خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را میتوان «یک برهه زمانی حساس و مهم» هم برای خاورمیانه و هم برای نفوذ جهانی آمریکا توصیف کرد. تحولات هفتههای پیش در خاورمیانه از پایان رهبری منطقهای ایالات متحده و حتی پایان سلطه جهانی آمریکا خبر داده است. تحولات سوریه و یورش ترکیه به کردها را میتوان نشانهای دال بر آغاز انزوای آمریکا و بازگشایی مسیر به سمت یک نظم جهانی جایگزین شکل گرفته توسط قدرتهای جهانی نوظهور بهویژه چین دانست؛ اما آیا تحولات سوریه حقیقتا نقطهی عطفی در تاریخ است؟ گر چنین باشد، کدام کشور تاج ایالات متحده را به عنوان قدرت برتر جهانی بر سر خواهد گذاشت و نقاط قوت و ضعف آن چه خواهد بود؟
تصور درباره از بین رفتن سلطهی جهانی ایالات متحده یک روند تدریجی و گسترده بینالمللی است اما نمیتوان زمان دقیقی برای یک نقطه عطف خاص و قطعی تعیین نمود. اصولا شناسایی چنین نقاط عطف و تحول بنیادینی دشوار است. تغییرات بنیادین در توازن استراتژیکی و ژئوپلیتیکی قدرت در سطح جهانی، به ندرت بهصورت ناگهانی اتفاق میافتد. چنین تغییراتی اغلب به علت تاثیرات بلند مدت سیاست گذاریهای پیشین، اقدامات بیربط سیاسی و نظامی، اتفاقات و محاسبات اشتباهی رخ میدهند.
"یک زمان حساس و مهم"
یک زمان حساس و مهم به چه معنا است و چه تاثیری در دگرگونیهای مهم و بازگشایی مسیر به سمت یک نظم نوین جهانی دارد؟ با نگاهی به گذشته میتوان اهمیت لحظات بزرگ تاریخ و چرایی تبدیل شدن آنها به نقطه عطف را درک کرد. با ذکر مثالهایی به درک مطلوبتری از این اثرگذاری دست مییابیم:
۱- عقب نشینی بریتانیایی ها از شرق کانال سوئز در ۱۹۵۶ که نقطه عطفی در تاریخ بود. ۱
۲- سال ۱۹۴۵ و شکست نهایی فاشیسم و تاسیس سازمان ملل متحد و شروع «نظم بینالمللی قانون محور» یک نقطه دیگر عطف در تاریخ بوده است. ۲
۳- به سال ١٩٨٩ در ایالات متحده به عنوان سال «پیروزی» غرب در جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی سابق نگاه میشود.
۴- میتوان گفت که جنگ استالینگراد در ١٩٤٣ با پیروزی قاطع ارتش سرخ بر نازیها، نقطه عطف واقعی جنگ جهانی دوم بوده است. برخی هم معتقدند جنگ سرد در سال ١٩٨٩ به تعلیق درآمده و یک دهه بعد به صورتی متفاوت از سر گرفته شده است.
۵- تشکیل اتحادیه اروپا در سال ١٩٩٢ هم به عنوان یک نقطه عطف تاریخی، مورد استقبال قرار گرفت و هم از سوی برخی به دلیل بازگشایی درها به سمت اروپای فدرال، محکوم شد.
۶- پیروزی حزب کارگر تحت رهبری "تونی بلر" در سال ١٩٩٧ در ابتدا طلوعی جدید در بریتانیا قلمداد شد، اما خیلی زود روشنی خود را از دست داد.
۷- در خاورمیانه قیام طرفداران دموکراسی موسوم به "بهار عربی" درسال ٢٠١١ که ابتدا دلیلی برای امید و شادی بود، به یک تراژدی فریبنده با سرانجامی ظالمانه تبدیل شد و آغاز دوره جدیدی از درگیریها و سرکوبهای شدید و گسترده در جای جای منطقه شد که سوریه یکی از نمونههای واضح همین روند تراژیک است.
مدعیان اصلی:
تغییرات تدریجی و آرامِ توازنِ قدرت در جهان به شیوهای است که هنوز داوری در این مورد آن دشوار است و پیآمدهای آن هنوز قابل پیشبینی نیست؛ گرچه آشکار است که نظم سابق جهانی تحت سلطهی ایالات متحده - که در سال ۱۹۴۵ ایجاد شده بود - تضعیف شده، اما هنوز معلوم نیست که چه چیزی جایگزین آن خواهد شد. "مدعیان اصلی" در صحنه جهانی ایالات متحده، چین، روسیه و اروپا و متحدان آنها همگی در شرایط نسبتا مشابهی هستند اما توانایی و تمایل نسبی هر یک از این قدرتها برای شکل دادن و رهبری نظم نوین جهانی در قرن ٢١ ام احتمالا در حال تغییر است. اینکه تحولات اخیر نقطه عطفی در تاریخ بوده یا خیر هنوز مشخص نیست اما آشکار است که نظم جهانی جدیدی شکل خواهد گرفت.
------------------------------------------------
پی نوشتها؛
۱- جنگ كانال سوئز آغازي براي حدود دو دهه جنگ در خاورمیانه بين اعراب و اسرائيل بود. اين كانال براي كشورهایی مانند انگلستان و فرانسه كه در جنوب شرق اسيا مستعمرات داشتند از اهمیت فراوانی بر خوردار بود .
۲- سازمان ملل متحد سازمانی بینالمللی است که در سال ۱۹۴۵ میلادی تأسیس و جایگزین جامعه ملل که در ده ژانویه ۱۹۲۰ تأسیس شده بود شد. این سازمان توسط ۵۱ کشور تأسیس و در سال ۲۰۱۱ میلادی، ۱۹۳ کشور عضو داشتهاست. اعضای آن تقریباً شامل همه کشورهای مستقلی میشود که از نظر بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند. فقط واتیکان، که عضویت در سازمان را نپذیرفتهاست و چین ملی (تایوان) که عضویتش بعد از عضویت جمهوری خلق چین لغو شد، در سازمان ملل متحد عضو نیستند.