این روزها به دلیل برگزاری چند همایش در اروپا توسط دو جریان پادشاهی و جمهوری خواه، بار دیگر پرسش از جمهوری خواهی و یا سلطنت طلبی برای ایران آینده، مطرح شده و در رسانه ها و یا محافل سیاسی خارج از کشور (و احیانا در داخل) شدت پیدا کرده است.
در این یادداشت کوتاه نمی خواهم وارد بحث استدلالی در این باب بشوم و مثلا در نقد و رد نظام پادشاهی و در تأیید و دفاع از نظام جمهوری (جمهوری بودن پیشوند و پسوند) سخنی بگویم، ولی فعلا در حد اعلام موضع نظرم را با شما در میان بگذارم:
در برابر دو گزینه سلطنت و یا جهوری، من قاطعانه مدافع جمهوری ام و نه سلطنت. به گمانم آنچه برای ایران آینده (یعنی ایران پساجمهوری اسلامی) درست و خلاق و منطبق با منافع ملی و تأمین کننده منافع ملت و تضمین کننده دموکراسی و بستری مناسب برای تحقق انواع ازادی ها و حقوق در چهارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر خواهد بود، نظام جمهوری است و نه سلطنت و پادشاهی.
زیرا حداقل ایرادی که می توان به نظام پادشاهی گرفت، آن است که پادشاهی با موروثی بودن حق فرمانروایی در یک خاندان ملازمه دارد؛ به گونه ای که اگر وراثت در این نظام حکومتی حذف شود، پادشاهی از بنیان فرو می ریزد و عملا بلاموضوع خواهد شد. گفتن ندارد که چنین نظامی، با هیچ معیار دموکراتیک و حقوق بشری سازگار نیست و بلکه در تعارض است.
با این حال شگفت است که اخیرا گاهی از تعبیر «سلطنت انتخابی» استفاده می شود. واقعا سلطنت انتخابی یعنی چه؟ این درست مثل آن است که بگوییم جمهوری سلطنتی! یا بگوییم «جمهوری ولایی»؟! البته ممکن است نظامی پادشاهی در آغاز به وسیله مردم حتی در یک رفراندوم آزاد انتخاب شود ولی پس از آن دیگر انتخابی در کار نخواهد بود. یک بار و برای همیشه است. در گذشته، همین انتخاب نیز در کار نبود ولی اگر با توسل به هر وسیله ای رژیمی مستقر می شد، به صورت نانوشته قرار بود تا قیام قیامت مستقر باشد و شاهزاده ها یکی از پس از دیگری بر تخت سلطنت بنشینند. همان گونه که پس از استقرار پادشاهی صفوی، علما روایت ساختند که سلطنت در این نظام تا ظهور امام غایب برقرار خواهد بود. پس از قاجاران نیز همین اندیشه حاکم بود. حتی پس از آن که برای اولین بار قانون اساسی نوشته شد و نظام به سلطنت مشروطه متحول شد، باز در قانون اساسی تصریح شد که سلطنت موهبتی است الهی و این موهبت تا ظهور امام زمان در خاندان قاجار باقی خواهد ماند. پس از تأسیس سلطنت پهلوی، باز همین اصل، البته با حذف نام قاجار و جانشینی بدیل آن یعنی پهلوی، باز همان اصل ثابت ماند.
با این افزوده به این یادداشت پایان می دهم که امروز بر عموم صاحبان اندیشه و فعالان عرصه سیاست، فرض است که دیدگاههای تحلیلی و دقیق خود را در باب دو گزینه سلطنت و یا جمهوری بیان کنند و به اشتراک بگذارند تا در مقطع انتخاب ملی، کم و بیش صف ها روشن باشد. ما در مقطع انقلاب ایران، مجالی برای اندیشیدن و انتخاب واقعی نداشتیم، هرچند عموم مردم ایران به حق و به درستی نظام جمهوری را بر نظام پادشاهی سنتی و موروثی ترجیح دادند و این البته اشتباه نبود.
باشد تا یادداشتی دیگر
منبع :کانال تاگرامی نویسنده