پارادایم غالب رفورمیستی در دو دههی گذشته در ایران خواهی نخواهی تاثیراتی برذهنیت کنشگران سیاسی و مدنی بر جای گذاشته است که تغییر آن راحت نیست. البته این سخن من شامل تقدیس گران رویکرد رفرمیستی و یا کسانی که هنوز به اصلاحات در درون ساختار قدرت جمهوری اسلامی و یا توان موازنه بخش آن دل بسته اند نیست؛ مشکل آنها غفلت و ناآگاهی نیست بلکه عامدانه با نگاهی سیاسی میکوشند نقش روحانی و اساسا قوه مجریه را کوچک جلوه دهند تا فضا برای راهکار مطلوبشان در آینده بسته نشود.
اما در دو دههی گذشته عمدتا در داخل کشور تلاش میشد تا لبهی اصلی حملات به سمت نهاد ولایت فقیه باشد و از ظرفیت نهادهای انتخابی استفاده شود. معمولا ایرادات مسئولان اصلاحطلب کمتر مدنظر قرار میگرفت. البته در این برخورد واقعیتی هم مستتر بود که معضل اصلی کشور و مانع بزرگ در برابر تحقق مطالبات مردم، نهاد ولایت فقیه و نهادهای انتصابی است اما این نگرش به این واقعیت منجر به برداشت غلطی در ذهنیت برخی از کوشندگان سیاسی و مدنی شده است که گویا ناتوانی مسئولان نهادهای انتخابی، صرفا به خاطر همسویی با خامنهای و یا تسلیم شدن در برابر اوامر او به میانجیگری سپاه و فشار گروههای فشار است. این مسئله به حجابی در برابر دیدن درست مسائل تبدیل شده است.
در بحران کرونا خامنهای و نهاد ولایت فقیه در خور سرزنش هستند اما نقش حسن روحانی در گسترش سرعت و شدت کووید19 در ایران کمتر از خامنهای نیست و از آنجاییکه ساختار مدیریت بحران زیر نظر دولت است و به طور نسبی اختیارات هم دارد، نمیتوان صرفا گرفتاریها را به خاطر همسویی روحانی با خامنهای دید! حسن روحانی و دولت ضعیف و فشلش به صورت مستقل بخشی از مشکل است. علاوه بر آن به لحاظ رذائل شخصیتی و بیاخلاقی حسن روحانی بدتر از خامنهای نباشد، قطعا بهتر نیست؛ اگرچه مسئولیتش در جنایتها و تضییع حقوق مردم کمتر از خامنهای است.
البته این نگاه ناشی از خطای محاسبه دیگر در مطلق و دائمی دیدن شکاف ولایت - جمهوریت در ساختار قدرت جمهوری اسلامی است. کسانی در نظام در نهادهای انتخابی مجال نقش آفرینی پیدا میکنند که خود برکشیدهی نهادهای انتصابی هستند و طبیعتا نمیتوانند مدافعان قدرت گرفتن نهادهای انتخابی، خارج از مصلحت دستگاه ولایت فقیه باشند و یا وارد تقابل تمام عیار شوند.
از منظر نگاه نهادی، این نهایت ساده اندیشی است که تصور کرد حسن روحانی و یا هر منتخب دیگر شورای نگهبان چنین ظرفیتی داشته باشد.
بنابراین ضمن اینکه نهاد ولایت فقیه علتالعلل مشکلات و مصائب امروز مردم ایران است اما انصاف و واقعبینی حکم میکند که چشم بر ایرادات و نقائص قوای مجریه و مقننه در جمهوری اسلامی نبست و نکوهش آنها را به دنبالهروی و یا تسلیم در برابر نهادولایت فقیه فرونکاست.