بحران زیستی کرونا به مثابه یک اتفاق بزرگ دنیا را در حدی غافلگیر کرده است که حتی در فیلمهای تخیلی نیز متصور نمیشد. پیامدهای انسانی و اجتماعی این بحران همهگیر در حدی گسترده است که میتواند فراتر از وضعیت ویژه ماندگاریهایی را پدید آورد که چون فاکتور تغییردهنده بازی مسیر تحولات جهانی را دگرگون سازد.
در نقطهای که اکنون قرار داریم، گمانهزنی و پیشبینی بسیار دشوار است. تجارب گذشته گوشزد میسازد که نباید دچار خطای همانستی بین «وضعیت ویژه» و «وضعیت دائمی» شد. بحرانها هرچقدر هم که بزرگ باشند، باز آثار آنها به تمامی بقا پیدا نمیکنند و فقط بخشی از آنها استمرار پیدا میکنند. البته آن بخش به نسبت شدت بحران فراز و نشیب پیدا کرده و دچار قبض وبسط میشود.
اکنون به نظرمی رسد میهمان شوم ناخوانده کرونا اعم از آنکه پدیدهای تصادفی باشد یا واکنش دفاعی طبیعت در برابر تهدیدهای فزاینده زیستمحیطی، میراث پایدارتری را از خود برجای بگذارد و جهان پساکرونا تفاوتهای قابل اعتنایی داشته باشد.
البته باید از بزرگنمایی و شتابزدگی خودداری کرد، همانگونه که انسان مصیبت زده نمیتواند پریشان حالی و اوضاع آشفتهای که در آن گرفتار شده را سرنوشت ابدی خود بپندارد اما هر میزان پیامدهای ماندگار کرونا بزرگ و کوچک باشد، یک واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که چین در کانون تحولات محتمل کرونایی قرار دارد.
چین کشوری است که کرونا از آنجا به همه دنیا سرایت کرد و کابوس بزرگ جهانی را رقم زد؛ اگر این اتفاق اجتنابناپذیر تلقی میشد، جای چندانی برای سرزنش دولت چین و بخشی از جامعه چین نبود اما هرچه قدر از عمر بحران زیستی کرونا میگذرد و در برخی از نقاط جهان روند کاهشی آن شروع شده، توجهات به قصورها و بیتدبیریهای دومین اقتصاد بزرگ دنیا بیشتر میشود و فکتها و گزارشات روشنگرانه بیشتری منتشر میشوند.
ارائه آمار غلط از تلفات انسانی و شمار مبتلایان دمدستیترین ایراد به دولت چین است؛ تقریباً کسی در دنیا باور ندارد که آمارهای رسمی دولت چین در این خصوص صحیح باشد. این واقعیت آن چنان روشن است که دولت چین بعد از گذشت هفتهها از اعلام سفید شدن شرایط در ووهان، به ناگاه در روز ۱۷آوریل، ١٢٩٠ مورد را به فهرست جانباختگان ووهان اضافه کرد و دلیل آن را نیز خطای برآورد به شمار آورد.
میتوان حدس زد این اقدام برای اعتمادسازی انجام شده است اما بعید است پاسخ مورد نظر دولتمردان چین را در برداشته باشد، تردیدها به صحت آمار بیشتر خواهد شد. برخی از تحقیقات در خور اعتنا نسبت اعداد واقعی به رسمی را یک به ۱۶ میدانند که دور از واقعیت هم به نظر نمیرسد.
اما ایراد اصلیتر پنهانکاری، تأخیر در اقدامات کنترلی و درمانی و ارائه اطلاعات گمراهکننده بود که باعث شد تا بحران کرونا به همهگیری جهانی بدل شود. اگر دولت چین به موقع اطلاعرسانی و اقدام بازدارنده انجام داده بود، ابعاد بیماری مرگبار کووید-۱۹ نه در چین و در بیرون از مرزهای آن در این حد گسترده نمیشد و احتمال جلوگیری از تبدیل آن به همهگیری جهانی بالا بود.
دولت چین در ابتدای مواجهه با این بیماری مرموز و پیچیده به ابزارهای امنیتی توسل جست و فضا را پلیسی کرد. دکتر لی ونلیانگ، پزشک جوان چینی که اولین بار نسبت به ظهور ویروس جدید و ناشناخته شبیه سارس که بعداً کرونا نامیده شد، هشدار داده بود، توسط پلیس ووهان تهدید شده بود که ممکن است به علت «تشویش اذهان عمومی و انتشار اطلاعات کذب» بازداشت شود.
این دکتر مسئول که در بیمارستان مرکزی ووهان فعالیت میکرد به دلیل تماس با شمار زیاد بیماران، خود به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شد و جانش را از دست داد. دولت چین بعد از پذیرش این واقعیت نیز، برای مدتی اطلاعات غلطی ارائه داد از جمله اینکه این بیماری از انسان به انسان منتقل نمیشود.
این نگاه امنیتی اجازه نداد تا کمکهای خارجی و بویژه سازمان بهداشت جهانی نیز بتواند در برابر همهگیری جهانی کووید-۱۹ بازدارندگی ایجاد کند. سوءظن دولت چین باعث شد تا علیرغم شیوع بیماری مرموز کووید-۱۹، تقاضای کمک مرکز پیشگیری و درمان بیماریهای آمریکا (سی دی سی) را نپذیرد و حتی دو متخصص آمریکایی عضو هیئت اعزامی سازمان بهداشت جهانی را به شهر ووهان راه ندهد. دلیل این کار از سوی رسانههای مرتبط با حزب کمونیست چین نگرانی از مأموریت محتمل متخصصان آمریکایی از سوی ارتش آمریکا برای شناخت توان ویروسشناسی چین اعلام شده بود.
دولت اقتدارگرای چین اگرچه با استفاده از جباریت سیاسی و اعمال گسترده و پر قدرت اجبار توانست شیوع کرونا در کل قلمرو چین را کنترل کند اما این ویژگی در حوزه اطلاعرسانی و شفافیت نتیجه معکوس داشت. دولت چین با افزایش اختناق خبرنگاران رسانههای آزاد دنیا را اخراج کرده و سانسور را در چین تشدید کرده است.
این دولت در روزهای گذشته طی بخشنامهای که برای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی چین ارسال شده اعلام کرد، هیچ یک از مراکز پژوهشی اجازه نخواهند داشت نتایج مطالعات خود را در مورد کرونا، بدون کسب تأیید دولت مرکزی در پکن، منتشر کنند. به این ترتیب سانسور به محافل علمی نیز گسترش یافته است.
دیگر فعالیت دولت چین در ایام بحران کرونا، تولید و انتشار گسترده ضد اطلاعات و پروپاگاندا در رسانههای مجازی بینالمللی برای اختفای مشکلات چین و زیر سؤال بردن نظامهای دموکراسی و لیبرال در مواجهه با کووید-۱۹ است. در واقع مقامات پکن میخواهند از تهدید فرصت بسازند و نفوذ خود را در جامعه جهانی گسترش دهند. البته در ادامه توضیح داده خواهد شد که این سیاست خیالی بیش نیست.
اوج بیمسئولیتی دولت چین در شش روز کلیدی است که علیرغم اطلاع از شیوع ویروس نوظهور کرونا، اقدامی کنترلی جهت جلوگیری از چرخه انتقال ویروس مهلک کرونا در شهر ووهان انجام نداد که میزبان دهها هزار نفر از مردم و توریستها در جشنهای بزرگ سالنوی چینی بود.
این ضیافتها درست شش روز بعد از اینکه دولت چین به صورت مخفیانه از شیوع پاندمی مطلع شده بود، برگزار شدند و تأخیر یک هفتهای دولت چین در آغاز قرنطینهسازی و اقدامات محدودکننده در ووهان در تاریخ ۲۰ ژانویه باعث شد تا دستکم در شش روز یادشده، سههزار نفر به دلیل ارتباطات و ترددهای بسیار در مراسم سالنو به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شوند.
این اتفاق که اسناد مستند آن وجود دارد، نشانگر مسئولیت دولت چین در گسترده شدن آثار انسانی، اقتصادی، اجتماعی و روانی کرونا است و باید پاسخگوی سهلانگاری و پنهانکاری ارتکابی باشد.
اما همه مشکلات فوق با این فرض است که نقطه صفر ظهور ویروس کرونا، انتقال ویروس از خفاش به حیوانات زنده گرفته شده در بازار ووهان و سپس از طریق خوردن گوشت حیوانی چون پانگولین به انسان سرایت کرده است. در این صورت بخشی از مردم چین که الگوی تغذیه نامناسب دارند درخور سرزنش هستند اما مسئولیت دولت چین بیشتر است. این دولت باید جلوی فروش غیرقانونی حیوانات وحشی زنده را میگرفت؛ بخصوص که طبق کنوانسیونجهانی زیست محیطی در این مورد الزام داشته است وبه عنوان مثال پانگولین از نمونه جانوران رو به انقراض است. همچنین سیاستهایی را میبایست برای اصلاح الگوی تغذیه اعمال میکرد اما هیچیک از این اقدامات انجام نشده بود.
ولی نشانههایی وجود دارد که نقطه صفر ظهور کرونا بازار ماهی ووهان نبوده است، بلکه عدم رعایت نکات ایمنی در آزمایشگاهی در نزدیکی این بازار محل شکلگیری بحران زیستی کروناست. البته این ادعا هنوز در سطح فرضیه است و باید اثبات شود اما تعطیلی این آزمایشگاه در ۱۱ ماه ژانویه به منظور اصلاحات و ناپدید شدن تعدادی از پزشکان و روزنامه نگارانی که گزارش شیوع از این طریق را منتشر کرده بودند، شکبرانگیز است.
همچنین فرضیه فوق، احتمال تولید آزمایشگاهی ویروس مرگبار کرونا را در نظر نگرفته، بلکه بر انتقال تصادفی و یا ناشی از مدیریت ضعیف و سهل انگارانه در اجرای پروتکلهای ایمنی زیستی متمرکز شدهاست. در عین حال هنوز نتیجهگیری انجام نشده و حتی ممکن است هیچوقت صحت و یا ابطال این فرضیه به صورت قطعی معلوم نشود؛ مقامات دولت چین این ادعا را رد کردهاند.
همچنین اطلاعات تأییدنشدهای نیز طرح شده که آزمایشگاه فوق در پروژه همکاری با نهادهای بهداشتی آمریکا در حال تحقیق بر خانواده ویروسهای کرونای موجود در خفاش بوده است. البته طبق گزارش واشنگتنپست مقامات سفارت آمریکا چندین بار هنگام بازدید از تجهیزات تحقیقاتی و آزمایشگاهی در شهر ووهان، در مورد شرایط نامناسب ایمنی هشدار داده بودند. گزارشهایی نیز موجود است که خبر از فروش غیرقانونی و مخفیانه حیوانات موجود در آزمایشگاه یادشده دادهبودند.
اگر این فرضیه تأیید شود، آنگاه وضعیت دولت چین به مراتب وخیمتر میشود. البته مشکلات یادشده نباید مجوزی برای چینستیزی و اشاعه نگاههای نژادپرستانه شود. مقصر این وضعیت دولت چین و حداکثر بخش محدودی از مردم چین هستند که روش صحیح تغذیه را رعایت نمیکنند. مردم چین نیز خود قربانی بیمبالاتی، پنهانکاری و سوءمدیریت دولت حاکم شدهاند؛ حزب کمونیست چین معادل کشور و جامعهی چین نیست.
اقدامات فعلی دولت چین برای کمک به دنیا تأثیرات پردامنه نداشته و چالشهای بزرگی برای ترمیم چهره آسیبدیده در پیش روی آنها قرار دارد. به محض اینکه بحران زیستی کرونا به روزهای پایانی نزدیک شود و به مانند همهگیریهای قبلی به سرعت جوامع را ترک کند، آنگاه تقاضاها برای پاسخگویی و مجازات عادلانه دولت چین افزایش مییابد. در حال حاضر در برخی نقاط دنیا عدهای علیه دولت چین به محاکم قضایی شکایت کردهاند.
همچنین این نگاه که باید از وابستگی اقتصادی و تجاری از چین کاست در دنیا حامیان بیشتری مییابد. قابل انتظار خواهد بود که حساسیتها نسبت به مراوده با چین بیشتر شود. در عرصه سیاسی آمریکا وزن نیروهایی که معتقدند مهار چین باید بیشتر در دستور کار آمریکا باشد، افزایش یافته و در مناسبات دو کشور وزنه رقابت بر همکاری پیشی گرفته است.
اکنون هر دو جناح سیاسی در آمریکا بر کاهش وابستگی اقتصادی به چین توافق دارند. اگرچه چین به کمک آمریکا در کنترل کووید-۱۹ آمده است اما این کار تأثیر معناداری در تشدید تنش بین دو کشور نداشته و تصور غالب، این کمکها را در چارچوب تلاش چین برای گسترش منافع ژئوپلتیک ارزیابی میکند.
در غرب و آفریقا نیز صداهای خواهان تجدیدنظر در روابط با چین بلندتر شده است. دولتهای آلمان و فرانسه موضعگیریهایی علیه دولت چین داشتهاند. ماسکها و کیتهای تشخیص ناقص و بیکیفیت چینی باعث سنگین شدن جو علیه این کشور در ایتالیا، هلند، ترکیه و اسپانیا شدهاست. البته نفوذ چین در جنوب اروپا باعث شده تا حمایتهایی در آنجا داشته باشد.
اگرچه طبق پیشبینی صندوق بینالمللی پول، کاهش رشد اقتصادی چین در سال ۲۰۲۰ کمتر از آمریکا و اروپا خواهد بود و کماکان نرخ مثبت ۱.۲ درصدی را تجربه خواهد کرد، اما چشمانداز آینده برای چین تیرهتر است. کوچک شدن ۶.۸ درصدی اقتصاد چین در ۲۸ سال گذشته سابقه نداشته است. پیش از شیوع ویروس نوظهور کرونا، اقتصاد چین روند نزولی پیدا کرده بود.
اما سیاستهای شیجین پینگ نیز در سالیان گذشته موجب گسترش شکاف دولت-ملت در چین شده است. او میزان سانسور را به میزان زیادی افزایش داده، به گونهای که به مرز دوران مائو نزدیک شده است. همزمان فشار بر اقلیتهای قزاق، اویغور و دیگر اقلیتهای مسلمان را به میزان بیسابقهای تشدید کرده و جنبش دموکراسیخواهی هنگ کنگ را با بازداشت صدها وکیل، روزنامهنگار و فعالحقوق بشری سرکوب کردهاست.
نظارت و نفوذ رئیسجمهور بر نهادهای نظامی و امنیتی چین را تحکیم بخشیده است. ساختارهای کنترل و شنود رفتار و مکالمات مردم را افزایش داده و با تشدید تصمیمگیری متمرکز در امور اقتصادی باعث تجمیع بیشتر سرمایهها در دست مؤسسات و بنگاههای تجاری و صنعتی دولتی شدهاست.
جین پینگ رویکرد نظام سیاسی چین را با متوقف کردن مؤلفههایی چون پراگماتیسم در سیاست، تصمیمگیری بر اساس اجماع در بلوک قدرت و انعطاف در ملاحظات ایدئولوژیک دگرگون ساخت. مدیریت او با دگماتیسم و سرسختی بر سر ایدئولوژی، مشت آهنین در برابر اقلیتهای مذهبی و مخالفان سیاسی و رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی در پوشش برنامه بلند پروازانه «ابتکار کمربند-راه چین» همراه بوده است.
نتیجه این اقدامات ایجاد بیثباتی اقتصادی و افزایش مقاومت در جامعه در برابر گسترش سانسور، اختناق، سرکوب و تعقیب و مراقبت بوده است. همچنین در داخل حزب کمونیست چین نیز واگرایی ایجاد شده و برخی نسبت به سرنوشت آینده حزب کمونیست چین نگران شدهاند. این وضعیت میتواند در دوران پساکرونا شدت پیدا کرده و حزب کمونیست چین را آسیبپذیر سازد.
دولتمردان چینی اگر راهی پیدا نکنند، و بخصوص اگر جین پینگ برنامهاش در خصوص تمرکز قدرت و دائمی کردن ریاست جمهوری اقتدارگرانه را رها نکند، ممکن است دوران انحطاط امپراطوری شرق آسیا شروع شود؛ بویژه که مردم چین در پنج دهه گذشته به بهبود مستمر و فزاینده شرایط زندگی عادت کردهاند.
تاریخ تحولات و توسعه جهان گوشزد میکند که رشد و پیشرفت اقتصادی حکومتهایی که نهادهای سیاسی انحصاری داشته و از توزیع قدرت خودداری کردهاند، پایدار نبوده و حتی اگر رکوردهایی را ثبت کرده باشند، باز گریزی از زوال نخواهد داشت.
البته چند دهه است که سیاستهای اقتصادی چین از الگوهای دستوری و چپ کلاسیک فاصله گرفته اما کماکان انحصارات به صورت گسترده وجود دارد. حال باید دید آیا کرونا ناقوس افول را برای نظام حکومتی کمونیستی چین به صدا درمیآورد یا نه؟