علی افشاری
اعلام تغییرات جزئی در کاهش تعهدات از سوی جمهوری اسلامی، کالبد نیمهجان برجام را به مرگ کامل نزدیکتر کرد. طبق بیانیه شورای امنیت ملی، جمهوری اسلامی در سالروز خروج یکجانبه دولت آمریکا از توافق جامع هستهای در واکنش به این اقدام و تعلل دولتهای اروپایی در تأمین انتظارات مورد نظر تصمیم گرفت تا از اجرای سقف در نظر گرفته شده برای غنیسازی اورانیوم تا سطح ۳.۶۷ درصد و تکمیل اقدامات مربوط به مدرنسازی رآکتور آب سنگین اراک سرباز زند.
دولت ایران به کشورهای اروپایی دو ماه فرصت داده است تا در خصوص توازن بخشیدن به مطالبات دو طرف توافق و تحقق عملی وعدههایشان برای حفظ برجام اقدامات مؤثری انجام دهند، در غیر این صورت فرایند کاهش تعهدات هستهای ایران گسترش پیدا کرده و شامل سطح و درجه غنیسازی اورانیوم نیز میشود که غرب و اسرائیل حساسیت بیشتری نسبت به آن دارند.
مسئولان مختلف اعم از رئیسجمهور، وزیر خارجه، دبیر شورای امنیت ملی و رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس تصریح کردهاند که دستکم در این مرحله قصد خروج از برجام را ندارند. برخی از محافل رسانهای و سیاسی نزدیک به دولت حتی هشدار دادهاند که ترک برجام به نفع دولت آمریکا خواهد بود و نباید ایران در دام تحریکات آنها بیفتد.
بیانیه شورای امنیت ملی تصمیم جدید را در چارچوب بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام جزو حقوق جمهوری اسلامی برشمرده و اجرای آن را مغایر با برجام تلقی نکرده است. وزارت خارجه و جواد ظریف نیز اقدام ایران را در چارچوب برجام و نه خروج از آن به شمار آوردهاند. اگرچه عباس عراقچی عدم ترک برجام را در مرحله فعلی محدود کرده و در عین حال خبر داده که خروج از برجام در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته و این کار در صورت لزوم به صورت مرحلهبندی شده انجام میشود.
اما بررسی مفاد دو بند فوق با تفسیر جمهوری اسلامی مغایرتهایی دارد. بند ۲۶ به جمهوری اسلامی این امکان را داده است که اگر تحریمهایی اروپا و آمریکا که قرار بوده در چارچوب برجام تعلیق و یا لغو شوند، مستقل از سازو کار حل اختلافات دوباره به صورت بخشی یا کلی بازگردند، آنها را به منزله توقف کلی یا جزئی تعهدات خود به شمار آورد.
در این بند مشخص نیست که چگونه و در چه شرایطی این کاهش و یا توقف تعهدات انجام میشود و ارتباط آن با تداوم حیات برجام و سازوکار پیشبینی شده برای حل اختلافات چیست؟ البته طبق این بند نقض عهد طرف مقابل این امکان را به ایران برای تعلیق و یا خروج از برجام را میدهد. اما بازه زمانی ان محدود بوده و ناظر به فرجام شکایتهاست.
بند ۳۶ روال طرح و بررسی شکایتها را مشخص کرده است. جمهوری اسلامی در ماههای گذشته از اقدام یکجانبه دولت آمریکا به کمیسیون مشترک برجام شکایت کرده که یک بار جلسه در سطح نمایندگان و بار دوم در سطح وزرای خارجه تشکیل شده است. خروجی این جلسات صرفاً اعلام حمایت اروپا و روسیه و چین از تداوم برجام بوده اما در عمل تا کنون اقدامات مؤثری برای مهار تاثیرات مخرب تحریمهای یکجانبه آمریکا در خنثیسازی مزیتهای برجام برای ایران انجام نشده است.
طبق بند ۳۶ اگر هر عضو شکایت خود را فیصله یافته قلمداد نکند، میتواند آن را مبنایی برای توقف و یا کاهش تعهدات خود به حساب آورد اما باید شکایت خود را برای تصمیمگیری نهایی به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کند. بند ۳۷ وظیفه و نوع فعالیت شورای امنیت را مشخص کرده که بعد از اطلاع از موضوع شکایت و بررسی اقدامات انجام شده باید در خصوص تداوم لغو تحریمها رأیگیری کند.
اگر چنانچه این قطعنامه ظرف ۳۰ روز به تصویب نرسد، آن وقت مفاد قطعنامههای قبلی شورای امنیت در مورد برنامه هستهای و موشکی ایران مجدداً به صورت خودکار اعمال خواهند شد. این بند آشکارا به ضرر ایران است و به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی به کشورهای اروپایی برای طرح شکایت در شورای امنیت هشدار دادهاند، چون به مجرد انجام این کار به دلیل نظر مخالف دولت آمریکا و متحدانش در شورای امنیت تداوم لغو تحریمها بختی برای تصویب ندارد و در نتیجه قطعنامههای تحریم سازمان ملل دوباره احیا میشوند.
دولت آمریکا به دلیل نفی کلیت برجام امکان استفاده از این حربه را که در مذاکرات برجام به «مکانیزم ماشه» مشهور بود، ندارد اما دولتهای اروپایی در صورت عملی شدن تهدیدات و ادعاهای جمهوری اسلامی میتوانند مبادرت به این اقدام کنند.
آنچه در استدلال و صورتبندی بیانیه شورای امنیت ملی و وزارت خارجه نادیده گرفته شده است، وضعیت بحرانی برجام بعد از خروج آمریکا است. دولت آمریکا کل برجام را دیگر قبول ندارد و در این خصوص ضمانت اجرایی نیز موجود نیست. موازنه قوای جهانی و برآیند مناسبات اروپا و آمریکا از یک سو، و چین و روسیه با آمریکا از سویی دیگر نیز در حدی نیست که بتواند آمریکا را دوباره به برجام برگرداند.
بنابراین جمهوری اسلامی در توافقی که در چارچوب نهادهای بینالمللی انجام نشده و طرف آن شش کشور قدرتمند دنیا هستند، در نهایت باید بین شکست برجام و یا تداوم آن منهای آمریکا انتخاب کند که دومی با توجه به جایگاه مهم آمریکا در عرصه تجاری، نظامی و دیپلماسی بینالمللی ناگزیر به تعدیل امتیازات مورد نظر حکومت منجر میشود و باید به آب باریکه اروپا و اقدامات حمایتی کمدامنه روسیه و چین در چارچوب گزینش بین بد و بدتر رضایت بدهد.
در چارچوب واقعیتهای حاکم بر دنیا مزیتهای برجام برای جمهوری اسلامی در غیاب آمریکا به عنوان طرف اصلی مناقشه هستهای نمیتواند برابر حضور این کشور باشد و تداوم برجام ناگزیر به کاهش چشمگیر مزیتهای برجام برای ایران گره میخورد که باز در غیاب برجام ولو به شکل حداقلی مطلوبیتهایی دارد.
عدم تمدید برخی از معافیتهای هستهای در چارچوب برجام از سوی دولت آمریکا، جمهوری اسلامی بین دو راهی «تعطیلی غنیسازی اورانیوم و صرف نظر کردن از فروش آب سنگین تولیدی اراک» و یا «نادیده گرفتن سقف مربوطه» قرار داد. با قرار گرفتن سوخت هستهای و آب سنگین ایران در فهرست تحریمهای آمریکا، فروش این اقلام دشوار شده است. بنابراین سطح و اندازه کاهش ادعایی تعهدات از سوی جمهوری اسلامی محدود و کوچک بوده و در این سطح چندان حساسیتی را بر نمیانگیزد. اما دادن اولتیماتوم دو ماهه و طرح خروج مرحلهای از برجام در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب وضعیت را متفاوت ساخته است.
قابل پیشبینی بود که اروپاییها واکنش منفی نشان خواهند داد. حال نظام در مخمصه و تنگنای جدی قرار گرفته است. اگر بخواهند طبق بیانیه شورای امنیت ملی و نامههای حسن روحانی و جواد ظریف جلو بروند و تهدیدها در خصوص کاهش اقدامات کنترلی علیه مهاجران غیرقانونی و ترانزیت مواد مخدر روابط با اروپا تیره شده و شکاف تاکتیکی اروپا-آمریکا بر سر نحوه کنترل جمهوری اسلامی ایران کاهش قابل ملاحظه خواهد یافت. در این فضا به راحتی تحریمهای سازمان ملل و چندجانبه برگشته و حتی احتمال قابل اعتنایی وجود دارد که دولتهای قدرتمند اروپایی با تحریمهای یکجانبه آمریکا نیز همراهی کنند.
موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی، ظرفیتی برای بازدارندگی مؤثر ایجاد نمیکند. همین الان جمهوری اسلامی در مواجهه با مجازاتهای آمریکا در وضعیت شکننده و دشواری قرار گرفته است، حال اگر اروپا هم به این «فشارهای حداکثری» بپیوندد و مشابه دولت آمریکا خواهان توافقی جامعتر با تلفیق ملاحظات هستهای با نگرانیهای منطقهای و برنامه موشکی ایران شود، آنگاه بعید است که فرآیند دوران اوباما تکرار نشود. اوباما نیز مشابه ترامپ سیاست نیش و نوش را به کار گرفت و با فشار تحریمهای کمرشکن جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره کشاند و محدودیت در برنامه هستهای را به آن تحمیل کرد.
از قرار معلوم مقامات نظام مشابه تجارب قبلی چون آزاد کردن گروگانهای آمریکایی، پایان جنگ هشت ساله با عراق و برنامه هستهای باز بنا دارند با از دست دادن فرصتها در بدترین شرایط پای میز مذاکره بروند. البته هنوز فرجام زورآزمایی مشخص نشده، اما پیامد تصمیم کاهش تعهدات برجامی و زمینهسازی برای خروج از آن، تشدید فشارهای جهانی و منطقهای خواهد بود.
مدت زمان باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز بیش از پنجره تابآوری جمهوری اسلامی در برابر تشدید فشارها به نظر میرسد. همچنین تضمینی نیست که دوباره ترامپ برنده انتخابات نشود. حتی رهبران حزب دمکرات آمریکا نیز در فضای بعد از خروج دولت آمریکا از برجام به راحتی به آن بر نمیگردند و به احتمال زیاد خواهان دریافت امتیازات بیشتری میشوند. ریسکهای جنگ و تشدید جنگهای نیابتی نیز در حدی بزرگ است که هر دو طرف به آن سو حرکت نکرده و علیرغم تشدید منازعات کلامی و تحرکات نظامی در عمل خویشتن داری بیشتری از خود نشان دهند.
از این رو بعید نیست فرصت دو ماهه که احتمال دارد تمدید نیز شود، تدبیری برای افزایش توان چانهزنی با اروپا و همچنین افزایش نقشآفرینی روسیه و چین باشد تا حداقل شرایط برای مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا به طور نسبی بهتر شود. در مجموع قرائن و شواهد نشان میدهد شکلگیری «نرمش قهرمانانه ۲» اگرچه هنوز قطعی نیست، اما جدیتر از گذشته در افق سیاست خارجی ایران پدیدار شده است.