در آخرین ساعتهای آزادی، خبری شنیدم که طاقتم را تاب کرد. مریم کریم بیگی، خواهر مصطفی کریم بیگی، با چشمان پر اشک سوال میکند؟ گناه من چیست جز دادخواهی برادم که با تیر مستقیم ماموران حکومت کشته شد؟ مریم پر از شوق زندگی و طراوت و شادابی است. طاقت اشک دیدگانش را ندارم. امروز از طرف دانشگاه به مریم زنگ زدند :" دیگر به دانشگاه نیا چون ورودت ممنوع شده است." مریم دانشجوی مقطع فوق لیسانس جامعه شناسی است. پروندهای امنیتی توسط وزارت اطلاعات علیه او باز شده و طی یک ماه گذشته بازجوییهایی در مراکز امنیتی غیرقانونی داشته و ما همه نگران پروندهاش بودیم، بازجو همین چند روز پیش مریم را تهدید کرده بود که از دانشگاه بیرونت میکنیم و امروز این اتفاق افتاد.
ماموران چند وقت پیش به خانه شهناز اکملی و مریم کریمبیگی شبانه هجوم آورده و همه وسایل را بردهاند. حتی میز تصاویر کشتهشدگان که شهناز عزیزم خانه به خانه رفته و سینه بر سینه داغدیده مادران گذاشته و عکس فرزندانشان را با خود آورده و قاب گرفته را بردهاند. مریم به یاد میآورد که وقتی مادرش را به شکنجهگاه وزارت اطلاعات و سلول انفرادی بردند، یکسره توسط ماموران اطلاعات تهدید شد که اگر پا به خانهات بگذاری خانه را به آتش خواهیم کشید و مریم شبهای زیادی در بیرون خانهشان بود. مریم روز چهارشنبه به دانشگاه فراخوانده شده تا ماموران امنیتی در دانشگاه دلایل اخراجش را بگویند.
آیا وقاحت حکومت دینی استبدادی عدالتستیز، به اینجا رسیده که هم برادر می کشند و مادر را به جرم دادخواهی به سلول و بند زندان میکشند و خانه را غارت کرده و اموالشان را میدزدند و میبرند و پس نمیدهند، حتی عکس جوان کشته شدهاش را هم از روی دیوار خانه میکنند و میبرند و خواهر را از کار و تحصیل ممنوع میکنند؟ این ظلم فاحشی است که سکوت در مقابل آن سکوت نیست تن دادن به ستمی است که حد توقف ندارد.
حکومت در ضعیفترین موقعیت خود و در هراس از قدرتیابی دادخواهان هجومی را تدارک دیده که هر روز شاهد آن هستیم. صدای اعتراض مریم کریم بیگی باشید که امروز ، فریاد و همراهی و مقاومت ما، قدرتمند کردن دادخواهان است.
@IranianRepublic