اهم اخبار
news-details

مشکل کردها و اهل سنت، قانون اساسی است نه نظارت استصوابی


 

در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری ایران، فضای سیاسی به سود مخالفان شرکت در انتخابات است. ارزیابی رفتار سیاسی ایرانیان در این انتخابات، در تحلیل‌های سیاسی، عمدتا با توجه به مواضع مردم مناطق مرکزی ایران صورت می‌گیرد؛ مردمی که اکثرا فارسی‌زبان و شیعه‌اند. هم از این رو در ادامۀ گفت‌وگوهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری، به سراغ مسعود کردپور روزنامه‌نگار کرد رفتیم تا نظرات او را دربارۀ این انتخابات و تحلیلش را دربارۀ نگاه ایرانیان کرد و سنی‌مذهب به انتخابات آتی جویا شویم. آقای کردپور که سابقۀ گذراندن پنج سال حبس را نیز در کارنامۀ ژورنالیسم سیاسی‌اش دارد، حل مشکلات کنونی ایران را فراتر از قدرت مقام ریاست جمهوری می‌داند و در مجموع معتقد است که فرقی نمی‌کند در این انتخابات کدام کاندیدا پیروز شود.

 

*****

 

به نظر شما سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری، چنانکه حدس زده می‌شود، با مشارکت اندک مردم ایران برگزار خواهد شد؟

با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور، مردم به این نتیجه رسیده‌‌اند که مشارکتشان در انتخابات هیچ فایده‌ای ندارد و این کاندیداها که سال‌ها در قدرت بوده‌اند و در بوجود آوردن این شرایط مسئولند، نمی‌توانند کاری انجام دهند و مشکلی از مشکلات مردم را حل کنند. همین باعث می‌شود که مشارکت مردم در این انتخابات بسیار پایین باشد و این نتیجۀ عملکرد خود حاکمیت است که در بررسی صلاحیت‌ها، با توجه به شرایط خاصی که کشور گرفتار آن است، حتی اجازه نداد کاندیداهایی که سال‌ها در قدرت بودند، در انتخابات حضور یابند. در واقع حاکمیت به این نتیجه رسیده که وضعیت را یکسره کند و جمهوریت را حذف کند و حکومت اسلامی را با همین افراد موجود تشکیل دهد.

 

اگر قرار باشد جمهوریت نصفه و نیمۀ نظام به کلی از بین برود، آیا این انتخابات آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران خواهد بود؟

البته این‌ها برای حفظ ظاهر هم که شده، انتخابات را با کمترین مشارکت برگزار می‌کنند و اساسا مشارکت مردم دیگر برایشان مطرح نیست. دیگر نیازی به مردم نمی‌بینند و تصمیم گرفته‌اند کشور را به همین شکل اداره کنند. در قبال انتخاباتی با کیفیت همین انتخابات فعلی نیز مسئولیتی ندارند چون توجه چندانی به افکار عمومی و نظام جهانی ندارند. این‌ها اصلا اعتقادی به دموکراسی و جامعۀ مدنی ندارند و کشور را با سبک و سیاق فعلی دارند پیش می‌برند و یکی از دلایل این امر این است که این نحوۀ کشورداری، پیامدی هم برایشان نداشته است.

در هر کشور دیگری اگر چنین وضعی حاکم بود، شرایط تغییر می‌کرد ولی این‌ها احساس می‌کنند هر طور که کشور را اداره کنند و هر نوع انتخاباتی برگزار کنند، مشکلی برایشان پیش نمی‌آید. چون عملکردشان هیچ پیامدی برایشان ندارد، بودن یا نبودن انتخابات هم برایشان اهمیت چندانی ندارد. انتخابات چه باشد چه نباشد، نقش مردم در فضای سیاسی کشور پررنگ و موثر نخواهد بود. بنابراین حذف یا بقای این انتخابات صوری، برای این هیات حاکمه تفاوت چندانی ندارد. وقتی هم که رئیس جمهور با مشارکت بالای مردم در انتخابات تعیین شده، کاری نتوانسته بکند. آقای خاتمی در اواخر دوران ریاست جمهوری‌اش گفت که چیزی بیش از یک تدارکاتچی نیست. از همان زمان رئیس جمهور نتوانسته تاثیر مهمی در شرایط کشور داشته باشد و در واقع کشور توسط نهادهای دیگری اداره می‌شود و رئیس جمهور و پارلمان فقط برای حفظ ظاهر همچنان باقی‌اند.

 

این انتخابات نشان می‌دهد که منازعه بر سر قدرت بسیار جدی است

 

به نظرتان وضعیت لاریجانی در این انتخابات، نشانۀ کشمکشی جدی در کانون اصلی قدرت نیست؟

منازعه بر سر قدرت بسیار جدی است. به هر حال این‌ها خودشان می‌گویند بر سر سفرۀ انقلاب نشسته‌اند. دوستان و اطرافیان و فامیلشان از منابعی که در اختیار دارند، استفاده می‌کنند. بقیۀ مردم هم متاسفانه نتوانسته‌اند از امکانات کشور به صورت مناسب بهره ببرند. ایران الان منزوی‌ترین کشور دنیاست و در از نظر اقتصادی در انزوای کامل است و شرایط تحریم‌ها وضعیتی بوجود آورده که همه منتقد این وضع هستند. این کاندیداها هم منتقد وضع موجود هستند. به هر حال منازعه بسیار جدی است و در مناظرۀ اول هم دیدیم که علیه یکدیگر افشاگری کردند و مشکلات کشور را بیان می‌کنند. ولی مساله این است که این‌ها بعد از به قدرت رسیدن، نمی‌توانند مشکلات را حل کنند. یعنی تبدیل می‌شوند به همان تدارکاتچی. وگرنه با توجه به اینکه خودشان در بطن کار هستند، همه‌شان می‌دانند که مشکلات اقتصادی کشور چیست ولی حاضر نیستند شرایط حل مشکل را ایجاد کنند. شاید هم توانایی‌اش را ندارند. من فکر می‌کنم آقای لاریجانی را هم حذف کردند و دایره را تنگ کردند تا کاندیدای مورد نظر خودشان در انتخابات پیروز شود. به رغم تمام محدودیت‌های ناشی از نظارت استصوابی، حاکمیت از ترس اینکه مبادا مردم تصمیم بگیرند معادلات را تغییر بدهند، فرد دیگری جز کاندیدای نظام را به ریاست جمهوری برسانند، دایرۀ خودی‌ها را در این انتخابات بیش از پیش تنگ کرده است. ولی هنوز هم نتیجۀ انتخابات قابل پیش‌بینی نیست. به هر حال دولت روحانی مجری انتخابات است و این دولت اعتدال‌گرا است. حاکمیت از دولت روحانی هم زیاد راضی نیست و تصمیم گرفته بعد از ۴۲ سال دولتی را سر کار بیاورد که کاملا مطلوب خودش باشد. به هر حال من فکر می‌کنم این انتخابات نشان می‌دهد که منازعه بر سر قدرت بسیار جدی است.

میزان مشارکت کردها در این انتخابات ریاست جمهوری بسیار خواهد بود

 

در مناطق کردنشین، مردم چه نظری دربارۀ شرکت در این انتخابات دارند؟

در مورد مناطق کردنشین باید بگویم که مناطق حاشیه‌ای کشور کلاً محروم هستند و سهمی در قدرت ندارند و از سفرۀ انقلاب محروم‌اند. بر اساس قانون اساسی، اهل سنت حتی نمی‌توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. اگرچه نظارت استصوابی یک مشکل بزرگ است، ولی قانون اساسی ایران حق رئیس جمهور شدن را برای اهل سنت به رسمیت نشناخته است و همین باعث شده که مردم کردستان و مناطق سنی‌نشین، حتی نتوانند در رده‌های میانی مدیریت کشور نقش داشته باشند. همین عدم حضور اهل سنت و مردم مناطق کردنشین در سطوح مدیریتی میانی و فوقانی کشور، باعث شده مردم این مناطق در قیاس با مردم مناطق مرکزی کشور بسیار محروم باشند.

کردها و اهل سنت مردم حاشیۀ کشورند. آقای احمدی‌نژاد گفت مرا از قدرت حذف کردید و به همین دلیل رای نمی‌دهم. حالا مردم مناطق کردنشین و اهل سنت، سال‌هاست حذف شده‌اند و اگر می‌خواستند مثل آقای احمدی‌نژاد عمل کنند، اصولا هیچ وقت نباید در انتخابات شرکت می‌کردند. ولی با توجه به شرایط سیاسی کشور، مجبور شده‌اند با وضع موجود کنار بیایند. چنانکه می‌دانید، کولبرها در همین مناطق مرزی هستند و شرایط اقتصادی در این مناطق بسیار بد است و تورم و بیکاری و سایر شاخص‌های اقتصادی در این مناطق وضعیت بسیار وخیمی دارند و همۀ این‌ها ناشی از این است که مردم این مناطق از قدرت سهمی ندارند. بنابراین، به نظر من، میزان مشارکت کردها و اهل سنت در سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری بسیار پایین‌تر از میانگین نرخ مشارکت خواهد بود.

 

 

اعتماد مردم از بین رفته است

 

بین این کاندیداها، سعید جلیلی تاکید زیادی بر محرومیت‌زدایی دارد و عدالتخواهی‌اش جدی‌تر از رئیسی و زاکانی به نظر می‌رسد. مردم محروم مناطق کردنشین، چقدر ممکن است حرف‌های سعید جلیلی را تا حدی مرتبط با منافع اقتصادی خودشان ارزیابی کنند؟

البته حرف‌های ایشان پوپولیستی است و همه می‌دانند ایشان جزو جناح اصولگرا است و حتی در بین مردم مناطق مرکزی کشور هم جایگاهی ندارد. پایگاه رای اصولگرایان، بر اساس آمار موجود، حداکثر ده تا پانزده درصد است. در مناطق کردنشین هم اساسا مردم آقای جلیلی را قبول ندارند. مردم این مناطق در سال ۷۶ که آقای خاتمی شعار جامعۀ مدنی و توسعۀ سیاسی می‌داد، بیشترین رای را به خاتمی دادند. کردهای ایران بیشتر دنبال آزادی هستند و می‌دانند که شعارهای اقتصادی پوپولیستی به جایی نمی‌رسد. ابتدا باید آزادی وجود داشته باشد تا مردم بتوانند حرفشان را بزنند و مشکلاتشان را بیان کنند و فضای امنیتی‌ای که سال‌ها بر مناطق کردنشین کشور حاکم است، از بین برود و روزنامه‌ها و احزاب کردی بتوانند فعالیت داشته باشند و از این طریق بتوان محرومیت‌ها را در این مناطق کمتر کرد. آقای جلیلی کلا با این مسائل مخالفند و فرد محافظه‌کاری است و طرفدار آزادی نیست. در نتیجه، فکر نمی‌کنم سعید جلیلی پایگاه رای قدرتمندی در بین کردهای ایران داشته باشد.

اعتماد مردم از بین رفته است و دیگر به کسی که شعارهای پوپولیستی می‌دهد، اعتماد نمی‌کنند. اعتمادسازی اصل بسیار مهمی در سیاست است و بدون جلب اعتماد مردم، نمی‌توان کار سیاسی مهمی انجام داد. وقتی که مردم اعتمادشان را از دست داده‌اند، با شعارهای پوپولیستی‌ای مثل اعطای یارانه‌های آنچنانی، نمی‌توان مردم را به راحتی جذب کرد. وضعیت اقتصادی فعلی، عملکرد اقتصادی همین آقایان است. این‌ها با آن همه دلاری که در اختیار داشتند، نتوانستند کاری بکنند. الان که دیگر همان منابع را هم در اختیار ندارند. سیاست داخلی و خارجی مکمل یکدیگرند. تا وقتی که کشور با این همه تحریم دست به گریبان باشد، نمی‌توان کاری کرد. محرومیت و بیکاری و مصائبی از این دست، محصول سیاست‌های حاکمیت‌اند. رئیس جمهور هم در زمینۀ سیاست‌گذاری کلان کشور، کاره‌ای نیست که بتواند مشکلات را حل کند.

 

کاهش مشارکت باعث بحران مشروعیت برای حاکمیت می‌شود

 

فرض کنیم که حدس عمومی دربارۀ کاهش چشمگیر مشارکت مردم در این انتخابات درست از آب درآید. جدا از تحقیر نظام، مردم ایران از این مشارکت پایین چه استفادۀ عینی‌ای برای عبور از جمهوری اسلامی می‌توانند بکنند؟

کاهش مشارکت باعث بحران مشروعیت برای حاکمیت می‌شود. این به هر حال یک نوع بحران است ولی فکر نمی‌کنم این بحران به تغییر حاکمیت منتهی شود؛ چون این‌ها اساسا اعتقادی به مردم ندارند و هیچ نظامی هم از طریق انتخابات تغییر نکرده. این‌ها که حتی نمی‌خواهند حتی در چارچوب نظامشان، هیچ تغییری را از راه انتخابات قبول کنند. مستحضرید که در عراق و سوریه و بسیاری از کشورهای عقب‌افتادۀ جهان سوم، مشکل مشروعیت وجود دارد. کشورهای عربی منطقه هم اکثرا استبدادی‌اند و مشکلی هم برای غرب درست نمی‌کنند. این کشورها نهایتا یک سری امتیازات به آمریکا و اروپا می‌دهند و منافع غرب را تامین می‌کنند و در این صورت، غربی‌ها دیگر مشکلی با این کشورهای استبدادی ندارند. در ایران هم چنین چیزی وجود دارد. یعنی امتیاز دادن به غرب و حفظ استبداد موجود. تغییر وضعیت سیاسی در هر کشوری به مجموعۀ نیروهای فعال در آن کشور مربوط است. همۀ نیروهای سیاسی موجود باید به نتیجۀ مشترکی برسند تا بتوانند وضعیت را در کشور تغییر دهند. متاسفانه در ایران هنوز چنین شرایطی حاصل نشده و از طریق انتخابات هم نمی‌توان هیچ حکومتی را تغییر داد. بسیاری از کشورها انتخابات صوری برگزار می‌کنند و هیچ مشکلی هم برایشان پیش نمی‌آید و همچنان به کارشان ادامه می‌دهند.

 

ظاهرا شما شرایط ایران را چندان مستعد وقوع انقلاب هم نمی‌دانید. در این صورت مردم ایران چه کار می‌توانند بکنند؟ صرفا باید منتظر تموج تازۀ دریای تاریخ و پیدا شدن بخت ناپیدا باشند؟

مردم ایران، به قول آقای شمس الواعظین، در دوران استبداد بسیار صبورند و استبداد را تحمل می‌کنند ولی در دوران آزادی، صبوری اندکی دارند و به محض اینکه آزادی در ایران حاصل شود، به نوعی هرج و مرج تبدیل می‌شود. الان هم مردم ایران بسیار صبور هستند و نظاره‌گر وضع موجود هستند و امیدوارند منازعه‌های درون ساختار قدرت، تغییراتی در کشور بوجود آورد.

تغییرات در ایران به آسانی میسر نمی‌شود و متاسفانه شرایط روز به روز هم بدتر می‌شود. همه فکر می‌کردند اگر دلار ۱۰ هزار تومان شود، حکومت فرومی‌پاشد ولی این طور نشد و دلار از ۳۰ هزار تومان هم بالاتر رفت و تغییر خاصی هم روی نداد. عناصری که باعث تغییر در ایران می‌شوند، بسیار متعدد و پیچیده‌اند. شرایط ایران هم بسیار پیچیده است. بحث روابط بین‌الملل مطرح است که کشورهای غربی خواستار تغییر رژیم نیستند و بیشتر خواستار تغییر رفتار حکومت ایرانند. نیروهای داخلی قدرت آن‌چنانی ندارند که بتوانند تغییرات بنیانی ایجاد کنند. اپوزیسیون خارج‌نشین مقیم اروپا و آمریکا است و اساسا تغییر شرایط ایران برایش زیاد اهمیت ندارد. از نظر شخصی هم اگر حساب کنید، آن‌ها با شرایط جوامع غربی مشغول زندگی‌اند و از امکانات آن کشورها دارند بهره‌برداری می‌کنند. حتی اگر حکومت ایران عوض شود، خانوادۀ بسیاری از نیروهای اپوزیسیون خارج‌نشین، اصلا حاضر نیستند در ایران زندگی کنند. بر همین اساس وضعیت ایران بسیار بغرنج است و باید منتظر بود. مهندس سحابی در دوران اصلاحات، بعد از آزادی از زندان، گفت که من کشور را دیگر به قضا و قدر می‌سپارم. در واقع از مبارزۀ سیاسی خسته شده بود و کشور را به قضا و قدر سپرده بود. ایران در موقعیت خاص جغرافیایی قرار دارد و تغییر حکومت در ایران، تاثیرات عمیقی در منطقه خواهد داشت و کشورهای عربی را هم عمیقا متاثر خواهد کرد. کشورهای غربی هم دنبال دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای خاورمیانه نیستند و همین حکومت‌های فعلی خاورمیانه، منافع اقتصادی آن‌ها را به خوبی تامین می‌کنند. در نتیجه نیازی نمی‌بینند که در کشورهای خاورمیانه جمهوری‌های دموکراتیک ایجاد شود. شرایط این گونه است ولی با این حال ما امیدواریم تغییرات مثبتی با کمترین هزینه حادث شود و نخبگان حاکمیت و اپوزیسیون و مردم به نتیجه‌ای برسند و شرایط موجود در ایران را تغییر دهند. اما تا کنون که حاکمیت به هیچ گونه تغییری تن نداده و دنبال انحصارطلبی‌های بیشتر است و مشکلات همچنان ادامه دارد.

 

کردهای عراق، از همان اوایل دهۀ ۱۹۹۰، از مداخله یا دست کم حمایت نظامی آمریکا تجربۀ خوبی دارند. کردهای ایران در مجموع چه نظری دربارۀ مداخلۀ خارجی دارند؟

البته شرایط داخلی کشور به گونه‌ای است که مردم ایران به دلیل اینکه در این شرایط سخت گرفتار هستند، چنانکه فائزه هاشمی گفت، امیدشان این بود که آقای ترامپ رای بیاورد تا سیاست فشار حداکثری به حکومت را ادامه دهد؛ چون مردم ایران فکر می‌کنند خودشان ناتوان هستند از اینکه تغییراتی را بوجود بیاورند. در واقع شرایط در داخل کشور بسیار بغرنج است. شرایط اقتصادی مردم بسیار سخت است و مردم گرفتار وضع موجود هستند. از قدیم هم گفته‌اند الغریق یتشبث بکل حشیش. در چنین شرایطی، هر دستی که بتواند به مردم ایران کمک کند، مردم ایران از آن استقبال می‌کنند. البته من فکر می‌کنم مداخلۀ خارجی هیچ وقت مطلوب نبوده و نیست ولی وقتی کسی قدرت تغییر وضع نامطلوب خودش را ندارد، از هر کمکی استقبال می‌کند. همه چیز که دست مردم و نیروهای سیاسی نیست. در طول تاریخ ایران هم در بسیاری از موارد شاهد بوده‌ایم که حکومت‌های خارجی سرنوشت مردم ایران را تغییر داده‌اند. روسیه و انگلیس و کشورهای غربی همیشه دست درازی در کشورهای این منطقه داشته‌اند. حکومت‌های خاورمیانه هم اکثرا دست‌نشاندۀ کشورهای غربی‌اند. در طول تاریخ، سیاست‌های بین‌المللی همیشه نقش مهمی در تعیین نوع حکومت‌ها در منطقۀ خاورمیانه داشته است. البته ما امیدوار هستیم چنین شرایطی هیچ گاه تکرار نشود و مردم منطقه بتوانند از طریق صندوق رای و به صورت مسالمت‌آمیز سرنوشت خودشان را تغییر دهند و حکومت مورد نظر خودشان را تاسیس کنند و به آمال و آرزوهای خودشان، که بسیار هم ابتدایی‌اند، نظیر حقوق بشر و توسعۀ اقتصادی و حقوق شهروندی، برسند و بتوانند به صورت مسالمت‌آمیز با هم زندگی کنند و از شرایط سخت فعلی خارج شوند. من فکر می‌کنم مردم کردستان هم همیشه کم‌هزینه‌ترین راه را انتخاب کرده‌اند و می‌کنند. با توجه به اینکه مردم کردستان، نسبت به مردم سایر مناطق ایران، بسیار سیاسی‌تر هستند و همیشه در حال مبارزه با حکومت‌های استبدادی در همۀ بخش‌های کردستان بوده‌اند، با ظرئف بسیار زیادی مسائل را می‌نگرند و دنبال راه‌های کم‌هزینه برای رسیدن به حق و حقوق قانونی و انسانی و مشروع خودشان هستند.    

اشتراک در شبکه های اجتماعی