رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی در ايران گفته است "برای صاحبخانه شدن کارگران و کارمندان باید زمین رایگان در اختیار سازندگان بخش خصوصی و تعاونی قرار داده شود در غیر این صورت هیچ کارگری با حقوق ۳ میلیون تومان نمیتواند خانه متری ۳۰ میلیون تومان بخرد." فتحاله بيات با بیان اینکه "قدرت خرید جامعه کارگری کفاف مستاجری را نمیدهد" در اظهارنظري از وضعیت "فاجعهبار" بازار مسکن در ايران گفته است.
"وقتی کارگر نمیتواند معیشت خود و خانوادهاش را تامین کند، وام مسکن هم بگیرد مقروض بانک میشود و در نهایت خانهاش را از دست میدهد." به گفته بیات درصورتی که قیمتها متعادل نشود و "نرخ سود بانکی و درصد بهرههاي بانكي کاهش پیدا نکند" نمیتوان به خانهدار شدن این قشر پرجمعیت کشور امیدوار بود.
از متن جامعه به مثابه "هسته سخت حقیقت" که فاصله بگیریم و به عرصه سینما یا سویه نرمتر آنچه در بطن اجتماع در جریان است خیره شویم، با نگاه به سياهه اكران انيترنتي سالهای ۹۷ و ۹۸ و در مقایسه با وضعیت جاری چه عایدمان میشود؟ قشر "کارگر" اعم از روزمزد ساختمانی تا معدنچی، زنان سرپرست خانوار، کارگران جنسی و ... در آنچه امروز اکثر کارگردانان و فیلمنامه نویسان داخل ایران پیش چشم تماشاگر خود ترسیم میکنند چه جایگاهی دارد؟ وضعیت کنونی نتیجه چیست؟
چند روزی از اعلام خبر ساخت سریال «موسی» توسط ابراهیم حاتمیکیا (دوباره با تهیهکنندگی موسسه «اوج» سپاه پاسداران) در فضای مجازی نگذشته که خبر دو فقره خودسوزی، اولی مربوط به زن سرپرست خانوار در بندرعباس و دیگری - که به مرگ انجامید- مربوط به کارگر کرمانشاهی در رسانهها منتشر میشود. حتی همان روزگاری که مردم صدها شهر کشور در خیابانهای سراسر ایران علیه فشار کمرشکن اقتصادی و استبداد دینی دست به اعتراض زدند، وضعیت اقشار فرودست در سینمای ایران چندان بازتاب نداشت. در واقع بین فیلمها و متن خیابان فاصلهای بود طولانی به درازای تاریخ از «موسی» تا اوضاع امروز جامعه ایران.
نمونههایی از آثار! امروز سینمای ایران را مرور کنیم.
«دوئت» به کارگردانی و نویسندگی نوید دانش و تهیهکنندگی احسان رسولاف محصول سال ۱۳۹۴ (که تازگی امکان اکران اینترنتی پیدا کرده است). این فیلم «داستان مینو را روایت میکند که همسرش حامد را به دیدار سپیده میبرد، زنی که همسرش با او گذشته مشترکی داشته. این ملاقات یادآور خاطرات گذشته آنهاست و...».
«خوک» محصول سال ۱۳۹۶ ساخته مانی حقیقی. در خلاصه داستان فیلم میخوانیم «حسن خشمگین است. مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیدهاست: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟»
«بنفشه آفریقایی» مونا زند حقیقی محصول سال ۱۳۹۶؛ «شکوه، زنی میانسال متوجه میشود که فرزندان همسر سابقش، فریدون او را به خانه سالمندان سپردند. او، و همسر دومش، رضا تصمیم می گیرند از فریدون نگهداری کنند؛ آن هم در خانه خودشان. در این حین، رابطه شکوه و فریدون به طرز قابل توجهی تغییر می کند. این موقعیت جدید بر زندگی روزمره شکوه و رضا تاثیر می گذارد و تغییرات ناخواسته ای برای هر سه نفر آنها به همراه دارد.»
فیلم «زير نظر» ساخته مجيد صالحي و تهیهکنندگی رامبد جوان و محمد شایسته تولید سال ۱۳۹۷ در ژانر كمدي. «مردی به خانه برمیگردد و میبیند که مبل خانهاش توسط دوست معتادش سوختگی پیدا کرده و سوراخی اندازه بند انگشت روی آن هویدا است. همسر این شخص در شمال کشور به سر میبرد و در راه بازگشت به منزل است و هرآن ممکن است برسد؛ از همین رو این دو دوست تصمیم میگیرند هرچه زودتر خرابی پیش آمده روی مبل را درست کنند و وقتی بیشتر خرابکاری میکنند، دست به دامان همسایگان عجیب و غریبشان میشوند.»
«بیحسی موضعی» به کارگردانی و نویسندگی حسین مهکام و تهیهکنندگی حبیب رضایی محصول سال ۱۳۹۷. سعی دارد با تمسک به فضای گروتسک ماجرای شخصیتهایی عاطل و باطل را روایت کند؛ دختری روانپریش (باران کوثری) که در پی ازدواج با مردی میانسال (پارسا پیروزفر) است. بردار دختر (حبیب رضایی) نیز کار و زندگی مشخصی ندارد و از ازدواج خواهرش رضایت ندارد. دست سرنوشت این سه شخصیت را به یک راننده تاکسی شبگرد (حسن معجونی) و پسر جوانی (سهیل مستجابیان) که استودیوی خانگی دارد میرساند. هر سه مرد فیلم در پایان فیلم وسط خیابان میرقصند ...!»
«لتیان» نوشته اکتای براهنی به کارگردانی علی تیموری محصول سال ۱۳۹۷درباره رابطه دختر جوان با همسر سابق و نامزد جدید. در خلاصه داستان میخوانیم «لتیان یک سد است. سدی بر روابط انسانی. رودخانههای روابط پشت سدی ایستادهاند و راه بنبست است. یک نفر میخواهد این سد را بشکند اما خوب میداند که شکستن سد به این سادگی نیست. شهر خراب خواهد شد. تکلیف چیست؟»
فیلم سینمایی «تا ابد» محصول سال ۱۳۹۸ به کارگردانی امید امیننگارشی و تهیهکنندگی محمد نجفیزاده، مدیرمسئول موسسه پخش و توزیع فیلم "درخشان آفتاب عالمتاب" موسسهای نزدیک به جریان راست نظام که برای بیشتر دیده شدن فیلم سینمایی «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و فیلم سفارشی «شیار143» ساخته نرگس آبیار هرآنچه در توان داشت گذاشت. در خلاصه داستان فیلم آمده است: «پول برای ما ۲ حالت دارد، یا ما را می بوسد یا میکشد.»
«سازهای ناکوک» محصول ۱۳۹۸ اولین تجربه كارگرداني علي حضرتي، فرزند الياس حضرتي نماينده چندين دوره مجلس شوراي اسلامي. «فیلم قصه دو خواهر را روایت میکند که با ورود مردی عاشق، هویت اولی در آستانه فروپاشی و شخصیت دومی در مسیر جدیدی از خودشناسی قرار میگیرد.»
مخاطب در این فیلمها تماما با زاویه دید طبقه فرادست یا طبقه نوکیسهی بدون دغدغه مواجه است. این چند نمونه در مسیری مشابه گام برمیدارند و به صورت تام و تمام مسائل و مشکلاتِ سطحی، پیشپا افتاده و سانتیمانتال نویسندگان و کارگردانانشان را بازتاب میدهند. به نوعی میتوان مدعی شد اینها محصول دقیق "فاصله عمیق طیف برخوردار و تنآسا از متن جامعه" هستند.
فیلم «مهمانخانه ماه نو» به کارگردانی تاکفومی تسوتسویی محصول مشترک سال 1397 ایران-ژاپن است. «داستان فیلم درباره "نوشین" مادری است که با دختر خود زندگی آرامی دارد، اما سفر مردی ژاپنی به ایران زندگی آنها را به هم میریزد!»
به همین صورت میتوان به فهرست فیلمهای به اصطلاح موفق ایران در سال 1399 توجه ویژه کرد. گزارشی که ۱۳۹۹/۰۱/۲۲ در رسانههای ایران منتشر شد.
1. مطرب (مصطفی کیایی)
2. چشم و گوش بسته (فرزاد موتمن)
3. زیر نظر (مجید صالحی)
4. جهان با من برقص (سروش صحت)
5. منطقه پرواز ممنوع (امیر داسارگر)
6. بنیامین (محسن عنایتی)
7. جاندار (حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری)
8. 23 نفر (مهدی جعفری)
9. تورنادو (سید جوادهاشمی)
10. آشفتهگی (فریدون جیرانی
حسین راغفر در گفتگو با روزنامه «جهان صنعت» چاپ تهران میگوید «در این سالها – پنج دهه گذشته- همواره شاهد منفعتطلبی صاحبان سرمایه تجاری بودهایم. تصمیمات دولتی تنها برای قشر سرمایهدار اتخاذ میشود نه منفعت عموم مردم.» این اقتصاددان نیز وضعیت معیشت کارگران را اسفناک دانسته و معتقد است امروز اگر کارگر ماهانه 4 میلیون درآمد داشته باشد، باز هم توان پرداخت هزینههای یک ماه زندگی در پایتخت را ندارد. در چنین شرایطی آیا مراجعه ما به آثار سینمایی جز همدستی فیلمها! با دولت و نهادهای حاکمیتی در نادیده گرفتن قشر آسیبپذیر چیز دیگری به ذهن متبادر میکند؟
گرچه مبنای نگارش این یادداشت همچنان میتواند برای عدهای زیر سوال باشد. بله! سینمای ایران نمونههایی مانند «جدایی نادر از سیمین» (واقعا نادر میخواست از سیمین جدا شود؟!) هم دارد، اما فهرست کردن آن آثار و مقایسه کموکیفشان با انبوه فیلمهای بیعاری که فهرست شد بماند برعهده اذهان نگران! تا آن زمان شاید مرور محتوای دادگاههای محمد امامی تهیهکننده بسیاری از فیلمهای سینمایی در سالهای اخیر و البته سریال مشهور «شهرزاد»، در کنار بررسی اسامی دیگر تهیهکنندگان فعال امروز سینمای ایران تا حدی روشنگر است. در میانه این جنگ زرگری پول و شهرت، آیا کسی سکانسی به خاطر میآورد که رنج و مرگ ناجوانمردانه «آسیه پناهی» را به تصویر کشیده باشد؟