اهم اخبار
news-details

ری‌شهری و اعتراف به چرایی حذف آیت‌الله منتظری


محمد محمدی ری‌شهری نخستین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در مصاحبه‌ای تصویری با پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMEMNEI.IR بار دیگر به تشریح اتفاقاتی پرداخته که باعث برکناری غیرقانونی آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری شد. ری‌شهری چون از افراد فعال در پروژه حذف آیت‌الله منتظری بود، اظهاراتش در چارچوب تاریخ شفاهی اهمیت دارد. برخی از صحبت‌های وی قدیمی است اما نکات تازه ای را شرح می دهد که به خوبی دلیل اصلی برخورد آیت‌الله خمینی را نشان می‌دهد.

آنچه باعث شد تیر خلاص به روابط آیت‌الله خمینی با آیت‌الله منتظری زده شود، نه اعتراض به اعدام‌های دسته‌جمعی ۶٧ بود؛ نه پرونده سیاسی محاکمه و اعدام سید‌ مهدی هاشمی و نه توطئه سید احمد خمینی، جناح خط امام، وزارت اطلاعات، محسن رضائی در سپاه ، باند اسدالله لاجوردی و اسدالله بادامچیان در جناح راست و اکبر هاشمی‌رفسنجانی بلکه تصمیم آیت‌الله منتظری و اراده مستحکم وی در ایجاد اصلاحات سیاسی فراگیر و اساسی بود. آن اتفاقات در ایجاد جدایی موثر بودند اما رشته ارتباط را قطع نکردند. آیت‌الله منتظری بر خلاف اصلاح طلبی دوم خردادی در شکل واقعی و غیر حزبی به دنبال اصلاح تصمیمات و اشتباهات مهلک در دوران رهبری آیت‌الله خمینی بود. سخنان ایشان در سالگرد انقلاب در بهمن سال ۶٧ نشانگر تغییر اساسی مسیر نظام در جهت توسعه سیاسی، خردگرایی در حکمرانی، توجه به حقوق بشر و تنش‌زدایی در سیاست خارجی در صدر و کلان نظام بود؛ از اینرو باعث هراس کسانی شد که در آن موقع بخش مسلط بلوک قدرت را تشکیل می‌دادند. محورهای اصلی سخنان ایشان عبارت بود از:

 

عدم موفقیت انقلاب به دلیل شعار دادن فراموش کردن ارزش های اولیه ، کنار زدن نیرو های عاقل و فعال مردم ، بها ندادن به مردم

 

ضرورت استفاده از اجتهاد پویا برای تطبیق احکام شرعی با پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی

 

ترجیح حفظ ارزش های اخلاقی و انسانی بر نفس حکومت، ارزشها و اهداف اصولى انقلاب ،‏ ‏ملاک و اصل باید باشد نه حکومت کردن به هر قیمت

 

غیرقانونی بودن شورای مصلحت و لزوم اجرای قانون اساسی

 

ضرورت تحول در ساختار حوزه های علمیه و شناخت طلاب از علوم جدید

 

دفاع از اقتصاد آزاد و کنار گذاشتن تصدی گری توسط دولت در حوزه اقتصاد و ایفای نقش نظارتی

 

دفاع از نهضت های آزادی بخش و مبارزه با آمریکا در جهان

 

اعطای آزادی به خبرگان برای اظهار نظر تا بحث های کارشناسی در اختیار ولی فقیه قرار بگیرد و وی درک درستی از موضوعات مختلف داشته باشد

 

ضربه زدن افراط و تفریطها‏ ‏و خود محوری‌ها و انحصار طلبیها و خط بازیها و گروه گرائی‌ها و حق کشی‌ها و بى‏ ‏عدالتی‌ها و بى اعتنائى به مردم و ارزشهاى اصیل به انقلاب

نگرانی از فاصله گرفتن جوانان از انقلاب

 

ضرورت ایجاد تحول در مدیریت انقلاب

 

ضرورت نگاه انتقادی به کارنامه جمهوری اسلامی و پرهیز از جشن‎های تبلیغاتی و ثناگوئی‌ها

 

 

موارد فوق به جز مبارزه با آمریکا در جهان همه باعث تغییر شرایط سیاسی کشور به سمت مثبت و شکل گیری موفقیت‌آمیز رفورم در جمهوری اسلامی می‌شد. اینکه فرجام آن اتفاق محتمل تا چه حد نیازهای توسعه‌ای ایران را پوشش می‌داد و آیا به گذار به دموکراسی ختم می‌گشت، موضوع این مقاله نیست بلکه دامنه و عمق زیاد تغییراتی مدنظر است که در حکم یک زلزله سیاسی در حاکمیت بود. آیت‌الله منتظری در منش و شیوه خود نشان داده بود که فقط واجد ویژگی‌هایی چون تیزبینی، هوشیاری، بینش درست، ظرفیت بالای خودانتقادی، نگاه گشوده به تحولات، انعطاف، جامعیت و دقت در طرح نظرات تازه و بن‌بست شکنی راهبردی نبود بلکه اراده، قاطعیت و شجاعت لازم برای اجرای نظراتش را داشت و در آنچه درست تشخیص می داد هیچگونه ملاحظه‌ای نداشت. او با نگاه متعارف در سیاست که معطوف به قدرت و دسیسه‌های مربوطه است، بیگانه بود. او مانند سید محمد خاتمی دچار تزلزل اراده، مشی مذبذب، محافظه‌کاری و مصلحت اندیشی نابجا نبود.

 

آیت‌الله خمینی در سوم اسفند ۶٧ چند روز بعد از سخنان انتقادی آیت‌الله منتظری که بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد، با احساس خطر در قالب پیام به مراجع و روحانیت ضمن حمله به روحانیت مستقل و منتقد در واقع جواب آیت الله منتظری داد و ضمن دفاع مطلق از عملکرد تاریخی نظام تنها اشتباه را "سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند" نامید و با سلب مسئولیت از خود گفت با آن کار مخالف بوده اما تسلیم نظرات دیگران شده‌است. او ضمن تهییج احساسات و عواطف از خانواده‌های شهدا برای برخی تحلیل‌های اشتباه عذرخواهی کرد و بعد هم تهدید کرد که «تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت بدست لیبرال‌ها بیافتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینه ها کوتاه می کنم».

 

منظور اصلی وی از صدور این پیام علنی که در زمان حیاتش از صداو سیما پخش شد و در وثاقت آن طبق وصیت‌نامه‌اش تردیدی نیست، ضمن خنثی سازی موضعگیری راهبردی تجدیدنظر‌طلبانه آیت‌الله منتظری، کدگذاری برای پروژه برخورد و ترور شخصیت آن فقیه عالم و آزاداندیش و شاگرد برجسته سابقش در آینده بود که برای سال‌ها در دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی به عنوان "امید امام و امت" تجلیل شده‌بود. بعدا در پیام آیت‌الله خمینی به مهاجران جنگ تحمیلی پروژه برخورد وارد فاز دوم شد و صریح تر آدرس‌های آیت‌الله منتظری داده شد. در آن تاریخ دیگر در داخل بلوک قدرت می دانستند که عزم آیت‌الله خمینی بر کنار گذاشتن آیت‌الله منتظری قرار گرفته بود.

 

حال ری‌شهری بخش‌هایی از پازل آن پروژه که به صدور نامه‌های ششم و هشتم فروردین شصت و هشت منجر شد را آشکار کرده‌است. پیش از آن لازم است توضیح داده شود انتشار این حرف‌ها در کنار علنی شدن سخنان خامنه‌ای در خصوص اینکه آیت‌الله خمینی منحصرا نظر به جانشینی او بعد از کنار‌گذاشتن آیت‌الله منتظری داشته بود، ممکن است واکنشی به اظهارات اخیر محمد هاشمی باشد که مدعی شده بود که «آیت‌الله خمینی خواهان گزینش رفسنجانی به عنوان قائم مقام رهبری جدید از سوی مجلس خبرگان بعد از منتفی شدن جانشینی آیت‌الله منتظری بوده که با مخالفت شدید رفسنجانی پرونده آن بسته می‌شود».

 

ری‌شهری در بخشی از سخنانش کوشیده تا هم نظر ویژه آیت الله خمینی بر خامنه‌ای را اثبات کند و هم شباهت زیادی بین آن دو برقرار کند. اما این تلاش ناشیانه وی محکوم به شکست است. مروری ساده بر تحولات درون بلوک قدرت نشان می‌دهد نه تنها خامنه‌ای در بین سران قوای دهه شصت رابطه خاصی با آیت‌الله خمینی نداشت، بلکه بر عکس نزدیک‌ترین فرد در جمع فوق به آیت‌الله منتظری بود.

 

در این نوشته بر بخش‌هایی از سخنان ری‌شهری تمرکز می‌شود که تایید کننده چرایی برخورد آیت‌الله خمینی با آیت‌الله منتظری است که بعد از بازنگری انتقادی ایشان از سال ۶١ به بعد رویارویی بین آنها اجتناب‌ناپدیر بود؛ بنابراین کسی که برخورد اصلی و نهایی را با آیت‌الله منتظری تحول یافته کرد، خود آیت الله خمینی بود نه سید احمد خمینی و شرکاء. نقش آنها در نگرانی از این واقعیت بود که در صورت رهبری آیت الله منتظری جایگاه انحصاری در عرصه حاکمیت را از دست داده و جایی هم در دفتر و تشکیلات رهبری جدید پیدا نمی‌کردند. روی گردانی سید احمد خمینی و جریانی که بعدا به عنوان جناح چپ جمهوری‌اسلامی معروف شد از آیت الله منتظری موقعی رخ داد که در جریان خط سوم ( مخالفان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی) متوجه قابلیت‌های برادران هاشمی شدند و اینکه آنها قائل به دنباله‌روی از سید احمد خمینی نیستند.

 

اما ری‌شهری در ابتدا توصیفاتی درمورد آیت‌الله خمینی می کند که هیچکدام درست نیستند، آیت الله خمینی باهوش بود؛ اما هوش را در مسیر منفی و غیراخلاقی خدعه و فریبکاری به کار می برد. فقه جامع مورد نظر آیت الله خمینی روایتی بنیادگرایانه با محوریت قدرت سیاسی بود که با مقدس کردن حکومت دینی در قالب جمهوری اسلامی ایران، یک انحراف دینی و فقهی از جنس ابداعات محمد عبدالوهاب، حسن البناء و دیگر رهبران اسلام گرایان سنی جهادی را پایه گذاشت.

 

آیت الله خمینی در جریان برخورد با آیت الله منتظری نشان داد که در توهم این همانی بین نظرات خود و مشیت الهی، خودکامگی در قدرت، بی اعتنایی به قانون و رضایت مردم، زیر پا گذاشتن اخلاق و موازین انسانی هیچ حد و مرزی نمی شناسد. وی با برتری دادن جنبه‌های حکومتی و سیاسی بر دانش مصطلح فقهی که راه را برای رهبری یک روحانی متوسط القامتی چون خامنه‌ای یا افراد مشابه هموار کرد، راه برای برطرف کردن انحراف از انقلاب را مسدود کرد و ماهیت استبدادی و عقلانیت ستیزی در نظام را برای دوران بعد از خودش به لحاظ ساختاری تثبیت کرد.

 

اما ری‌شهری این چنین پروژه ای که خود وی در تصمیم سازی و تحریک آیت‌الله خمینی نقش فعالی داشته، این چنین تعریف می کند:« بنده به امام رحمه‌الله عرض کردم که آقا این حرف‌ها چیست که آقای منتظری می‌زند و در همه‌ی رسانه‌ها و تلویزیون و رادیو هم پخش می‌شود!؟ ایشان خیلی ناراحت شدند. حاج احمدآقا هم نشسته بود. آنجا امام رحمه‌الله فرمودند که دیگر صحبت‌های آقای منتظری رسانه‌ای نشود»

 

این دیدار که به نظر می رسد در روزهای آخر بهمن ۶٧ و قبل از صدور پیام آیت الله خمینی در سوم اسفند ۶٧ انجام شده است، نقطه آغاز پروژه ای است که مرحله تکوین جنین آن سال ١٣۶٥ با بازداشت مهدی هاشمی از طرف وزارت اطلاعات شکل گرفت. البته بذرهای اولیه آن در شنود دفتر آیت الله متتظری توسط اطلاعات سپاه در سال ۶١ پخش شده‌بود.

 

خاطرات رفسنجانی نیز با زمان ادعایی ری‌شهری تقارن دارد. رفسنجانی نیز می گوید چند ماه قبل از فوت آیت الله خمینی اخباری مبنی بر اراده آیت الله خمینی به عزل آیت الله منتظری شنیده می‌شد. ری‌شهری در ادامه مصاحبه مانور زیادی بر روی آن جنبه پیام آیت‌الله خمینی می دهد که بینش سیاسی، زیرکی، مدیر و مدبر بودن را در شرابط فقیه جامع برجسته کرد، مسائلی که اساسا در مسیر آموزش فقیه و مرجع تقلید شدن مطرح نبودند. این سخنان این فرضیه را قوت می بخشد که ری‌شهری و وزارت اطلاعات وقت در تنظیم آن پیام با هماهنگی سید احمد خمینی نقش فعالی داشتند و آیت الله خمینی را به سمتی بردند تا خبرویت فقهی و مرجعیت را از شرایط رهبری بردارد تا بدینترتیب راه برای نقشه‌های آنها فراهم شود.

 

طرح بازنگری قانون اساسی پیشنهاد سید احمد خمینی بود که ابتدا در پاییز ۶٧ از آیت الله منتظری خواست تا آن را طرح کند اما آیت‌الله منتظری با تیزبینی سیاسی بالای خود متوجه انگیزه‌های پشت سر ماجرا شد و مخالفت کرد. بعدها علی رغم مخالفت اولیه آیت‌الله خمینی توانستند موافقت او را گرفته و بدین‌ترتیب شرایط برای افزایش اختیارات رهبری و حذف شرط مرجعیت از ولایت فقیه مساعد شود. نامه برای کسب نظر در این خصوص نیز توسط مشکینی به آیت‌الله خمینی زده شد و در اینجا هم می‌توان رد نقش ری‌شهری را مشاهده کرد.

 

بر اساس شواهد قابل اعتنا سید احمد خمینی در سودای خام رهبری خود بود و ری‌شهری نیز در تلاش برای پوشاندن قبای جانشینی بر تن علی مشکینی پدرزنش بود. ری‌شهری در مصاحبه تصریح می‌کند که آیت‌الله خمینی بعد از آن دیدار تصمیم به برکناری آیت‌الله منتظری می‌گیرد و جالب است هوشیاری آیت الله خمینی را در پذیرش پیشنهاد خودش توصیف می‌کند و در ادامه اظهار می‌کند:

 

« امام رحمه‌الله با ملاحظه‌ی این سخنان به این جمع‌بندی رسیدند. که مشکل بیش از آن است که آقایان تصور می‌کردند و بیش از آن است که منتقل می‌شده است. یک نکته‌ای هم راجع به خود امام رحمه‌الله بگویم. اگر کسی شمّ سیاسی داشته باشد و از نزدیک با امام رحمه‌الله رفت‌و آمد داشته باشد، می‌داند که امام یک نابغه‌ی سیاسی بودند … امام رحمه‌الله می‌دانست اگر بعد از ایشان، آقای منتظری زمام امور را به دست گیرد همه چیز عوض می‌شود.»

 

او ناخواسته اعتراف مهمی می کند و هم نشان می دهد خودش بهره‌ای از هوش نبرده است که این چنین دم خروس ماجرا را آشکار می‌سازد! همه مسئله این بود که نگرانی مدنظر ری‌شهری و آیت‌الله خمینی از این است که همه چیز عوض می شود. این تغییر بازگشت انقلاب به آرمان‌های اولیه و همسو شدن با مصلحت کشور و مردم بود اما کسانی مانند ری‌شهری که از ابتدا از میدان داران شکلگیری حکومتی مبتنی بر سرکوب خونین و وحشیانه، الیگارشی سیاسی، روحانی سالاری، بنیادگرایی اسلامی و ستیزه‌جویی در سیاست خارجی در فردای انقلاب بودند، بشدت احساس خطر کنند. آیت الله خمینی به عنوان ایدئولوگ و رهبر هدایت کننده نظام و مدافع مطلق وضع موجود به مراتب بیشتر نگران شد و آخرین شک‌هایش احتمالا زائل شد که آیت‌الله منتظری در تغییر جدی است.

 

سید احمد خمینی هم در مسیری موازی در آن مقطع فعال می شود. سه تن از نزدیکان وی و از فعالان جناح چپ مهدی کروبی ، سید حمید روحانی و امامی جمارانی در ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ نامه ای تند و توهین آمیز به صورت سر بسته آیت الله منتظری نوشتند که شباهت های زیادی به رنج نامه سید احمد خمینی داشت لحن این نامه به نحوی بود که آشکار می ساخت نویسندگان نامه را خطاب به کسی نوشته اند که قرار نیست رهبر آینده باشد.

 

همزمان روح الله حسینیان از مدیران وقت وزارت اطلاعات مقاله ای در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر ساخت و دیدگاه انتقادی آیت الله منتظری را رد کرد. وی مدعی شد که «اشتباه ترازهمه اشتباهات امروز اینست که بحث بررسی اشتباه ما را به اشتباه بزرگ تری بکشاند». بعد از پیام آیت الله خمینی ، ائمه جمعه در نماز جمعه ها به صورت هماهنگ برخورد انتقادی با عملکرد گذشته نظام را محکوم کردند.

 

ری‌شهری اعتراف دیگری نیز می کند و می گوید: « این مطلب را یکی از نزدیکان آقای منتظری خصوصی قبل از مطرح شدن مسئله‌ی مهدی هاشمی و قبل از اینکه این حرف‌ها پیش بیاید، به من گفت. این شخص به من گفت که انقلاب باید از ریشه عوض بشود این عین حرفش بود.»

 

وی نمی گوید این شخص چه کسی بود، فقط تصریح می کند مهدی هاشمی نبوده؛ می‌توان حدس زد که سید هادی هاشمی داماد آیت‌الله منتظری بوده که از همان زمان قائل به تغییرات گسترده در سیاست های نظام و اصلاح انقلاب بوده‌است. ازاینجا است که میراث خواران انقلاب و بخش مسلط قدرت بشدت فعال شده تا به قول ری‌شهری با رهبری آیت‌الله منتظری «همه چیز خراب نشود»

 

گام دوم حرکت پیام آیت‌الله خمینی به مهاجرین جنگ تحمیلی در دوم فروردین ١٣۶٨ رخ داد؛ فرازهایی از آن پیام که در زمان زنده بودن آیت‌الله خمینی از تلویزیون پخش شد به شرح زیر است:

 

«غرب و شرق تصمیم گرفته اند به هر وسیله ممکن اسلام را نابود کنند … ‏ ‏و اگر هیچ کدام از اینها نشد ایادى خود فروخته خود از منافقین و لیبرالها‏ ‏و بى دینها را که کشتن روحانیون و افراد بى گناه برای شان چون آب خوردن است‏ ‏در منازل و مراکز و ادارات نفوذ مى‎دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند و‏ ‏نفوذیها بارها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجه مى‏ ‏زنند.من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه اى که باشد عقد اخوت‏ ‏نبسته ام . چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است .ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده‏اند، از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد دفاع از اسلام‏ ‏و حزب الله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهورى اسلامى است».

بدینترتیب پایه برکناری آیت‌الله منتظری و علنی ساختن آن در این مقطع گذاشته شد ودر پی آن نامه‌های ششم و هشتم فروردین ماه شصت و هشت تدوین شدند اما ری‌شهری در ادامه صحبت‌هایش روایتی شبیه سخنان خامنه‌ای بر تاکید انحصاری آیت‌الله خمینی بر جانشینی خامنه‌ای تعریف می‌کند و برای تایید ادعایش به سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی و زهرا مصطفوی دختر آیت‌الله خمینی استناد می‌کند.

 

بین روایت رفسنجانی و خامنه‌ای از نظر آیت‌الله خمینی تفاوت بارزی وجود دارد. رفسنجانی می گوید آیت‌الله خمینی در جمع محدودی این سخن را طرح کرده و در بیان عمومی آن محذوریت داشت. همچنین می‌گوید بعد از این سخن، خامنه‌ای از ولی فقیه نخست جمهوری اسلامی تقاضا می‌کند که بیان این صحبت خارج از آن جمع را بر آنها حرام کند؛ اما خامنه‌ای این سخنان را نمی گوید و مدعی است موضوع برای او تا جلسه مجلس خبرگان رهبری در ١٤خرداد ۶٨ جدی نبود.

 

زهرا مصطفوی بعدها فاش ساخت که پدرش در مورد جانشینی نظر به هاشمی رفسنجانی هم داشته و تنها خامنه‌ای مطرح نبوده است. البته این سخنان طبق خود وصیت نامه آیت‌الله خمینی مطرود است واعتباری ندارد. همچنین عدم طرح اولیه آن در مجلس خبرگان و بعد از رای نیاوردن موضوعاتی چون "رهبری شورائی" و "جانشینی آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی" نشان می‌دهد این موضوع جدی نبوده و فقط در شرایط استیصال مجلس خبرگان قابلیت طرح داشته است. همچنین یک مسئله مبهم دیگر طرح اولیه آن از سوی محسن مجتهد شبستری عضو مجلس خبرگان است که از هاشمی می‌خواهد آن خاطره را بازگو کند بدینترتیب معلوم می شود نهی ادعایی رفسنجانی نیز عملی نشده و سخنانی که باید محرمانه می‌مانده و آیت الله خمینی نیز در علنی ساختن آنها محذوریت داشته، در حدی پخش شده بوده که مسئول درجه دومی چون محسن مجتهد شبستری مطلع بوده‌است!

 

در این خصوص هنوز ابهاماتی وجود دارد. ممکن است اصل ادعای رفسنجانی، خامنه‌ای، سید احمد خمینی و ری‌شهری از اساس دروغ باشد. در عین حال ممکن است چنین حرفی از سوی آیت‌الله خمینی طرح شده اما جنبه اختصاصی و قطعی نداشته و وی در بیان مثال اسم خامنه‌ای و یا دیگران را به شکل موردی آورده است. اما اگر روایت محمد هاشمی درست باشد، برادرش در مجلس خبرگان دروغ گفته و باید به نمایندگان می‌گفته که گزینه اول ادعایی برای جانشینی بینانگذار چمهوری اسلامی خامنه‌ای نبوده است.

 

رصد کردن موضعگیری ها و مستندات موجود تایید کننده این فرضیه است که دغدغه اصلی آیت‌الله خمینی برای بعد از خودش حذف جانشین تجدید‌نظرطلب و سپردن آن به کسانی بوده که مدافع استمرار وضع موجود بودند و روی شخص خاصی تاکید نداشته‌است. او می دانسته که در جمع مراجع تقلید وقت چنین فردی وجود ندارد لذا بعد از ناامیدی کامل از آیت‌الله منتظری تصمیم به برخورد سخت و بی اعتبار سازی ایشان و تنزل سطح رهبری آینده به روسای سه قوه و بلاموضوع کردن خبرویت فقهی در ولی‌فقیه دوم گرفته بود.

 

بدین‌ترتیب ری‌شهری ناخواسته بخش‌های دیگری از چرایی و دلایل اصلی حذف آیت‌الله منتظری از جمهوری اسلامی را آشکار کرد.

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی