همبستگی جمهوریخواهان ایران در شرایطی این بیانیه را صادر میکند که تحولات اخیر، بهویژه اخبار مربوط به مذاکرات میان جمهوری اسلامی و دولت دونالد ترامپ، بار دیگر چشمانداز گذار دموکراتیک در ایران و نقشآفرینی نیروهای داخلی و بازیگران خارجی را در کانون توجه قرار داده است. در حال حاضر به دلیل تشدید چالشها و برجسته شدن زورآزمائی دو طرف در خارج از روند گفتگوها، دور چهارم مذاکرات تا تاریخ نامعلومی به تعویق افتاده است. تفاوت زیاد بین اظهارات چندباره وزیر خارجه آمریکا مبنی بر غنیسازی صفر و بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی در خصوص پافشاری بر حفظ زیرساخت هستهای، نشانگر سختی و پیچیدگی مذاکراتی است که به نتیجه رسیدن آن امری دشواریاب و در عین حال محتمل است.
ما بر این باوریم که تحلیل این شرایط، اگر صرفاً از دریچهی تحولات دیپلماتیک و ژئوپلیتیک صورت گیرد، سطحی و گمراهکننده خواهد بود. آنچه امروز بیش از هر زمان اهمیت دارد، تبیین مسیر مبارزهی شهروندان ایران برای تاسیس جمهوری سکولار دموکرات است که ریشه در تجربهی زیستهی جامعهی امروز ایران دارد.
بحرانهای راهبردی: جمهوری اسلامی در تنگناهای بیبازگشت
موافقت علی خامنهای با مذاکره با دولت دونالد ترامپ، کسی که پیشتر هرگونه مذاکره با او «خیانت» تلقی میشد، نشانهای آشکار از تعمیق بحران مشروعیت و ورود جمهوری اسلامی به مرحلهی بحران هویتی است. این چرخش نه حاصل تحول ایدئولوژیک، نه نتیجهی عقلانیت عملگرایانه و حتی شکست سیاستهای منطقهای نظام، بلکه پیامد مستقیم ریزش بدنهی اجتماعی و کاهش ظرفیت بسیج عمومی رژیم در پی پیروزیهای اجتماعی و مقاومت سیاسی مردم ایران است.
با وجود تمام شکستهای منطقهای و فشارهای خارجی، چنانچه جمهرری اسلامی می توانست حداقلی از جامعه را به بهانهی شعارهای به ظاهر ملی و پروپاگاندای ضدآمریکایی و اسرائیلی بسیج کند، همانند تجربهی جنگ ایران و عراق و به بهای جان ایرانیان و نابودی زیرساختها و تبدیل ایران به سرزمین سوخته، مسیر تقابل را پیش میگرفت و از این شرایط برای تشدید فضای سرکوب داخلی و تحکیم بقای خود بهره میجست. ناتوانی امروز حاکمیت در بهرهبرداری از چنین الگوهایی، نتیجهی مقاومت فراگیر جامعه در برابر کلیهی ارکان اقتدار نظام است که بنیادهای مشروعیت جمهوری اسلامی را فرسوده و رأس هرم قدرت را در مواجهه با اضطرار بقا ناگزیر به تغییر رفتار کرده است.
فروپاشی هژمونی: شکست روایتهای اقتدارگرا
مقاومت فراگیر و پیوستهی زنان، دانشجویان، و نهادهای مدنی و سیاسی علیه نمادهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، بهویژه در مبارزه با حجاب اجباری، تجلی آشکاری از بحران گفتمانی و فرسایش بنیادهای نهادی این نظام است. عقبنشینیهای تاکتیکی حاکمیت، نه نشانهی عقلانیت سیاسی، بلکه اعترافی ناگزیر به ناتوانی ساختاری در
بازتولید مشروعیت ایدئولوژیک و حفظ نظم اقتدارگرایانهی نظام ولایی است.
در بطن این بحران، فروپاشی تدریجی هژمونی رسمی و استهلاک ساختار سیاسی جمهوری اسلامی قرار دارد؛ روندی که در صورت ادامه مقاومت و مبارزه فعال جامعه به تضعیف مستمر توان سرکوب خواهد انجامید و چشمانداز گذار خشونتپرهیز به سوی نظمی سکولار، دموکراتیک، شهروندمحور، و متضمن حقوق اساسی، تکثر، و یکپارچگی ملی ایران را خواهد گشود.
تحریف و تقلیل اپوزیسیون برای القای یأس و سرخوردگی از آلترناتیو دموکراتیک برای نظام حاکم
در کنار دستگاه رسمی سرکوب اپوزیسیون جمهوری اسلامی، اصلاحطلبان حکومتی نیز همچون دهههای گذشته می کوشند طیف متنوع نیروهای مخالف نظام ولایی را به گرایشهای تمامیتخواه و افراطی آن فروبکاهند. هدف این پروژهی تحریف، سراب سازی و ناامید کردن جامعه از امکان شکلگیری یک آلترناتیو مستقل، سکولار، دموکراتیک و میهندوست برای آیندهی ایران و شدنی بودن تغییرات ساختاری است.
القای حس بنبست سیاسی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی و تبلیغات مؤثر به نفع جریانهای تمامیتخواه و افراطی، بخشی از راهبرد سیاسی اصلاحطلبان حکومتی است که با سرمایهگذاری بر یأس و سرخوردگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان، در پی القای اصلاحطلبی حکومتی بهعنوان تنها افق ممکن پیش روی جامعه هستند.
ایستادگی در مقابل پروژهی تحریف و تقلیل اپوزیسیون و نادیده گرفتن تکثر آن مستلزم روشنگری و بازسازی اعتماد عمومی به بدیلهای دموکراتیک و تقویت جریانهای مستقل، متکثر و سکولار است. تنها از این مسیر میتوان امید به تغییر واقعی را زنده نگه داشت و راه را برای گذار به نظمی برآمده از ارادهی آزاد ایرانیان هموار کرد.
شکست راهبرد مداخلهطلبی: اراده مردم ایران تنها نیروی واقعی تغییر
مذاکرات اخیر میان جمهوری اسلامی و دولت دونالد ترامپ بار دیگر نشان داده است که راهبرد اتکا به دولتهای خارجی، حاصل تحلیلی سطحی از پیچیدگیهای روابط بینالملل و منافع راهبردی قدرتهای جهانی است. تجربههای معاصر نشان میدهد که سیاست توسل به مداخلهی خارجی، نه موجب فروپاشی رژیم شده و نه کمکی به تحقق مطالبات دموکراتیک مردم ایران کرده است. در مقابل، این رویکردها غالباً به تقویت روایت رسمی جمهوری اسلامی دربارهی «دشمن خارجی»، افزایش بیاعتمادی اجتماعی به نیروهای سیاسی و مدنی اپوزیسیون رژیم، و نهایتاً استمرار ساختارهای سرکوب انجامیدهاند. در شرایط کنونی نیز که تمرکز مذاکرات همانگونه که از قبل بود ، بر مهار برنامهی هستهای جمهوری اسلامی قرار گرفته و همچون دیگر تجربههای تاریخی ایران و کشورهای منطقه، مسائل بنیادینی چون حقوق بشر، آزادیهای مدنی و عدالت اجتماعی در چارچوب واقعیتهای سیاسی حاکم بر مناسبات بینالملل جایی دراولویتهای قدرتهای جهانی ندارند. رویافروشی از سوی برخی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون بار دیگر نگاه غیرواقعبینانه در خصوص ظرفیت مداخله خارجی در حوزه تحقق مطالبات تاریخی تاریخی مردم ایران برای تعیین سرنوشت خود را آشکار کرد. این تجربهها تأکید میکنند که تنها نیروی واقعی تغییر، مردم ایران هستند و راه گذار به دموکراسی از مسیر استقلال ارادهی ملی و سازمانیابی نیروهای دموکراسیخواه میگذرد، نه از مداخلهی خارجی. البته حمایت کشورهای دموکراتیک از خواستهای مردم ایران میتواند مفید باشد.
مقاومت و مبارزهی مردمی: سنگر نهایی در برابر اقتدارگرایی
مقاومت و مبارزهی مردمی برای کرامت انسانی، آزادیهای سیاسی و مدنی، عدالت اجتماعی و تأسیس یک نظام سیاسی دموکراتیک و مدرن که در آن شهروند ایرانی حاکم بر سرنوشت خود و مالک کشور شوند، تنها راه واقعی برونرفت از بحرانهای پیدرپی سیاسی، اقتصادی و امنیتی در ایران است.
تجربهی جنبشهای اجتماعی در سالهای اخیر، از خیزشهای زنان و دانشجویان تا اعتراضهای کارگری و معلمان، نشان داده است که نیروی واقعی تغییر از درون جامعهی ایران برخاسته و از سطح اعتراضهای پراکنده فراتر رفته و به سوی شکلدهی به یک نیروی اجتماعی سازمانیافته و هدفمند، بهعنوان سنگر نهایی در چرخهی تاریخی استبداد، فساد و بیثباتی در ایران حرکت می کند.
ضرورت سازمانیابی برای گذار به جمهوری دموکراتیک
فرصت تاریخی پیش روی جامعهی ایران، بدون سازمانیابی نیروی اجتماعی و سیاسی متکثر و مستقل از قدرتهای خارجی و بیرون از سازوکارهای استبدادی، از دست خواهد رفت. تحقق جمهوری دموکراتیک تنها از مسیر ایجاد سازمانیابی سیاسی، تشکیل شبکههای دموکراتیک، گسترش نهادهای مدنی مستقل، تقویت آلترناتیوهای دموکراتیک و سکولار، و حفظ استقلال مبارزهی آزادیخواهانهی مردم ایران در برابر مداخلات ژئوپلیتیکی امکانپذیر است.
این مسیر، هرچند دشوار و پرچالش، تنها مسیر واقعی برای گذار به نظمی برآمده از ارادهی آزاد همهی شهروندان ایران خواهد بود. در این مسیر توافق محتمل بین دولتهای ایران و آمریکا و هرگونه تنشزدایی پایدار در روابط خارجی که منجر به بهبود وضعیت اقتصادی شود در مجموع نیروهای سیاسی و مدنی دموکراسیخواه ایران را در شرایط بهتری برای پیشبرد اهداف خود قرار میدهد. البته بدیهی است که استفاده از این ظرفیت برای جلوگیری از کوچک شدن طبقه متوسط تابعی از چگونگی برخورد کنشگران دموکراسیخواه و تبیین روایت شکست بزرگ حکومت در سیاست خارجی ایدئولوژی محور خواهد بود.
همبستگی جمهوریخواهان ایران (هجا)، با پایبندی به اصول آزادی، سکولایزم، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و کثرت گرایی و یکپارچگی ملی ایران، خود را متعهد به ایستادگی در برابر پروژهی بازتولید مشروعیت جمهوری اسلامی و استبداد دینی میداند.
لحظات سخت و بحرانی امروز، در صورتی که جامعهی ایران و فعالین سیاسی و مدنی عاملیت خود را در مسیر مبارزه جدی بگیرند، میتواند به فرصتی بینظیر برای تحقق آرزوی تاریخی ملت ایران در تأسیس نظمی مدرن، سکولار، دموکراتیک و مبتنی بر ارادهی آزاد شهروندان شود. تحقق این چشمانداز نه در گرو مداخلات خارجی یا مصلحتاندیشیهای کوته بینانه، بلکه در گرو ایستادگی، همبستگی، سازمانیابی و باور به عاملیت ملت ایران است. هجا در این مسیر، در کنار مردم ایران خواهد ایستاد.
هئیت سیاسی-اجرائی همبستگی جمهوریخواهان ایران (هجا)
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۵ می ۲۰۲۵