اهم اخبار
news-details

چرا جمهوری‌اسلامی بیمناک نگرانی جامعه از جنگ است؟


نیروهای سیاسی و رسانه‌ای نزدیک به نهادهای اطلاعاتی به دنیال بسته کردن بیشتر فضا و خاموش کردن کسانی هستند که در داخل کشور نسبت به مخاطرات وقوع جنگ بین ایران و آمریکا چه به صورت مستقیم یا از طریق تشدید جنگ‌های نیابتی هشدار می‌دهند. البته این نیروها منکر شکل‌گیری جنگ هستند و پژواک صدای خامنه‌ای شده‌اند که به مردم ایران اطمینان داده است که جنگی در نخواهد گرفت. اما چرا نهادهای امنیتی و رسانه‌های همسو با آنها در حال اضافه کردن حساسیت‌زائی نسبت به خطر جنگ به خطوط قرمز نظام هستند؟
پاسخ به این سئوال نیازمند تحلیلی همه جانبه است. در نگاه اول به نظر می‌رسد چه بسا نظام و یا بخش‌هایی از آن در تدارک جنگ هستند و یا نسبت به گسترش جنگ‌های نیاتی به رویارویی تمام عیار یا محدود نظامی با آمریکا بی‌اعتنا هستند. ازاین‌رو می‌خواهند با امنیتی کردن فضا موانع پیش‌روی پای‌شان را بردارند.اما ژرف‌کاوی بیشتر ماجرا درستی این تصور را زیر سئوال می‌برد. نظام شرایط و ظرفیت جنگ را ندارد و الگوی رفتاری اش در ۴ دهه گذشته نیز اجتناب از درگیری نظامی مستقیم با آمریکا بوده است. از سویی دیگر راه‌اندازی جنگ نیازمند فضاسازی است که دستگاه تبلیغاتی نظام نه تنها در این مسیر گامی برنداشته بلکه برعکس بارها تصریح کرده که قصد جنگ ندارد و رویکردش دفاعی است.

از سوی دیگر دولت آمریکا هم تمایلی به جنگ ندارد و هدف تغییر آرایش نظامی و افزایش تسلیحات و نیروها در خلیج‌فارس در مقایسه با چند ماه گذشته را نیز بازدارندگی در برابر اقدامات تهاجمی و یا ایذائی احتمالی آن اعلام کرده است. همچنین باید توجه داشت که ناوگان و بمب افکن های آمریکائی در قیاس با گذشته یعنی از دوره‌ای که آمریکا بعد از جنگ اول خلیج‌فارس پا به این منطقه گذاشت، در رده های بالا هنوز محسوب نمی‌شود. همچنین ۱۵۰۰ نیرویی که اضافه شدند در مقایسه با ۷۵ هزار نیرویی که در حال حاضر در خاورمیانه حضور دارند ،عدد کوچکی در حد ۲ درصد است.
به نظر می رسد نظام از گسترش تصور جنگ قریب الوقوع در عرصه عمومی ایران بیمناک است و آن را مشکل ساز ارزیابی می‌کند. در این خصوص دولت روحانی نیز نگاه مشابهی با نهاد ولایت فقیه دارد. رویکرد مطلوب و مورد نظر حکومت سیاست نه جنگ و نه مذاکره با دولت آمریکا تا اطلاع ثانوی است. آنها به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و شکست ترامپ و تغییرات در کاخ سفید دل بسته‌اند. اما معلوم نیست توان تحمل فشارها در این دوره زمانی تقریبا یک سال و نیمه را داشته باشند. بنابراین نگرانی افکار عمومی از جنگ مانعی برای جا انداختن و رضایت به تبعات راهبرد “صلح مسلح “است. از سویی دیگر هراس از جنگ تاثیرات منفی غیرقابل انکاری بر عرصه اقتصادی داشته و اقتصاد بحران زده و بیمار ایران را رنجوتر ساخته و مدیریت امور جاری کشور را برای حکومت سخت تر می‌سازد.
نهادهای اطلاعاتی کشور می‌دانند که جو عمومی مانند دهه شصت و اوایل انقلاب نه پذیرای سیاست‌های ریاضتی است و نه تمایلی به پذیرش جنگ و مشارکت فعال در آن دارد. از این‌رو طرح گسترده جنگ در سپهر عمومی مشابه روندی که به شکل‌گیری برجام منجر شد، اکثریت جامعه را به سمت مخالفت با جنگ و استقبال از تنش‌زدایی می کشاند و این امر مانعی قابل ملاحظه در مقابل سیاست نظام در کاربست جنگ مسلح است. همچنین در ذهنیت شماری از مسئولان ارشد نظام دامن گستر شدن خط جنگ تمهید دولت ترامپ دانسته می‌شود که با جنگ روانی و مانورهای تبلیغاتی می‌خواهد نظام را به تسلیم بکشاند و موضوع مخالفت با تحریم‌های یک جانبه و مغایر با موازین دیپلماتیک را به حاشیه بکشاند.
مجموعه این عوامل باعث شده تا حساسیت نظام نسبت به هشدار ها پیرامون جنگ افزایش یابد. البته در شرایطی که افزایش تنش‌ها هنوز تغییر کیفی در ریسک برخورد نظامی مستقیم بین دولت‌های ایران و آمریکا ایجاد نکرده است، و احتمال وقوع جنگ کماکان بالا ارزیابی نمی شود، آنگاه برجسته نشدن خطر جنگ تبعات ناخوشایندی برای نظام نیز در پی دارد.

پر رنگ شدن هراس از جنگ عرصه سیاسی را متاثر می‌سازد و توجه عموم مردم را بیشتر به امنیت و واکنش در فضای نظامی جلب می‌کند. در این صورت سیاست انتقادی و مخالفت به حاشیه می‌رود و حرکت‌های اعتراضی یا کاملا متوقف شده و یا کاهش می یابد. به عبارت دقیق تر فعالیت برای تغییر و تحول سیاسی به تعلیق در می آید تا تکلیف جنگ و منازعه مشخص شود. در عین حال فرصتی نیز برای اصلاح طلبان و میانه روهای حکومت نیز فراهم می شود تا با هراس افکنی از جنگ مشوق کالای سیاسی خود یعنی شرکت در انتخابات‌های پیش رو بشوند که در شرایط عادی حرفی برای گفتن و انگیزش مردم ندارند. بنابراین وقتی حکومت عامدانه تلاش کند که اطلاع رسانی و گمانه‌زنی پیرامون فرجام تشدید تنش‌ها و گسترش آن به جنگ تصادفی و یا آگاهانه محدود شود، نتیجه ناخواسته آن کمک به کنش‌های سیاسی رادیکال است که خواهان تداوم کنش های اعتراضی جامعه محور و متکی به نیروهای داخلی برای تغییرات پایه ای در ساخت قدرت بوده و نگاهی منفی به مداخله نظامی آمریکا و متحدانش دارد.
ازاین‌رو بحث پیرامون جنگ احتمالی و ارزیابی اینکه ممکن هست یا اینکه ممتنع ، پیامدهای محصل سیاسی دارد که بخشی از آنها قابل کنترل برای نظام سیاسی نبوده و به نفع نیروهای مخالف تمام می شود.

اشتراک در شبکه های اجتماعی