اهم اخبار
news-details

چرا جمهوری اسلامی در سیاستهای خود به هیچ ارزش اخلاقی پایبند نیست ؟


 تئوری سیاست ورزی در جمهوری اسلامی بر مبنای استفاده ابزاری ناصواب از نظریه مشهور مدرس است که گفته بود"سیاست ما عین دیانت ماست ودیانت ما عین سیاست ماست". بعد از ان خمینی کلا اب پاکی را بر دستان هردو حوزه دیانت وسیاست می ریزد و حکم می کند که حفظ نظام اوجب واجبات است وبرای حفظ نظام می توان واجبات وحتی اصول دین را تعطیل کرد.پس هر امر شنیعی در راستای حفظ نظام حلال وحتی واجب می گردد.اینجاست که باید پرسید پس جایگاه اخلاق که نود درصد دین ومذهب را شامل می گردد و از پیامبر اسلام نقل شده است که هدف از بعثت، ارتقای اخلاق مردم بوده است، در سیاستهای جمهوری اسلامی چه می شود؟!
چرا اخلاق مداری از عملکرد نظام رخت بر بسته وهرفعل شنیعی به صورت رویه در این نظام درآمده است؟
امانوئل کانت می نویسد که (۱) انسان مراسم دینی را به خصایل اخلاقی ترجیح می دهد زیرا خصایل اخلاقی دشوار و پر زحمت اند و انسان پیوسته و هر لحظه باید مراقب آنها باشد، به این جهت انسان در زندگی خود نظامی از مراسم به وجود می آورد. تاثیر این مراسم این است که انسان از دین به عنوان تسکین دهنده‌ی احساسات خود استفاده می کند یعنی این مراسم را جبران گناهانی تلقی می‌کند که در مقابل خداوند مرتکب شده است. پس مراسم دینی از ابداعات انسان است. انسان هر قدر از لحاظ اخلاق فاقد دقت است در عوض در اجرای مراسم دینی دقیق است زیرا می خواهد از طریق این مراسم، اخلاق خود را تثبیت کند.
پس جمهوری اسلامی اول مراسم مذهبی شیعه را جایگزین اخلاق در دین اسلام می‌کند وسپس به سراغ سیاست می رود تا نظریه اسلام سیاسی بدون اخلاقیات خود را در این حوزه هم محقق کند. اینجاست که جدال اخلاق و سیاست  به صورت جدی مشاهده می گردد. 
در این رویارویی نوبت به سیاستمداران عمل گرایی می رسد که در دانشگاههای مشهور کشورهای غربی درس خوانده اند و وظیفه خود را تنها رسیدن به هدف باهروسیله ممکن و اخلاق زدایی از سیاست می پندارند. نمونه بارزی از این دسته دانش‌آموختگان پیرو مکتب ماکیاولی ، همین جناب اقای ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی است که گاهی با دروغهای خود انسانهای اخلاق مدار را حیران وانگشت به دهان می‌گذارد!
 برتراند راسل  (۲) از فلاسفه و اندیشمندان معروف کتابی دارد درباره «اخلاق و سیاست». او در بخش های مختلف این کتاب تلاش دارد به بررسی و تحلیل این موضوع بپردازد که چگونه سیاستمداران در غرب در تلاش هستند تا آنجا که می توانند از اخلاق فاصله بگیرند گویا بین این دو هیچ قرابت و نزدیکی وجود ندارد و سیاست نمی تواند به همزیستی با اخلاق بپردازد.

هدف از معرفی این کتاب ونوشته های این اندیشمند انساندوست ، مقایسه آن با آنچه که امروز در جامعه سیاسی ایران با آن روبروییم است. امروزه در جوامع توسعه یافته اخلاق وانسانیت وحقوق بشرو حفظ محیط زیست وحقوق جانداران اهمیت خاصی در حوزه سیاست پیدا کرده است اما تحصیل کردگان مشهورترین دانشگاههای امریکا واروپا در ایران و بعضا در خارج از مرزها که اکثرا از وابستگان نظام اسلامی هستند اینجا به کمک جمهوری اسلامی می شتابند که با بخشی از علم سیاست که فقط رسیدن به قدرت وحفظ آن را توجیه و ترویج می‌نماید، بتوانند اخلاقیات را از دل سیاستهای حکومتی بیرون بکشند و نظام استبدادی را پاسداری نمایند، تا انجا که عرصه سیاست نظام اسلامی را کاملا از اخلاق بزدایند. ایشان در راستای تکمیل همان اخلاق زدایی که قبلا خمینی واسلافش از عرصه دیانت کرده بودند گام بر می دارند وسیاست را هم از اخلاق جدا می کنند.
 با این عملکرد در طول تاریخ چهل ساله نظام اسلامی مشاهده می کنیم که چقدر عرصه سیاست ودیانت وحکومت از اخلاق تهی شده است تا آنجایی که واقعا می بایست گریست به حال نظامی دینی که کلا مقوله اخلاق از آن حذف شده و مردمی که مجبور به زندگی تحت سیطره این بی اخلاقان سیاست باز در قرن بیست ویکم شده اند.

 

منابع :
۱- امانوئل کانت ، مابعدالطبیعه اخلاق
۲- برتراند آرتور ویلیام راسل، ارل راسل سوم (به انگلیسی: Bertrand Arthur William Russell, 3rd Earl Russell)، (زادهٔ ۱۸ مه ۱۸۷۲ — درگذشتهٔ ۲ فوریه ۱۹۷۰)، فیلسوف، منطق‌دان، ریاضی‌دان، مورخ، جامعه‌شناس، برنده جایزه ادبی نوبل و فعال صلح‌طلب بریتانیایی بود.


@IranianRepublic

اشتراک در شبکه های اجتماعی