه پسر، کاشفی، خاتون آبادی و...) به عنوان همپیمانان فرمانروا، وارد بارگاه سیاست صفویان شدند . مثلث شوم فرمانروا یان (یا سلاطین صفوی) ، قزلباشان (یا نظامیان) و روحانیان شیعی شکل گرفتند و روحانیون پشتوانه ایدئولوژیک حکومت صفویان را تامین میکردند و برای اقتدار صفویان هیاتها، تکایا و مداحان را رونق میبخشیدند .از جمله خدمات ایدئولوژیک روحانیون این بود که شاه صفوی را شاه مظلوم کردند و سلاطین را همچون امامان، فوق بشری خواندند که ماندگار بمانند. "محرم و صفر" مرکز ثقل ایستایی حزب شیعه، "هیاتها و تکایا" پایگاه ماندگاری حاکمان و "مداحان" و روحانیان، حامیان اقتدار ایدئولوژیک صفویان بودند .خمینی با همین عشق وافری که به صفویان داشت از آنان آموخته بود و مرتب تکرار میکرد که : "همین محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است." و بدینگونه بود که روحانیان به مدد قزلباشان، شاه صفوی را در منصب "امام مظلوم" جا انداختند.
قاجاریان و کاربست تاکتیکی از عاشورا و حزب شیعی
قاجاریان که آمدند، همه پارامترها و المنتها مهیا بود. هیاتها بر پا شده و تکایا ساخته شده و مداحان مدیحه سرایی را فرا گرفته بودند و روحانیان صحنه گردانان این نمایش بودند . اما شرایط تاریخی تغییر کرده بود نه از آن شکوه و جلال صفوی خبری بود و نه قزلباشانی بودند که شمشیر آخته خود را از نیام برکشند اما روحانیان واعوان و انصا رشان در صحنه مانده بودند. با یاری روحانیان بازار اشک و سفره ندبه و زاری همچنان در عهد قاجار گرم ماند. "هیاتها" راهی "تکایا" شدند، "مداحان" سیاست دیگری پیشه کردند و محرم و صفر زنده نگاه دارندهی اسلام شیعی شدند .
ایران دوران قاجار با فقر و واماندگی دست و پنجه نرم میکرد . "ضریب فلاکت" و "نرخ نکبت" رشد فزایندهای داشت. قیام گرسنگان، پادشاهان قاجار را تهدید میکرد و سلاطین قاجار به دریچههایی در جهت آرام نمودن رعایا نیازمند بودند. روحانیان با مشارکت "هیاتها و مداحان" به ماندگاری پادشاهان مددرسانی کردند و مجرایی شدند در جهت کنترل رعیت یا همام مردم.
ناصرالدین شاه در عزای حسین از هوش میرفت و از بزرگ تکیه داران ایران بود و تکیهی دربار قاجار، عظیمترین عمارتِ عهد قاجار به شمار میرفت و پس از مرگش لقب "شاه شهید" را از آن خود کرد. در محرم و صفر در تکیه درباری مینشست و رعیت را نظاره میکرد و خیالش از جامعهی عقب ماندهی ایران راحت بود.
"روحانیان" و "هیاتها" دو استراتژ ی و نقش متفاوت را دوران صفویه و قاجارایفا نمودند؛ صفویه از محرم استفاده ایدئولوژیک میبرد تا سربازِ عقیدتی در مقابل اهل تسنن و سلطان عثمانی بسازد و قاجاریه میکوشید تا محرم را مبدل به سوپاپ اطمینان احساسات عمومی کند و شور و اعتراض مردمی که در فقر و ستم میزیستند را از مجاری چشم تخلیه نماید و به جای دنیای سر تا پا رنج زمینی، شفاعت حسین و جنت و حوری را چون مخدری بر جانشان ریزد.
پهلوی و دوران افول حزب شیعی
شیعه در دوران سردار سپه سه دوران مختلف را گذراند:
۱- دوره دلبری رضاشاه از شیعهگری : از سال ۱۳۰۰ آغاز میشود و در سال ۱۳۰۷ به افول مینشیند. این دوره
را باید دوره "همکاری علما و حکومت" نام نهاد.
۲- دوران مناسبات سرد بین رضاشاه و مذهب (از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲)
۳- دوران مشاجرات نیمه قهرآمیز بین رضاشاه با دین (علمای قم) (۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰)
در دوره ی دلبری رضاشاه از شیعه گری، ملک الشعرای بهار در کتاب احزاب سیاسی ایران مینویسد: "روز عاشورا مطابق شهریور ۱۳۰۰، دسته عزاداری قزاق با یک هیات و نظم و تشکیلات مخصوص به بازار آمده ... و خود سردار سپه در حالی که سر خود را برهنه کرده بود و کاه روی سر خود میپاشید در جلوی دسته دیده میشد... دسته قزاقخانه به بازار آمد، شام غریبان گرفته بودند و خود سردار سپه، سر و پای برهنه شمع به دست گرفته و در حرکت بود"
از سال ۱۳۰۷ خورشیدی تا زمان فروپاشی حکومت رضا شاه، علمای قم و روحانیان کم اعتبار و سرگردان و بازار هیاتها و مداحان کم رونق بود اما پس از سقوط رضا شاه، شاه جوان با تمام گرایشات به اصطلاح نوگرایانهاش، دست روحانیان را باز گذاشت و تکایا، رنگ و لعابی یافتند و پیشه مداحی رونقی گرفت و بازار هیاتها ازکسادی به درآمد .
آسیب شناسی هیات ها
"هیاتها" نمودی از خلقیات پارهای از ایرانیان و نمایی از سردرگمی هویتی - تاریخی بخش گسستهای از هموطنان میباشد. جلوه مهمی از کاستیهای فرهنگی و انشعابات و اختلافات سیاسی و درگیریهای اجتماعی را در "هیات ها" میتوان جست. از منظر تاریخی "هیاتها" از زهدان ایرانیان بیرون آمده و در بستر آنان رشد و نمو نموده و شکل وفرم یافته و سنتز فرمانروایان این سرزمین شده اند. هر گروه محله و مسجدی "هیات" خود را دارد و به هر بهانهی نابخردانهای شورش کرده و"هیات " خود را راه انداخته و به رقابت با گروه انشعا بیون برخواسته و مرافعه آغاز کرده و کوشش در بسیج بیشتر و یارگیری میکنند .
هر چند که بی نظمی و انشعابات و اختلافات و رقابت از مشخصههای "هیاتها " میباشد اما در نهادینه کردن و
گسترش خشونت مقدس، جملگی یکسان عمل میکنند.
مداح پروری و کادرسازی
در سی سال اخیر، نهاد فرهنگی بیت رهبری با همکاری موسسه امام خمینی در پی تربیت، ترویج و توسعه امر مداح
پروری بودهاند. دو هدف در این زمینه اساس حرکت بوده است:
اول پیشبرد خرافات و توسعه شیعیگری و دوم که هدف اساسیتراست، ترویج و اشاعه خواستههای سیاسی بیت رهبر.
ظهور مداحان جدید در سالهای پس از انقلاب و پیوستن آنان به سیاست حاکمان ایران و چگونگی بقای آنان را در مقاله "مداح پروری و کادرسازی در حکومت اسلامی" به قلم نگارنده میتوانید بیابید (۵).
روحانیان، با سنجها و طبلها، زنجیرکوبان و سینهزنان، کارناوال محرم را هفت قرن است که به نمایش گذاشتهاند تا به مدد ایشان صفویان به ستیز با عثمانیان بپردازند وبا شمشیر قزلباشان گردن اهل تسنن را قطع نمایند و قاجاریان با طیب خاطر"ضریب فلاکت" و "نرخ نکبت" را رشد دهند و تاریکاندیشان معاصر سایه شوم مرگ و سیاهی را بگسترانند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
https://www.youtube.com/watch?v=C1lD1dd1Z40-۱
۲- شیعه در تاریخ ایران : دکتر رضا نیازمند
۳- به این سروده مولوی توجه بفرمایید :
دلست همچو حسين و فراق همچو يزيد / شهيد گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا
شهيد گشته بظاهر حيات گشته به غيب / اسير در نظر خصم و خسروي بخلا
کليات شمس تبريزي: غزل 230
یا :
روزِ عاشورا نميداني كه هست ماتمِ جاني كه از قرني بِه است
پيشِ مؤمن كَي بُود اين غصّه خوار قدرِ عشقِ گوش عشقِ گوشوار
پيشِ مؤمن ماتمِ آن پاك روح شهرهتر باشد ز صد طوفانِ نوح
ب790 ـ 793 ـ دفتر ششم مثنوي
یا :
کجاييد اي شهيدان خدايي بلا جويان دشت کربلايي
کجاييد اي سبک روحان عاشق پرندهتر ز مرغان هوايي
کجاييد اي شهان آسماني بدانسته فلک را در گشايي
دلم کف کرد کين نقش سخن شد بهل نقش و به دل رو گر ز مايي
برآ اي شمس تبريزي ز مشرق که اصل اصل هر ضيايي
٤- روزگاران : دکتر عبد الحسین زرین کوب
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=23495۵ -