مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح کادرسازی
رضا علوی
در این یادداشت به نظرات و اقدامات مصباح یزدی در زمینه کادر سازی، نهادینه کردن "خشونت مقدس" در حکومت اسلامی و نقش او در" تغییر ساختار قدرت در عصر خامنهای و "مبانی تئوریک" اندیشه مصباح می پردازم.
با مرگ خمینی و آمدن خامنه ای، بسیاری از روحانیون درجه دو ارتقاء یافتند و مصباح از آن گروه بود که از حوزه فرهنگی به میدان گاه سیاست پرش کرد . به«حکومت اسلامی» باورمند بود نه به جمهوری اسلامی . پدر معنوی«جبهه پایداری بود». در انتخابات ۸۴ از احمدی نژاد پشتیبانی کرد و پس از نافرمانی احمدی نژاد از آقا، باز هم همان گونه که اورا به اوج رسانده بود به فرود بازگرداند .
یکم ؛ مصباح و مبانی تئوریک
وی تا پیش از به ولایت ر سیدن خامنه ای از هر گونه اظهار نظر سیاسی خود داری میکرد، اما درعوض هیچ گاه ازمباحث فلسفی و فرهنگی پا پس نمی کشید. چند سال پس از فوت خمینی و«کشف خامنه ای» به عنوان ولی فقیه، مصباح یزدی وارد صحنه سیاسی شد و به عنوان بنیانگذار و رئیس " مؤسسه آموزشی و پژوهش امام خمینی " میدان گردان مبانی تئوریک ولایت فقیه با تعریف خود شد.
مبانی تئوریک اندیشه مصباح را میتوان به سه بخش تقسیم کرد.
۱- ارائه راهکار در زمینههای مختلف از جمله گسترش تشیع، مداح سازی ، ذوب شدن درولایت مطلقه فقیه و خشونت مقدس: کار موسسه آموزشی امام خمینی،"ولایی گرایی " و پوشاندن لباس اسلام فقاهتی به تن این مبانی و تزیین آنها با لایهای از تعالیم فقه شیعه بود. این مبانی بعدها در آموزش گروههای فشار و نیروهای امینتی نظامی به کار گرفته شد.
۲- خوانشی جدید از ولایت فقیه: تا پیش از این، دیدگاه غالب در زمینه ولایت فقیه، «نظریه انتخاب» بود. «نظریه کشف» ولی فقیه توسط این جریان در برابر نظریه انتخاب مطرح شد. بنابر نظریه کشف، جایگاه مردم نه انتخاب و نه حتّی مشروعیت بخشیدن به آن، بلکه تنها محدود به پذیرش تحمیلی و اجباری حکومت ولی فقیه می باشد. این سخن مصباح به نحوی جمع بندی نظریه کشف است: «هرگاه مردم به امام رويكرد كنند، اين مشروعيت عينيت مييابد و مردم در واقع ناصر ولي هستند نه ناصب و مشرع او.»
ولی فقیه ترسیم شده در این دیدگاه از قدرتی آسمانی ( مشابه پیامبر و حتی نه امامان) برخوردار بوده و امکان نظارت بر عملکرد وی عملا و نظرا منتفی است.
۳- مهدویت: تئوری جدید مهدویت نزدیکان مصباح، با ارائه خوانشی افراطی از مفهوم مهدویت، گوی سبقت را حتی از فرقه حجتیه نیز ربود. این جریان با حضور فعال در عرصه سیاسی، تز خود را نه بر اساس انتظار ظهور«مهدی موعود» بلکه بر مبنای زمینه سازی عملی برای ظهور زودرس وی(سزارین ظهور) برای «منتظر المهدیون» قرار داد.
مبانی نظری فوق به زودی راه خود را در میدان سیاست باز نمود. در محرم ۱۳۷۵، آیت الله خامنهای در یک سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، بحث«خواص و عوام» در جامعه اسلامی را پیش کشید و ویژگیهای قشر خواص را بر شمرد. روحانیون نزدیک به بیت از جمله «خوشوقت» و«علم الهدی» نیز به تدریس مبانی نظری خشونت مقدس برای گروههایی چون انصار حزب الله پرداختند. در زمینه مهدویت نیز، مشی نظام تغییر کرد. در گذشته مشی آیت الله خمینی بیشتر مبنی بر نزدیکی میان فرقه ها و شاخههای متفاوت اسلام بود، تا جایی که حتی سازمانی به این نام و با بودجه ای کلان ایجاد شد. اما با حضور رهبر جدید الورود درمیدان گاه قدرت، این روند، چندی پس از به مصدر نشستن ولایت فقیه تازه تغییر یافت. با تاکید افراط گونه بر تشیع، از اسلامیان غیر شیعه و سلفیون اهل سنّت گرفته تا دراویش و صوفیان به شدت محدود شدند و تمرکز بر مقوله مهدویت در دستور کار قرار گرفت. بودجه عظیمی برای گسترش مهدویت در نظر گرفته شد و به موازات کم رنگ شدن جایگاه " مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی"، جایگاه "مجمع جهانی اهل بیت"، "خبر گذاری غدیر" و "مراکز مهدی شناسی" اهمیت بیشتری پیدا کرد. سازمان تبلیغات اسلامی نیز تمام تمرکز خود را بر روی مهدویت قرار داد و حتی بخش ویژه ای در بیت رهبری، جهت هدایت مداحان و وعاظ با هدف ترویج فرهنگ مهدویت ایجاد شد.
دوم ؛ مصباح و کادر سازی
روند بی سر و صدای "کادر سازی" و " تربیت کادر" که با هدف تصاحب ارکان مختلف قدرت از سوی یاران مصباح در پیش گرفته شد، در نوع خود در تاریخ شیعه بی سابقه است. اهداف استرتژیک این حرکت تا مدتها بر کسی معلوم نبود. به طوری که حتی هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس ستاد انقلاب فرهنگی وقت، به هنگام امضای رسمیت یافتن موسسه امام خمینی، هرگز تصور آن را نمی کرد که به جریانی رسمیت بخشیده است که ۱۰ سال بعد (در انتخات ریاست جمهوری نهم) با تمام قوا در برابر وی به صف آرایی خواهد پرداخت. اندکی پس از تاسیس موسسه امام خمینی، دفتری به نام«دفتر پژوهشهای فرهنگی» بنا شد که زیر نظر مستقیم مصباح، به امر تئوریزه کردن ایدههای وی در باب حکومت اسلامی مطلوب می پرداخت. «کانون طلوع»، یکی از شاخههای این دفتر است که با برپایی جلسات هفتگی مصباح با گروهی از شاگردان و دست اندرکاران موسسه، نتایج تحقیقات این دفتر به بحث و بررسی گذاشته میشد و در صورت ضرورت انتشار آنها در سطوح نظام در دستور کار قرارمی گرفت.
مهمترین هدف موسسه امام خمینی تربیت کادر برای جمهوری اسلامی بود . امر سنجش و ارزیابی دانشجویان از بدو ورود آنان آغاز و در خلال دوره آموزشی ادامه می یافت . و در نهایت به هنگام فارغ التحصیلی بر اساس نتایج این ارزیابیها، به مراکز مختلف حکومتی معرفی میشدند . بسیاری از دانشجویان و استادان این موسسه سالها بعد عهده دار مسئولیتهای کلیدی کشور شدند که از میان آنها میتوان به کدخدایی(سخنگوی شورای نگهبان)،پرویز داوودی(معاون اول احمدینژاد در کابینه نهم)، حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی(نماینده مجلس هشتم و مدرس اخلاق کابینه نهم)، غلامحسین الهام(سخنگوی دولت و وزیر دادگستری کابینه نهم)، ناصر سقای بی ریا( مشاور احمدی نژاد) اشاره کرد.
روحانیت حکومتی: از دل فارغ التحصیلان این موسسه، نسل جدیدی از روحانیون پدید آمد که به آلترناتیوی در برابر روحانیت سنتی تبدیل گشت که به دلیل استفاده از رانت دولت، روحانیت حکومتی نامیده شد. این گروه، پس از این، به اهرم فشار حاکمیت در برابر علمای منتقد و مستقل حوزه در آمد.
ارائه خدمات مشاوره ای به ارکان نظام: این موسسه به کار تعیین استراتژی و مشاوره به سایر نهادهای حکومت به خصوص نهادهای زیر نظر رهبری مانند ستادهای نماز جمعه و نمایندگیهای ولی فقیه در ارگانهای نظامی نیز میپردازد. گفته می شود که حملات هماهنگ به اصلاح طلبان توسط ائمه جمعه در در دوران اصلاحات بخشی از راهبردهای ارائه شده این موسسه به ستادهای نماز جمعه بوده است.
rezaalavim@yahoo.com