در شرایطی که هنوز حتی ده روز هم از اعدام ظالمانه و بیضابطه نوید افکاری نگذشته و چهره نظام جمهوری اسلامی بابت کل ماجرای محاکمه و مجازات نوید افکاری ملکوک شده، دستگاه قضایی و پلیس ایران با گرداندن اجباری پارهای از متهمان یا مجرمان در سطح شهر تهران، نمایشی از بدویت را روی صحنه آورده است.
چنین نمایشی در ایران البته بیسابقه نیست، اما اجرای آن در شرایط فعلی از این حیث شگفتآور است که نشان میدهد جمهوری اسلامی به کلی قید ترسیم "چهرهای متمدنانه" از عملکرد خودش را زده است.
این نمایش بدویت در حالی از مدتها پیش، دست کم از اواسط دهه 1380، در ایران آغاز شده است که منتقدین و فیلسمازان حزباللهی ایران در دهههای 60 و 70 همواره تاکید میکردند که سینمای عباس کیارستمی تصویری بدوی از ایران ترسیم میکند.
اگرچه نظر چهرههایی چون مرتضی آوینی و ابراهیم حاتمیکیا، لزوما نظر حکومت ایران نیست، ولی اهالی سینمای ایران به خاطر دارند که علی خامنهای نیز در دهه 70 در انتقاد از سینمای کیارستمی و فیلمسازان متاثر از وی، صریحا وارد میدان شد و گفت که این قبیل فیلمها تصویری بدوی از جامعه ایران ترسیم میکنند و به همین دلیل در جشنوارههای غربی جایزه میگیرند.
باید پرسید که اگر جمهوری اسلامی با ترسیم تصویری بدوی از جامعه ایران مخالف است، پس این نمایش بدویت در خیابانهای پایتخت ایران به چه دلیل برپا شده است؟
در واقع از نظر رهبر جمهوری اسلامی، اگر یک فیلمساز قصهاش در محیطی روستایی بگذرد، ایران را به شکلی بدوی ترسیم کرده ولی اگر یک حکومت، مجرمان یا متهمان را در سطح شهر بچرخاند که انگشتنمای عالم و آدم شوند، ایران را به شکلی غیر بدوی ترسیم کرده است. به همین دلیل است که علی خامنهای ضروری میدید علیه سینمای کیارستمی موضعگیری کند ولی ضرورتی نمیبیند که علیه رفتار ابلهانه کنونی پلیس و دستگاه قضایی حرفی بزند.
آنچه جمهوری اسلامی با این "مجرمان" میکند، آشکارا خلاف ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که میگوید: «هیچکس نباید ... تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.»
اما جدا از نقض حقوق بشر، رفتار حکومت ایران با این "مجرمان"، سکانس مشهور "چرخاندن سِرسی در سطح شهر" در سریال "بازی تاج و تخت" را نیز تداعی میکند. در سریال "بازی تاج و تخت" هم "گنجشک اعظم"، که فردی به شدت مذهبی و مروج زهد و شدت برخورد با گناهکاران و مجرمان بود، مدتی بر کینگز لندینگ یا پایتخت هفتاقلیم مسلط میشود و بعد از اینکه ملکه (سرسی) را مجرم تشخیص میدهد، دستور میدهد که او را به شکلی تحقیرآمیز در سطح شهر بگردانند و همین گردش تحقیرآمیز در خیابانهای شهر، که با تف و توهین مردم توام بود، به عنوان مجازات ملکه محسوب میشود.
عجیب است که رفتار حکومت خامنهای با "مجرمان"، حتی بدتر از رفتار قرون وسطایی حکومت زاهدانه "گنجشک اعظم" است. دست کم در پایتخت هفتاقلیم، مجرم پس از تحمل تحقیر در عرصه عمومی، آزاد میشد و میرفت پی کارش؛ اما در پایتخت ایران، مجرم بیچاره پس از تحمل تحقیر، تازه باید روانه زندان شود!
تفاوت دیگر در این میان، همان حرف دقیقی است که یکی از این به اصطلاح مجرمان خطاب با ماموران جمهوری اسلامی گفت: «مردم این معرکهگیری شما را قبول ندارند.»
اگر اکثریت مردم بدویِ سرزمین "وستروس" در سریال "بازی تاج و تخت" با تحقیر و مجازاتهای خشن موافق بودند، اکثریت مردم ایران با تحقیر مجرمان و یا مجازات خشن اعدام مخالفند و این مخالفت را در ماههای اخیر به خوبی و با صد زبان بیان کردهاند.
اما از آنجایی که جمهوری اسلامی حکومت فقیهانی است که نگرششان به عالم و آدم برآمده از ارزشهای قرون ماضیه است، صداهای نو به گوش فقیهان حاکم بر جامعه ایران فرو نمیرود و آنها یکسره بر طبل ارتجاع بدوی خودشان میکوبند.
داعش هم نماد بارز حکمرانی به شیوهای مرتجعانه و بدوی بود ولی دست کم یقه این و آن را نمیگرفت که چرا تصویری بدوی از سرزمین تحت حاکمیت ما ترسیم میکنید!
علی خامنهای سالها پیش، وقتی که در جشنواره مطبوعات قدم میزد و تندیس سربازان خامنشی را دید، به محمد حسینی وزیر فرهنگ دولت احمدینژاد دستور داد که تندیسها از نمایشگاه خارج شوند. و حتی گفت "اگر اینها جمع نشوند، برخورد میکنم."
بنابراین اگر خامنهای مخالف روشهای بدوی تحقیر و مجازات "مجرمان" بود، با اشارهای کوچک مانع اجرای این نمایش مضحک و تاسفانگیز میشد.
معلوم نیست رهبر جمهوری اسلامی که بر طبل برپایی "تمدن اسلامی" میکوبد، با این شیوه حکمرانی چطور میخواهد اکثریت جامعه ایران را مجاب کند که او را همراهی کنند بلکه پس از تحقق دولت اسلامی و جامعه اسلامی، سرانجام تمدن اسلامی نیز برپا شود.
آیا در تمدن اسلامی مد نظر فقها نیز قرار است مجرمان را دور شهر بگردانند و تحقیر کنند؟ هیچ بعید نیست. وقتی علیرضا پناهیان، روحانی محبوب علی خامنهای، میگوید در دوران ظهور امام زمان، اگر کسی زکات ندهد گردنش را میزنند، مجرمان موسوم به اراذل و اوباش باید شکرگزار هم باشند که "فقیهحاکمان" کنونی جامعه ایران، صرفا فتوا به تحقیرشان در سطح شهر میدهند و جانشان را نمیستانند.