امسال را میتوان بزرگترین دوره بحران در روابط بینالملل بشمار آورد که در تحلیل آخر محصول تشدید سیاست خارجی ستیزهجو و تنشبنیاد جمهوری اسلامی است. وقوع عملیات «طوفان الاقصی» در ٧ اکتبر ٢٠٢٣ فصل جدیدی در وضعیت متلاطم خاورمیانه ایجاد کرد و در ادامه با شکلگیری جنگ چندجبهه از طرف اسرائیل، متغیرهای بازدارندگی را تغییر داد. اکنون منطقه به سمت شرایط جدیدی در حال حرکت است و هنوز نقطه تعادل جدید به دست نیامده است.
جمهوری اسلامی و بازیگران غیردولتی خواهان محو اسرائیل تا کنون توانستهاند با تشدید خشم و کینه بین اسرائیلیها وفلسطینیها پیمان «ابراهیم» و نزدیکی اسرائیل و کشورهای عربی را به تعلیق در بیاورند اما کشته شدن بیش از ٤٢ هزار نفر در نوار غزه، نابودی این منطقه و کشیده شدن جنگ به لبنان و تخریب گسترده در بیروت جنوبی و جنوب لبنان موقعیت آنها را در افکار عمومی فلسطینیها و لبنانیها تضعیف کرده است.
دولت اسرائیل با آهنگ تهاجمی کوشیده است تا بازدارندگی موثر و شکستناپذیری خود را احیا کند که تا کنون به موفقیت نرسیده است. در آن سوی میدان «جبهه مقاومت» با اتکا به حکومت ایران در پی حفظ خود و متوقف کردن پیشروی اسرائیل در تضعیف توان نیروهای همسو و نیابتی جمهوری اسلامی حول پارادایم بنیادگرایی اسلامی است. ایران بیش از هر زمان دیگری با تغییر جنگ نیابتی به رویارویی نظامی مستقیم با اسرائیل در شرایط آستانهای جنگ طولانی قرار گرفته است.
جمهوری اسلامی در واکنش به عملیات خرابکارانه و ترور فرماندهان سپاه قدس در دمشق و اسماعیل هنیه در تهران، برای دو بار اسرائیل را آماج حملات موشکی- پهپادی مستقیم قرار داد که در عملیات «وعده صادق ٢» توانست با عبور از سیستم دفاعی چندلایه اسرائیل موشکهایی را در مراکز حساس نظامی اسرائیل فرود آورد که با تلفات انسانی همراه نبود. جمهوری اسلامی بر خلاف خواست اولیه برای حفظ «جبهه مقاومت» و ایجاد بازدارندگی، سیاست قیلی خود در پرهیز از تقابل مستقیم نظامی با اسرائیل را کنار گذاشت. اکنون به نظر میرسد که هسته سخت قدرت با اجتنابناپذیر بودن درگیری با اسرائیل، مهیای جنگ طولانی شده است؛ اگرچه کماکان به دنبال آتشبس در جنگ غزه و حفظ ساختار نظامی و سازمانی حماس و حزبالله لبنان است. کشتهشدن اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله در کنار شمار بالایی از فرماندهان ارشد این دو گروه افراطی از جمله یحیی سنوار، محمد ضیف، علی کرکی، فواد شکر، اسامه مزینی، مروان عیسی، حاج حسین علی هزیمه ،سید هاشم صفیالدین، نبیل قاووق، محمد حسین سرور، احمد وهبی، ابراهیم عقیل، طالب عبدالله، وصام طویل، ابراهیم بیاری، خضر علی مهنا و صالح العاروری ،آنها را در موقعیت سختی برای بقا و حضور موثر در عرصه سیاسی فلسطین و لبنان قرار داده است. حماس بیش از یک سوم نیروهایش را از دست داده و حزبالله نیز بعد از ورود ارتش اسرائیل به جنوب این کشور و تلفات سنگین انسانی و تسلیحاتی به دنبال حداقل کردن آسیبها و حفظ وزن خود در عرصه سیاسی لبنان است.
تنش در روابط جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپا و آمریکا نیز به نحو چشمگیری در مقایسه با گذشته افزایش یافته است. امید به بازسازی برجام تا آنجایی کمرنگ شده است که حتی نیروهایی در داخل جمهوری اسلامی نیز آن را ناممکن و نامفید دانسته و نیاز به توافق جدید را طرح کردهاند. در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نیز مخاطرات تشدید تقابل در آینده نزدیک را افزایش داده است. گسترش همکاریهای نظامی بین دولتهای ایران و روسیه نیز لایه دیگری از افزایش تقابل با اروپا است که واکنش آنها را در قالب افزایش تحریمها و سمتگیری به نفع ادعای امارات متحده عربی علیه تمامیت ارضی ایران و زیر سئوال بردن مالکیت ایران بر جزایر ابوموسی، تنگ بزرگ و تنب کوچک را به همراه داشته است. بنابراین، چشمانداز پیشرو برای روابط خارجی ایران تیره بوده و نشانگر استمرار ناپایداری و چالشها است.
حضور در پیمانهای «بریسک» و «شانگهای» نیز نتوانسته انتظارات جمهوری اسلامی در فرار از تنگناهای تجارب خارجی در نتیجه فشار فزاینده تحریمهای اقتصادی و تقویت توان دفاعی را برآورده کند. تن دادن بهقراردادها و تفاهمنامههای مغایر با شئون ملی با روسیه و چین، برای جلبحمایت سیاسی و اقتصادی آنها در عمل نتیجهای درخور نداشته و تعهداتروسیه و چین در سرمایهگذاری در ایران عمدتا تحقق پیدا نکردهاند. تنشزدایی با عربستان سعودی نیز به گسترش روابط تجاری منتهی نشده است.
روابط با کشور آذربایجان نیز اگرچه از نقطه جوش درگیری دور شده و آرامش نسبی حاکم است اما کماکان اختلافات بر سر تاسیس گذرگاه زنگهزور و معادلات امنیتی قفقاز جنوبی پابرجا است. منافع ملی و موقعیت ژئواکونامیکی ایران از ناحیه افزایش فعالیتهای مشترک و مبتنی بر ترکوطنی کشورهای عضو جهان ترک در مناطق مرزی شمالی و شمال غربی کشور و تهدیدات بالقوه ایجاد مسیرهای ترانزیتی جدید خارج از قلمرو جعرافیایی ایران در شمال و جنوب، کشور را در معرض آسیبهای بیشتر قرار داده است.
تغییر دولت و قرار گرفتن مسعود پزشکیان در راس قوه مجریه نیز علیرغم وعدههای انتخاباتی وی نه تنها به کاهش تنشها و بهبود موقعیت روابط خارجی ایران در دنیا منتهی نشده، بلکه وضعیت به طور نسبی بحرانیتر شده است. اصلاحطلبان و «اعتدالیها» بار دیگر فریبکاری خود را نشان دادند که با اصل راهبرد دشمنی با آمریکا و نابودی اسرائیل و ستیزهجویی با هدف تقویت بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور مشکلی نداشته و فقط در روش با اصولگرایان متفاوت هستند. الان دیگر صحبت از تصورات آرزونداندیشانه در خصوص برجام نیست و هراس از شکلگیری جنگ بر افکار عمومی ایران مستولی شده و جامعه را نیز دو قطبی کرده است.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در شرایطی که نظرسنجیها رقابت نزدیکیرا نشان میداد، با برتری چشمگیر دونالد ترامپ پایان یافت. در داخل وخارج از ایران برخی با نادیده گرفتن موضعگیریهای ترامپ با القایتصورات غلط و رویافروشی مدعی شدند که او سیاست سرنگونی جمهوریاسلامی را اجرا خواهد کرد. درحالیکه نگاهی به کارنامه او در دور اولریاست جمهوری، بطلان آنها را نشان میدهد. سیاست «فشار حداکثری»ترامپ و رفتار پرریسک در خروج از برجام در نهایت فشار بیشتری را بر مردمایران آورد و علی رغم قرار دادن حکومت در شرایط سخت، موفقیتی در تغییرسیاست خارجی ستیزهجوی آن نداشت.
فقدان مشروعیت جمهوری اسلامی و حس استیصال در بخشی از جامعه باعث شده که مداخله نظامی اسرائیل به پشتوانه آمریکا و «آزادسازی» خارجی حامیانی در ایران پیدا کند اما رصد کردن فضای سیاسی نشانگر سیطره نگرش مبتنی بر نه گفتن متقابل به جنگ و جمهوریاسلامی است. افکار عمومی ایران نه پذیرای دشمنی با اسرائیل است و نه تداومیکجانبهگرایی دولت اسرائیل در تعقیب منافعش را بر میتابد. مسئله اصلی،پایان دادن به توسعهطلبی منطقهای ایدئولوژیبنیاد و خارج کردن ماموریت «آزادسازی قدس» از سیاست خارجی ایران است! ایران هزینه گزافی برای تقابل دشمنبنیاد با اسرائیل و سمتگیری به سمت گروههای افراطی فلسطینی پرداخت کرده و منطقی نیست که کاسه داغتر از آش در بین کشورهای اسلامی شود.
بحران در سیاست خارجی و نادیده گرفتن منافع ملی آسیبهای بزرگ و چه بسا جبران ناشدنی به زیرساختهای توسعهای، رفاه اجتماعی، بهداشت و سلامت عمومی و آموزش کشور زده که تابآوری بیشتر و طولانیتر آن ممکن نیست.
همبستگی جمهوریخواهان ایران، بازنگری بنیادی در سیاست خارجی بحرانساز جمهوری اسلامی را در گرو گذار انقلابی از ساختار قدرت حاکممیداند اما در کوتاه مدت و تا زمانی که گذار انقلابی در ایران به وقوعبپیوندد، اقدامات زیر را برای کاهش آسیب به میهن و ملت مفید ارزیابی میکند.