با پاندومی کرونا (کویید ۱۹)، جهان با یکی از بزرگترین شوکهای تاریخ معاصر و نوعی"موقعیت جنگی" و شرایط اضطراری روبرو شده که دوام آن حتی اگر دیرپا نباشد، اثرات بس گسترده و درازمدتی خواهد داشت.
به گونهای که جهان از "عصر کرونا" و پیش و پساکرونا یاد خواهد کرد. جهان کرونایی تاکنون هزاران نفر را به کام مرگ کشیده و پیامدهای بهداشتی و اقتصادی بس نگران کنندهای در بر داشته است. با این همه، پیامدهای اجتماعی آن با توجه به ساختار و نحوه رویارویی کشورهای گوناگون با کرونا، متفاوت، چند وجهی و گاه ویژه است. این یادداشت ضمن اشاره به برخی پیامدهای عمومی، بیشتر به وضعیت ایران میپردازد.
در نگاه نخست وضعیت بحرانی ناشی از پاندومی کرونا ضرب آهنگ رشد ویژگیهای مدرنیته پسین را در همه جا شتابی کم نظیر بخشیده است. گسترش دیجیتالیسم، فشردگی دهکده جهانی، برجسته شدن نظام کارشناسی، چیرگی نفوذ علم بر مذهب و خرافات، چیرگی عصر تردید و ناروشنی و ناامنی از آینده بر یقینهای پیشین و قدرگرایانه، افزایش مسئولیت فردی، خودنگری و افزایش خلاقیت و پویایی برخاسته از این همه.
بااین همه، گذشته از پیامدهای منفی بهداشتی، اقتصادی و مرگ انسانها، عصر کرونا به تضعیف خرافات دینی و یکته تازی بازار نیز منجر خواهد شد.
در افکار عمومی جهان نه تنها نظام کارشناسی، نقش علم و به ویژه دانش پزشکی و بخش بهداشت از جایگاه والاتری برخوردار شده، بلکه سیاستهای مراقبتگرایانه، برابری خواهانه، تقویت نقش رفاهی دولت، افزایش توان جامعه مدنی، همبستگی اجتماعی و بینالمللی و اندیشههای محیطزیستی، گویی به تنها راه حل اضطراری و موثر برای چیرگی بر پاندومی کرونا بدل شده است.
از این پس مردم جهان متوقعاند دولتهای به ویژه دمکراتیک به جای سپردن همه کارها به بخش خصوصی یا اختصاص بودجههای نجومی به نظامیگری، دولت با اقدامات رفاهی بیشتر از آسیب پذیری گروههای ضعیفتر در جامعه کاسته و به ویژه با توسعه بخش مراقبت، بهداشت و درمان و رایگان یا ارزان کردن هزینههای آن، امکان دسترسی همگانی به آن را تسهیل کند.گرچه طولانی شدن عمر پاندومی کرونا میتواند وسوسه روشهای اقتدارگرایانه نظیر چین را همچون الگویی برای حل بحران افزایش دهد، اما کشورهایی همچون کره جنوبی و سوئد تاکنون امکان پذیر بودن روشهای دمکراتیک -همراه با برخی اقدامات اضطراری و محدود کننده - را برای کاهش تلفات ناشی از شیوع کرونا نشان دادهاند.
همچنین دیرپایی پاندومی کرونا اگر جهان را به رکود اقتصادی بدتر پس از جنگ جهانی او دچار کند جهان در موقعیت دیگری قرار خواهد گرفت که پیشبینی نتایج آن چندان ساده نیست. اما آنچه امروز مشخص است تضادها و رقابتهای سیاسی به رغم برخی تنشهای بینالمللی حاصل از کرونا -به ویژه میان چین و امریکا- کاهش یافته است. امری که اقتدار دولتهای حاکم را در چهار گوشه جهان ولو موقتا افزایش داده است.
در این میان ایران در رویارویی با بحران کرونا از برخی جهات از موقعیتی ویژهای برخوردار است. ویژگی اصلی آن همانا سهل انگاری مسئولان در لغو پروازها به چین، کتمان کاری موارد ابتلا و حتی مرگ مبتلایان درآغاز به دلیل انتخابات، بیاعتنایی مراجع سیاسی و مذهبی و از جمله رئیسجمهور به هشدارهای مسئولان پزشکی درآغاز، سهلانگاری در قرنطینه نکردن قم، تاخیر در بستن مراکز مذهبی، ضد و نقیضگویی درباره آمار مبتلایان و قربانیان و از همه مهمتر ناکارایی و بحران مدیریت در امر مدیریت بحران کرونا و از همه بدتر بهرهجویی سیاسی در حوزه بینالمللی و داخلی برای اقتدارنمایی و تنش آفرینی با ادعای بیپایه "جنگ بیولوژیک" خواندن کرونا توسط آمریکا و دست رد زدن به یاریرسانی آن کشور است.
این همه اما تنها بیاعتمادی افکار عمومی داخلی و بینالمللی را نسبت به صداقت، توانایی و اراده حکومت در مقابله موثر با تلفات کرونا افزایش داده است. برای نمونه مدیر اورژانس سازمان جهانی بهداشت در خاورمیانه رقم مبتلایان به کرونا در ایران را پنج برابر میزان رسمی اعلام شده تخمین زده است و نگرانی خود را از برخورد حکومت ایران در این زمینه ابراز داشته است.
در جامعهای که اعتمادی متقابلی بین حکومت و مردم وجود ندارد، مدیریت بحرانهایی از نوع کرونا بسیار با دشواری روبرو خواهد شد. این بیاعتمادی از جمله دلایل بیاعتنایی مردم حتی به رهنمودها و دستورات نظام برای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا شده است. سفرهای نوروزی میلیونی ایرانیان اگرچه از سهلانگاری گسترده در اعماق جامعه خبر میدهد، در عین حال محصول این بیاعتمادی و بیاعتنایی است. در کنار این همه، تحریم اقتصادی همه جانبه ایران توسط آمریکا و نحوه برخورد نظام ایدلوژیک دینی با اقتصادی سخت بیمار موجب شده است میزان تلفات انسانی کرونا در ایران به یکی از بالاترین رده ها در کل جهان ارتقا یابد.
با این همه، بحران کرونا زمینه ساز دگردیسیهایی مثبت در ذهنیت مردم نیز شده که اهم آن از این قرار است:
آنچه در ایران امروزمی گذرد از برخی جهات با فروپاشی اقتدار کلیسا در عصر روشنگری و شیوع طاعون شباهت دارد. در قرون وسطی گسترش طاعون و شکست کلیسا در ناتوانی مهار آن از طریق خرافههای دینی، ضربه مهمی به اقتدار آن زد و در رویگردانی مردم از آن و گسترش نگاه دنیوی نقش مهمی داشت.
در ایران نیز، خرافات دینی مبنی بر "شفابخشی" مکانهای مقدس دینی با شیوع کرونا و آلودگی مرگ آفرین این اماکن، به شدت ضربه خوردند. حتی حاکمان مروج این خرافات نیز وادار به بسته شدن مکانهای معجزه بخش مقدسشان شدند.
گرچه نفس حاکمیت دینی طی چهار دهه، عامل اصلی دین گریزی و پیشروی باورهای سکولار در ایران است، اما شیوع کرونا گویی میخ تابوتی را بر خرافات دینی خواهد زد. این همه، زمینه پیشروی بیشتر باورهای عقلانی، علمی و سکولار را در ایران فراهم خواهد ساخت. با شیوع کرونا نه تنها حس استیصال و میل دست به آسمان بردن برای رفع بلا در جامعه افزایش نیافت، بلکه بیش از پیش روشن شد که نه تنها به قول عبدالکریم سروش "خدا به هر دردی نمیخورد"، بلکه این پرسش که آیا اصلا خدا به دردی هم می خورد، بیش از پیش رواج مییابد. امری که میتواند باور به ادعای نیچه را که "خدا مرده است" در جامعه گسترش دهد!
واکنش افراطیترین گروههای مذهبی در اعتراض به بسته شدن حرمهای مشهد و قم و شعار "تهران غلط می کند" ، گویای نگرانی فناتیسم دینی از این روند که حتی حکومت را نیز به عقب نشینی واداشت است.
افزایش درجه بردباری اجتماعی و همچون "فولاد آبدیده" شدن مردمی که مرگآفرینی و دشواری های عصر کرونا را تجربه می کنند. برخورد خلاق، هنرمندانه و گاه طنزآلود با کرونا نظیر رقص کرونا در بیمارستانها، نشان از آن دارد که چه در ایران و چه در جهان امید و اعتماد به نفس در چارهجویی و تطبیق با دشواریهای عصر کرونا به جای دستپاچگی اجتماعی به گرایش مسلط بر جامعه بدل میشود.
در حالیکه مردم کمترین توجه به فرمانهای حکومتی نشان میدهند که نشانهای از کاهش ترس از اقتدار حاکم است، نوعی نگرانی از شیوع مرگآفرین کرونا، احتیاط و ملاحظهگری همچون یکی از مکانیسمهای بقا (اقتدار ترس) را تاحدی رواج داده است.
گسترش فرهنگ توجه به بهداشت عمومی و پیشگیری ونظافت که سلامت بیشتر آدمی و محیط زیست را در بر خواهد داشت.
کاهش اجباری مصرف گرایی، ترافیک و آلودگی محیطزیست که میتواند زمینهساز تجدید نظر در سبک زندگی شود که تاکنون هیچ برنامه و سیاستی قادر به مهار آن نبوده است. امری که منحصر به ایران نیز نیست.
هرچند که بخشهایی از جامعه (به ویژه در نوروز) همچنان با مسافرت گسترده نشان دهنده سهلانگاری جدی در برخورد با کرونا و پذیرش مسئولیت فردی درجامعه است.
۷. افزایش همبستگی ملی و بی کفایتی نظام
وجدان جمعی و توانایی جامعه مدنی در مقابله با کرونا درمتن بی کفایتی نظام افزایش مییابد. همچنین افزایش فعالیت و مشارکت نهادهای مدنی مستقل و ایرانیان داوطلب داخل و خارج برای کمک رسانی جلوهای از این روند است.
اتوریته بخش بهداشت و پزشکی همچون نمادهای نجات انسانها به موازات کاهش اعتبار نظام تقویت خواهد شد.
افزایش حس همبستگی بینالمللی که کمک دیگر کشورها به ایران از جمله نشانههای آن است و میتواند با کاهش احتمالی تحریمها نیز همراه شود.
برجسته شدن عقلانیتی مراقبتگرا در جامعه و افزایش توقعات مردم که خواست کاهش بهره وامها، افزایش کمکهای مالی و کمک هزینههای اجتماعی، افزایش رفاه اجتماعی و نقش دولت در تضمین حیات و استانداردهای زندگی - آن هم در بحرانیترین دورانها - را در بر دارد.
نمیتوان انکار کرد که پاندومی کرونا میتواند با به حاشیه راندن تضادهای اجتماعی و سیاسی، امکان بهرهبرداری صاحبان قدرت و نظام را برای تحکیم اقتدارخود افزایش دهد. اما اگر در کوتاه مدت نیز با چنین فرایندی روبرو شویم، در درازمدت بحران کرونا در ایران به باور افکار عمومی مبنی بر بیکفایتی نظام - با توجه به کارنامه تاکنونی آن- دامن خواهد زد.
آینده نشان خواهد داد دینامیسم تحول در ایران در عصر پساکرونا به کجا خواهد رفت. در متن بحران ارائه تصویری روشن از تکانهای اجتماعی آینده دشوار است، اما یک امر قطعی است. مردم ایران و جهان همچون "موجوداتی امیدوار" این بحران را نیز از سر خواهند گذراند و همچون پولاد آبدیده خواهند شد!