اهم اخبار
news-details

نقش امنیت خانه بر پرده سینما


نقش امنیت خانه بر پرده سینما

هنر هفتم همیشه زیر ذره بین و رصد امنیت خانه‌ها بوده و حرکت و روند آن مورد مراقبت و تعقیب قرار می‌گرفته است چراکه  پیشبرد پروژه‌های امنیتی و تحت کنترل نگه داشتن اوضاع سیاسی، بدون داشتن نیم نگاهی به پرده ی سینما، شاید ممکن نباشد.

بهروز وثوقی، بدلیل ادعای بی اساسی که علیه وی مبنی بر داشتن ارتباط با دربار پهلوی مطرح گردیده، سالهاست مانند بسیاری از حق بازگشت به وطن محروم است و این درحالیست که او هم در دوران پهلوی از تیغ سانسور و استنطاق درامان نبوده و  در کتاب خاطرات خویش از احضار و بازجوئی خود در یکی از خانه های امن ساواک حکایت می‌کند که چگونه سازمان امنیت از بازی و نقشش در فیلم کندو و گوزن ها عصبانی بوده و او را مورد توبیخ قرار داده است و در نهایت به وی گوشزد می‌شود  که اگر اینگونه نقش ها بار دیگر تکرار شود واو دقت لازم را در انتخاب فیلم نکند، ممکن است که در یک صحنه به ظاهر ساختگی تصادف اما واقعی به کارگردانی ساواک، جان خود را از دست بدهد. تهدیدی که بسیار بر فکر و روحش اثر می گذارد  و تا مدتها هنگام رانندگی به یاد آن توصیه‌ها می‌افتاده است.

دلگیری از فیلم گوزن ها فقط به امنیت خانه ختم نمی شود و در دربار هم به مذاق اشرف پهلوی خوش نمی‌آید و او صراحتا به بهروز  می‌گوید که اگر از او شناخت نداشته بدون معطلی او را  به گزمه و داروغه می سپرده،  غافل از انکه چندی قبل، سوپر استار مورد هدایت و عنایت ساواک قرار گرفته بوده است.

از انجا که برخی از گروه های سیاسی که خط و مشی مسلحانه داشتند اقدام به سرقت  از بانک ها  می کردند، سازمان امنیت متوجه این نکته شده بود که فرد مخفی شده در خانه‌ی سید، یک چریک سیاسی است و با توجه به دیالوگ های فیلم گوزن ها می توان فهمید که با ظرافتی خاص، به نقد از شرایط سیاسی جامعه پرداخته شده است.

 در اوایل دهه پنجاه که شعار نزدیکی به دروازه‌های تمدن سر داده می‌شد، فیلمی به‌نام کندو بر روی پرده میاید که در آن بی رحمی و عدم تسامح روزگار به تصویر کشیده می شود که چگونه وعده ی غذا از  گرسنه‌ای دریغ می‌شود و به جرم نپرداختن صورتحساب، بیرحمانه جوان کتک می‌خورد و جامعه‌ای که جایی برای جوان تازه از زندان آزاد شده ندارد .

بعد از انقلاب نیز برخی هنرمندان مانند بهرام بیضائی، گلشیفته فراهانی و... مورد هدایت و برخی نیز تحت حمایت قرار گرفتند تا ضمن یادآوری خطوط قرمز و سفید به آنان ، خرده فرمایش هایی نیز در زمینه ساخت  فیلم های خاص به انان ابلاغ شود. از اواسط دهه هفتاد که  احاطه بر اوضاع سیاسی کشور به نسبت دهه شصت، تا حدی حاصل گردید و دستگاه امنیتی توانست آسوده از عملیاتهای چریک شهری و تپه زنی نفسی بکشد،  فیلم هایی با محوریت لباس شخصی و پلیس مخفی ساخته شد که از می توان به برخی از ساخته های مسعود کیمیائی و دیگران اشاره کرد.

سینمای روسیه در دوران حکومت کمونیستی  که به سینمای اتحاد جماهیر شوروی معروف است و با سینما و ادبیات روسی فرق دارد - اگرچه هر دو به یک زبان هستند - نیز نمونه ی دیگر از یک سینمای فرمایشی امنیتی است که در آن بدلیل آنکه مردم روسیه فیلم‌های روز دنیا را نمی توانستند ببیند، موضوعاتی با محوریتی خاص در فکر و اندیشه‌ی آن مردم تفهیم و تزریق می شد. و در شرایطی غیر رقابتی فردی بنام ایلینسکی [1]کپی ناشیانه از شخصیت چاپلین می کند و خود را به عنوان کمدین به جامعه غالب می کند، چرا که در آن زمان کسی چاپلین را در شوروی نمی شناخت. . همچنین نظارت سختگیرانه و کنترل اصحاب سینما و ساختن فیلم هایی  

مانند ،شوروی یک ششم زمین ،با هدف به نمایش گذاشتن عظمت شوروی، از دیگر ویژگی های این دوره است 

البته در تمامی آن دورانها،  اثار هنری ارزشمندی نیز خلق شد و به عبارتی دیگر میتوان گفت، اگر فقط یک حسن برای حکومتهای دیکتاتوری بتوان یافت، آن اینست که در کوران روزگار و شرایط سخت آن، نیک سرشتان و پاک فطرتانی  پا به عرصه می‌گذارند که  می‌تواننداز تیغ سانسور و ممیزی گذشته و آثار خود را به دنیا معرفی کنند.

 

نویسنده: امیرساسان  شرفی

منابع:

کتاب صوتی خاطرات بهروز وثوقی، بخش دوم، ناصر زراعتی

درباب جایگاه سینمای شوروی، والتر بنیامین ،شاهد عباد پور

 

[1] Igor Vladimirovich Ilyi  (1901-1987)

اشتراک در شبکه های اجتماعی