سی و سه سال پیش که مجتبی خامنهای به جبهه و گردان حبیب رفت، کسی فکر نمیکرد روزی اعضای این گردان حول محور او به یکی از مهمترین حلقههای اطلاعاتی-امنیتی قدرت در ایران تبدیل شوند.
داستان گردان حبیب، روایت یگانی است که زمانی در بسیاری از نبردهای حساس جنگ ایران و عراق شرکت داشت اما بعد از جنگ اندک اندک به حلقهای برای گردآمدن شماری از تندروترین و سرکوبگرترین نیروهای اطلاعاتی-امنیتی جمهوری اسلامی حول محور مجتبی، سیاسیترین فرزند آیتالله خامنهای تبدیل شد.
روایت تبدیل شدن نیروهایی که در بیابانهای شلمچه مقابل ارتش صدام میجنگیدند به نیروهایی که در خیابانهای تهران بدون هیچ رحمی با شدت و حدت مردم را سرکوب میکردند، یک داستان سی و سه ساله است.
وقتی در سال ۱۳۶۵ مجتبی خامنهای به گردان حبیب ابن مظاهر پیوست، چهار سالی میشد که نیروهای تهران لشکری خاص خود در جنگ با عراق داشتند؛ لشکر ۲۷ محمد رسولالله که گردان حبیب از معروفترین گردانهای آن بود.
مجتبی خامنهای ۱۷ ساله وقتی که به جبهه رفت و عضو گردان حبیب شد، پسر رئیسجمهور وقت بود، ولی مشکل این بود که پدرش آن موقع خیلی در سپاه محبوب نبود. درست همان موقع که مجتبی و دو سالی قبلتر از آن برادر بزرگترش مصطفی به جبهه رفتند، میانه فرماندهان سپاه با پدر راستگرایشان خوب نبود که هیچ، شکرآب هم شده بود.
حجتالاسلام خامنهای آن زمان به یک روحانی راستگرا معروف بود و فرماندهان سپاه عمدتاً به چپگرا بودن شهره بودند، البته راست و چپ از نوع مذهبی. یک سال قبل از آنکه مجتبی خامنهای به گردان حبیب برود، در سال ۱۳۶۴ و درست قبل از عملیات تصرف فاو، فرماندهان سپاه با محوریت محسن رضایی به رغم تلاش حجتالاسلام خامنهای برای برکناری میرحسین موسوی نخستوزیر وقت، از او حمایت کرده و مانع برکناریش شده بودند.
در چنین شرایطی مجتبی خامنهای در گردان حبیب به چشم فرزند کسی دیده میشد که به گفته محسن رضایی فرمانده وقت سپاه تلاش کرده بود نخستوزیر مورد حمایت نیروهای ایرانی را از کار برکنار کند و اگر چنین میشد به گفته رضایی روحیه آنها تضعیف میشد.
حتی شنیده شده مجتبی خامنهای گاه چنان از فضا و جو انتقادی گردان حبیب و لشکر ۲۷ علیه پدرش رنج میبرده که به فکر ترک لشکر ۲۷ و رفتن پیش علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدای کرج افتاده و سال بعد چنین کرده و از لشکر ۲۷ به لشکر ۱۰ رفته است.
پدر مجتبی؛ حجتالاسلام خامنهای آن سالها، از نظر میزان قدرت در بین پنج عضو «جلسه سران قوا» (نوعی شورای عالی تصمیمگیری در کنار آیتالله خمینی) ضعیفترین فرد تلقی میشد. در موقعیتی ضعیفتر از هاشمی رفسنجانی (رئیس وقت مجلس و فرمانده جنگ و ذینفوذترین فرد بعد از آیتالله خمینی)، احمد خمینی (فرزند آیتالله خمینی)، میرحسین موسوی (نخستوزیر و رئیس هیئت دولت)، و موسوی اردبیلی (رئیس وقت دستگاه قضایی).
اما سه سال بعد در حالی که کمتر کسی فکرش را میکرد، همه چیز تغییر کرد. آیتالله منتظری قائم مقام رهبری و جانشین مورد انتظار آیتالله خمینی، در فروردین ۱۳۶۸ پس از انتقادات متوالی از نحوه اداره جنگ و کشور، بویژه مخالفتش با اعدام هزاران تن از مخالفان سیاسی در زندانها، از سمتش برکنار شد. آیت الله خمینی هم دو ماه بعد در خرداد همان سال درگذشت و به یک باره رئیسجمهور ضعیفی که گفته میشد قرار است بعد از دوره ریاست جمهوری به زادگاهش مشهد برگردد، به عنوان ولی فقیه جدید انتخاب شد. پدر مجتبی شد رهبر، فرمانده کل قوا و قدرتمندترین مقام جمهوری اسلامی.
چنین تغییری در ساختار قدرت به همگردانیهای سابق مجتبی و هملشکریهای مصطفی، در سالهای بعد از جنگ فرصت داد تا گرد آن دو جمع شوند و به تدریج محفلی قدرتمند تشکیل دهند. مصطفی خیلی به سیاست نزدیک نشد اما مجتبی هر چه بزرگتر شد به سیاست و دخالت در آن علاقهمندتر شد.
شمار آنهایی نیز که از عضویت در گردان حبیب و لشکرهای ۲۷ و ۱۰ و نزدیکی با پسران -حالا دیگر- آیتالله خامنهای استفاده میکردند تا خود را به رهبر و پسرانش نزدیکتر کنند و در ساختار قدرت برکشند، روز به روز بیشتر و بیشتر میشد. یکی از آنها علیرضا پناهیان بود.
علیرضا پناهیان:
همان ایامی که مجتبی خامنهای در گردان حبیب بود، روحانی جوانی در این گردان و لشکر ۲۷ بود که خود میگوید در کار تبلیغ رزمی بوده و حتی در ابتدا جرئت و جسارت روضه خواندن در جمع هم گردانیهایش را نداشته است.
بعد از رهبری آیتالله خامنهای کار پناهیان بالا گرفت و او با رفتن نزد مجتبی به بیت رهبری، شاگرد درس خارج رهبر شد و از طرف دیگر عضو دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها. اما ستاره اقبال پناهیان در جمهوری اسلامی وقتی اوج گرفت که در جریان اعتراضات مردمی و ضدحکومتی بعد از انتخابات سال ۸۸ با منبرهای تند و آتشین علیه منتقدین حکومتی رهبر همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حتی رفسنجانی خود را بیشتر در دل رهبر جا کرد.
پناهیان در جمع بسیجیهای به هیجان آمده بر منبر فریاد برمیآورد که به حکم اسلام سران فتنه (معترضان پس از انتخابات) مفسد فیالارض هستند و حکم قیام علیه حکومت اسلامی اعدام است و این حکم باید اجرا شود.خطبههایی این چنینی او را به تدریج به یکی از منبریهای محبوب آیتالله خامنهای در مراسمهای بیت رهبری تبدیل کرد و کار به آنجا رسید که در مراسمهایی چون ایام فاطمیه اگر پناهیان سخنران اصلی مراسم نبود، رهبر او را کنار دست خود مینشاند تا بر زبان و مشی تند او مهر تأیید بزند.
جایگاه پناهیان در بیت رهبری چنان شد که او عضو شورای بازبینی سخنرانیهای دیگران در بیت شد. بعد از انتخابات ۸۸ نیز که تشکلی غیرنظامی به نام قرارگاه عمار و با حضور جمعی از تندروترین عاملان و آمران و طرفداران سرکوب اعتراضات مردمی شکل گرفت، علیرضا پناهیان به نایب رئیسی این قرارگاه انتخاب شد. فرمانده قرارگاه هم کسی نبود جز یکی دیگر از اعضای دیروز گردان حبیب و لشکر ۲۷؛ مهدی طائب.
مهدی طائب:
این روحانی متولد ۱۳۳۷، از روحانیان و مسئولان گردان حبیب و لشکر ۲۷ بود. او که در نبردهای دشت شلمچه و در عملیات کربلای پنج در سال ۶۵ حاضر بود، پس از جنگ دروس حوزوی را ادامه داد و اندک اندک به یک منبری تندرو تبدیل شد.
مهدی طائب در دوران نا آرامیهای سال ۸۸ از منبریهای اصلی و فعال توجیهکننده سرکوب اعتراضات مردمی بود. پس از سرکوب اعتراضات ضدحکومتی، او مؤسس و فرمانده قرارگاه عمار شد، با هدف اجرای منویات رهبر علیه منتقدان. محفلی برای جمعی از تندروترین طرفداران رهبر جمهوری اسلامی که میتوان آن را شعبهای فرعی از حلقه گردان حبیب دانست؛ منبریها و سخنرانان افراطی که سابقه جبهه نیز دارند، در کنار مداحان تندرو و سیاسی طرفدار رهبر و نیز کسانی که به رهبران انصار حزبالله و لباسشخصیها معروف هستند.
چنین جمعی با ساماندهی هیئتها و محفلهای امنیتی و نیروهای کف خیابانی به نوعی ابزار عملیاتی حلقه گردان حبیب تبدیل شدهاند. برخی از معروفترین آنها عبارتند از: حسین اللهکرم، سعید قاسمی، حسین یکتا، حمید رسایی، حسن عباسی و علیرضا پناهیان.
مهدی طائب به عنوان مسئول این جمع تندرو در قرارگاه عمار، در مؤسسه آوینی نیز عضو هیئت مدیره است. مؤسسهای که سازنده سریال تلویزیونی «گاندو» است؛ سریالی برای تبلیغ قدرتمندی سازمان اطلاعات سپاه. در واقع یک برادر در مؤسسه آوینی (مهدی طائب) بودجهای گرفته و فیلمی ساخته در تبلیغ مجموعه تحت کنترل برادرش (حسین طائب) در سازمان اطلاعات سپاه.
این دو البته برادر دیگری نیز داشتند؛ حسین طائب واقعی و دو سال کوچکتر از مهدی. وبسایت رسمی بهشت زهرای تهران او را اینگونه معرفی کرده: شهید در عملیات کربلای پنج، ۱۹ دی ۱۳۶۵. اطلاعات وبسایت بهشت زهرای تهران میگوید حسین طائب در واقع اوست نه برادر کوچکترش که حالا او را با نام حسین طائب میشناسند و رئیس فعلی سازمان اطلاعات سپاه است و گفته میشود نام اصلی او حسن است.
حسین طائب:
این روحانی متولد ۱۳۴۲، در سپاه و جنگ بود اما شهرت او به واسطه جنگ نیست. او از وزارت اطلاعات شروع به رشد کرد و معاون مصطفی پورمحمدی در معاونت امور خارجی وزارت اطلاعات شد، ولی پس از مدتی از وزارت اطلاعات کنار گذاشته شد.
در پی روی کار آمدن دولت محمد خاتمی در نیمه دهه ۷۰، آیتالله خامنهای که در نیمه اول و اواسط دهه ۷۰ کنترل خود بر وزارت اطلاعات را توسعه و گسترش داده بود، به یکباره با روی کار آمدن اصلاحطلبان احساس کرد کنترل وزارت اطلاعات را از دست داده است. این فرصتی شد برای جمع شدن تیمی از مسئولان و معاونان پیشین وزارت اطلاعات در بیت رهبری برای شکلدهی تشکیلات بینام که مخالفانش آن را به «اطلاعات موازی» شهره کردند.
فرماندهی این نهاد موازی در بیت، با اصغر میرحجازی مشاور امنیتی رهبر بود و با حضور افرادی چون فلاحیان، مصطفی پورمحمدی و میثم (طائب). خارج از بیت نیز آیتالله خامنهای از یک سو دستور فعالتر شدن واحدهای اطلاعاتی سپاه پاسداران را داد و از سوی دیگر بخشهای اطلاعاتی قوه قضاییه تحت امر محمد یزدی و به نام حفاظت اطلاعات قوه قضاییه فعال شدند.
آیتالله خامنهای همچنین حفاظت اطلاعات ناجا را به ریاست سرتیپ محمد رضا نقدی فعال کرد که بازداشت و شکنجه شهرداران تحت امر غلامحسین کرباسچی در تهران در همین مقطع و توسط همین تیم رخ داد. از مجموع این نهادهای اطلاعاتی خارج از کنترل دولت، میثم(طائب) در اداره سازمان اطلاعات موازی در بیت رهبری، به طور تنگاتنگی با محمدرضا نقدی و محمدباقر قالیباف فرمانده جدید نیروی انتظامی (از ۱۳۷۹) علیه منتقدان وارد همکاری شدند. این در حالی بود که این تیم در ضلع دیگری با مجموعه رسانهای صدا و سیما (علی لاریجانی) و کیهان (حسین شریعتمداری) تقویت میشد.
در واقع طائب با نزدیکی به مجتبی خامنهای نفوذ و قدرت خود را با سرعتی بالا و روندی جهشی افزایش داد، با این وجود او حتی در دهه هفتاد نیز خیلی معروف نبود و شهرت اصلی او در عرصههای اطلاعاتی و امنیتی به دهه ۸۰ بر میگردد. بویژه به نقش او و مجتبی خامنهای در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴؛ هنگامی که سه روز قبل از انتخابات، مجتبی خامنهای و آیتالله خامنهای تصمیم گرفتند که برخلاف پیشبینیها که حکایت از حمایت بیت از قالیباف میکرد در یک چرخش ناگهانی از محمود احمدینژاد حمایت کنند.
مجتبی خامنهای برای نخستین بار میدانداری تحرکات بیت آیتالله خامنه ای در موضوع انتخابات را برعهده گرفت و چنین موقعیتی به حسن طائب در نقش دستیار نزدیک او فرصت داد تا قدرت و نفوذ خود در معادلات کشور را بیشتر کند. نتیجه اینکه با به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد، طائب به یکی از ذینفوذترین عناصر در بیت رهبری تبدیل شد. مهدی کروبی نامزد شکستخورده انتخابات در نامهای به رهبر از دخالت سپاه و بسیج و مجتبی خامنهای در انتخابات سخن گفت. در محافل سیاسی و رسانهای کشور نیز نام میثم شنیده میشد.
انتخابات ریاست جمهوری چهار سال بعد نام تیم مجتبی خامنهای و طائب را بیشتر بر سر زبانها انداخت. مجتبی خامنهای به حمایت از احمدینژاد و سازماندهی صندوق رأی متهم شد و هنگامی که اعتراضات مردمی علیه نتایج انتخابات بالا گرفت، بسیج محور سرکوب اعتراضات شد و فرمانده بسیج نیز کسی نبود جز طائب که حالا دیگر با نام حسین طائب شناختهشدهتر بود.
همان موقع که طائب به عنوان فرمانده بسیج محوریت مقابله با اعتراضات مردمی در تهران و سراسر کشور را برعهده داشت، معاونش نیز از همان لشکر ۲۷ بود؛ سرتیپ حسین همدانی. همان که میگفت برای سرکوب اعتراضات سال ۸۸ چهار پنج هزار تن از اراذل و اوباش تهران را سازماندهی کرده که در روز عاشورا به تظاهرکنندگان منتقد و مخالف حکومت در خیابانهای تهران حمله و آنها را سرکوب کنند.
طائب تا پاییز ۸۸ فرمانده بسیج بود. در حالی که پس از انتخابات ریاست جمهوری، دامنه اعتراضات مردمی علیه حکومت بالا گرفته بود، با اعلام رسمی ارتقای جایگاه سازمانی معاونت اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات سپاه، ریاست این سازمان جدیدالتأسیس که بعدها معلوم شد قرار است مهمترین و بزرگترین سازمان اطلاعاتی کشور شود به طائب سپرده شد.
حالا ۱۰ سالی است که ریاست این سازمان قدرتمند که روز به روز بر دامنه قدرت ونفوذش به اشاره و تمایل رهبر اضافه میشود با طائب است. از یک سو از طائب به عنوان نزدیکترین دستیار مجتبی خامنهای نام برده میشود که روز به روز در حال ایفای نقش بیشتری در معادلات قدرت در جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر او در مقام ریاست سازمان اطلاعات سپاه، هماکنون بر قدرتمندترین نهاد اطلاعاتی ایران مدیریت میکند.
به همین دلیل بسیاری معتقدند با قدرت گرفتن روز افزون مجتبی خامنهای و سپاه، در صورت بقای حکومت جمهوری اسلامی، باید در انتظار قدرتگیری بیشتر حسین طائب در سلسله مراتب قدرت بود، زیرا او مهمترین نظریهپرداز و تئوریسین ایده و طرح به رهبری رساندن مجتبی خامنهای است.
طائب در چنین شرایطی این روزها معاون و جانشین جدیدی پیدا کرده که او نیز از گردان حبیب میآید؛ حسن محقق. فردی که جای حسین نجات در سازمان اطلاعات سپاه نشسته که خود از چهرههای نزدیک به مجتبی خامنهای و مورد اعتماد رهبر جمهوری اسلامی است و مدتی مسئولیت حفاظت از رهبر را نیز بر عهده داشت.
او فرمانده گردان حبیب در دوران جنگ است. فرمانده مستقیم مجتبی خامنهای و همه برآمدگان از گردان حبیب به عرصه قدرت و نفوذ در حاکمیت جمهوری اسلامی.
حسن محقق که بعد از عملیات خیبر فرمانده گردان حبیب شد، پنجمین فرمانده این گردان بود. پیش از او چهار فرمانده دیگر بودند؛ محسن وزوایی، علیرضا موحد دانش، حسین اسلامیت و عمران پستی. حسن محقق از فرماندهان قبلی گردان حبیب معروفتر نبود اما دوره فرماندهیاش طولانیتر شد و زنده ماند. بعد از جنگ نیز اگر چه اندک اندک در سپاه ترقی کرد و رئیس ستاد لشکر ۲۷ شد، ولی ترقی اصلی او در دورهای بود که به تیم مجتبی خامنهای و حسن طائب نزدیکتر شد؛ دوره اعتراضات سال ۸۸ و هنگامی که سپاه و بسیج به محور سرکوب اعتراضات تبدیل شدند.
حسن محقق پیش از آنکه اخیراً و به حکم سرلشکر حسین سلامی فرمانده جدید سپاه، به عنوان معاون ارشد و جانشین طائب در سازمان اطلاعات سپاه شود، معاون اطلاعات راهبردی سپاه بود. ضلع دیگر حلقه گردان حبیب، سرتیپ محمد کوثری است.
او از قدیمی ترین فرماندهان جنگ ایران و عراق است. فرمانده لشکر ۲۷ در دوران جنگ و فرمانده ارشد حسن محقق و مجتبی خامنهای و پناهیان و برادران طائب. فرماندهای که امروز به نیابت از فرمانده کل سپاه، فرمانده قرارگاه ثارالله مهمترین قرارگاه اطلاعاتی-امنیتی جمهوری اسلامی است.
کوثری در بسیاری از عملیاتهای مهم دوران جنگ علیه ارتش عراق حضور داشته و بارها مجروح شده. البته پرونده او در بسیاری از زورآزماییهای خیابانی سپاه و بسیج علیه مردم معترض نیز پروپیمان است. نقطه مشترک محمد کوثری با برخی از فرماندهان سپاه، جنگیدن در بیابانهای شلمچه علیه ارتش عراق در دوران جنگ ایران و عراق، و سرکوب مردم معترض در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر در دوران پس از جنگ است.
این عده از فرماندهان که در عملیاتهای جنگ با یکدیگر بودند، در دوران سرکوب اعتراضات مردمی علیه حکومت در سالهای پس از جنگ بویژه در دهه ۷۰ و ۸۰ نیز همراه هم باقی ماندند و تبدیل شدند به فرماندهان میدانی سرکوب اعتراضات خیابانی.
حتی فرماندهانی با ردههای بالاتر و با سوابق مهمتر در دوران جنگ، فرماندهان ارشدی که در دوران جنگ در مقابل ارتش عراق شهرتی به دست آورده بودند یکی پس از دیگری فرمانده قرارگاهی شدند که مأموریت اصلیاش سرکوب اعتراضات مردمی در پایتخت بود. سرتیپ عزیز جعفری، سرتیپ محمدرضا زاهدی، سرتیپ کلولی، سرتیپ کاظمینی و یکی از معروفترین آنها علی فضلی.
او فرمانده سابق مجتبی خامنهای در لشکر ۱۰ بود. این چهره نظامی که از او به عنوان یکی از شناختهشدهترین فرماندهان جنگ نام برده میشد، در پی اعتراضات مردمی و گسترده سال ۸۸ در مقام فرمانده ارشد میدانی قرارگاه ثارالله و در بالاترین سطح سرکوب، فرماندهی میدانی تمامی نیروهای انتظامی و بسیج و سپاه تهران و کرج را برای سرکوب مردم معترض پایتخت برعهده گرفت و چنان سرکوبی را فرماندهی کرد که شعله اعتراضات مردمیاش فقط با دهها کشته و صدها بازداشت از بین مردم کوچه و خیابان و حتی اعدام برخی بازداشتشدگان فروکش کرد.
علی فضلی پس از سرکوب اعتراضات سال ۸۸ به مدت ۹ سال نیز (از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۷) در مقام جانشین محمدرضا نقدی فرمانده بسیج فعال بود و هماکنون فرمانده دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین سپاه است.
قرارگاه ثارالله که فرماندهانی مانند علی فضلی را به فرماندهان سرکوب تبدیل کرد، در سال ۱۳۷۴، ۱۷ سال پس از تأسیس جمهوری اسلامی، ایجاد شد. شاید به این دلیل که جمهوری اسلامی در همان سالهای آغاز دهه ۷۰ به یکباره با شورشها و نا آرامی شهری پی در پی در مشهد (۱۳۷۱)، قزوین (۱۳۷۳)، و اسلامشهر (۱۳۷۴)، مواجه شده بود و احساس کرد حالا دیگر پس از دو دهه به چنین قرارگاهی برای سرکوب سازمانیافتهتر منتقدان، معترضان و مخالفان نیاز دارد.
حالا نیز ۱۰ سال پس از آن سرکوب خونین ۸۸، فرمانده قرارگاه ثارالله به عنوان مهمترین قرارگاه عملیاتی جمهوری اسلامی در حوزه امنیت داخلی به محمد کوثری فرمانده سابق مجتبی سپرده شده، با این تفاوت که حالا در عمل مجتبی فرمانده است و محوریت حلقه گردان حبیب با او است، حلقهای که از گردان و لشکر فراتر رفته و بر قرارگاه ثارالله و سازمان اطلاعات سپاه نیز سایه افکنده است و شامل فرماندهان دیگری خارج از گردان حبیب و لشکرهای ۱۰ و ۲۷ نیز میشود.
یکی از تازهواردهای این حلقه که از نزدیکترین افراد به آیتالله خامنه ای و مجتبیخامنهای محسوب میشود، سرتیپ ابراهیم جباری است؛ فرمانده سپاه حفاظت ولی امر.
او فرمانده گارد محافظ آیتالله على خامنهاى، و طبق مستندات موجود یکى از سیاسىترین سرداران سپاه پاسداران است. سخنرانىهاى بسیارى از سرتیپ جباری در ۲۰ سال گذشته علیه منتقدین رهبر کنونى جمهورى اسلامى ایران وجود دارد.
ابراهیم جبارى در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق از جمله عملیات آزادسازى خرمشهر در سال ۱۳۶۱ حضور داشته اما اسناد و مدارک دوران جنگ نشان نمىدهد که او از فرماندهان ارشد سپاه در رده فرماندهى لشکر و قرارگاه بوده باشد.
سرتیپ جبارى پس از پایان جنگ ایران و عراق با دریافت درجه سرتیپ دومى به فرماندهى بسیج زنجان و سپس قزوین منصوب شد. در سال ۱۳۸۷ و درست هفت ماه قبل از انتخابات جنجالى ریاست جمهورى خرداد ۱۳۸۸، سرتیپ جبارى به تشخیص فرماندهان ارشد سپاه از قزوین به تهران فراخوانده شد و به عنوان جانشین فرماندهى سپاه پایتخت (سرتیپ عبدالله عراقى) برگزیده شد. او سپس به عنوان یکی از معاونان و دستیاران ارشد حسین طائب در بسیج گمارده شد و تحت هدایت طائب در سرکوب معترضان در خیابانهاى تهران مشارکت فعال داشت.
ابراهیم جباری کمی بعد در آغاز دولت دوم احمدینژاد به عنوان فرماندار کرج انتخاب شد اما به دلیل اینکه فرمانده کل سپاه در نظر داشت او را به قم بفرستد، با انتقالش به وزارت کشور موافقت نشد. جبارى در آبان ۱۳۸۸ با حکم سرلشکر جعفرى، فرماندهى سپاه قم را برعهده گرفت. قم در دوران ۱۲ ماهه فرماندهى او با ناآرامىهاى بسیارى روبهرو بود. حمله نیروهاى طرفدار حکومت به مراسم تشییع جنازه آیتالله حسینعلى منتظرى و حمله به بیت آیتالله یوسف صانعى هنگام حضور مهدى کروبى در این شهر و نیز تظاهرات علیه سیدحسن خمینى، نوه آیتالله خمینى بنیانگذار جمهورى اسلامى، در دوران فرماندهى سرتیپ جبارى در سپاه قم رخ داد.
او همچنین به داشتن روابط نزدیک با آیتالله محمدتقى مصباح یزدى، روحانی مورد علاقه رهبر معروف است و هنگامى که فرماندهى سپاه قم را بر عهده داشت، همراه با فرماندهان تحت امر خود به کرات به دیدار آیتالله مصباح یزدى مىرفت.
آخرین مأموریت ابراهیم جبارى در قم، آمادهسازى فضاى عمومى و حفاظتى قم براى سفر ۱۰ روزه آیتالله خامنهاى به این شهر در سال ۸۹ بود. سفری که سکوی پرتاب او به بیت رهبری به عنوان فرمانده سپاه حفاظت ولی امر شد؛ یگان ویژهاى که مسئولیت حفاظت از رهبر ایران، بیت رهبرى، نهاد رهبرى و ساختمانهاى زیرمجموعه آن را که همگى در مقر موسوم به شهید مطهرى قرار دارند، بر عهده دارد و شمار پرسنل آن بیش از ۱۲ هزار نفر تخمین زده شده است.
جباری که در ۱۳۹۳ به درجه سرتیپ تمامی ارتقا یافت، هماکنون هم فرمانده گارد حفاظت از رهبر است و هم فرمانده محافظان شخصی مجتبی خامنهای. البته فرمانده پیشین محافظان رهبر و مجتبی یعنی حسین نجات نیز از حلقه اطرافیان مجتبی خامنهای حذف نشده است.
سابقهاش در سپاه به زمانی بر میگردد که نه گردان حبیبی تأسیس شده بود و نه لشکر ۲۷. محمدحسین زیبایینژاد معروف به حسین نجات که از اعضای جناح راستگرای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود، سالها همکار محسن رضایی در بخشهای اطلاعاتی سپاه بود و مسئولیت حفاظت قرارگاه خاتمالانبیا، مهمترین قرارگاه جنگی ایران را تا آخر جنگ ایران و عراق به عهده داشت.
نجات پس از پایان جنگ و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۹ به مدت ۱۰ سال فرمانده سپاه حفاظت ولی امر بود. او که از فرماندهان ارشد سرکوب اعتراضات مردمی سال ۸۸ در تهران بود، پس از فروکش کردن اعتراضات از ادارهکنندگان اصلی «هیئت رزمندگان اسلام» یک تشکل اقماری سپاه در سراسر کشور و نیز مراسم اربعین در عراق به عنوان یکی از نمادهای نمایش قدرت سپاه و جمهوری اسلامی در عراق و منطقه بوده است.
سرتیپ نجات در سال ۹۵ به عنوان جانشین حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه معرفی شد و تا بهار ۱۳۹۸ این سمت را حفظ کرد. دورهای که با قدرتمندتر شدن اطلاعات سپاه و چسبندگی بیشترش به بیت رهبری و سایه انداختنش بر وزارت اطلاعات همراه بود. نجات پس از تغییرات اخیر در ساختار فرماندهی سپاه، جایگاهش را به حسن محقق داد و خود به معاونت فرهنگی سپاه رفت.
حلقه وصل تمامی این فرماندهان اطلاعاتی و امنیتی، مجتبی خامنهای است. حالا و در دهه نهم زندگی آیتالله خامنهای ۸۰ ساله، حضور مجتبی خامنهای به عنوان سیاسیترین فرزند او در کانون تصمیمگیریهای بیت رهبری، قرار گرفتن حسن طائب و حسن محقق دو چهره نزدیک به مجتبی در رأس اطلاعات سپاه و حضور محمد کوثری فرمانده سابق لشکر ۲۷ در رأس قرارگاه ثارالله، و چینش سایر فرماندهان نزدیک به مجتبی خامنهای در موقعیتهای حساس و کلیدی، در مجموع حلقه گردان حبیب را به یکی از ذینفوذترین گروههای صاحب قدرت در جمهوری اسلامی و بویژه در تهران، پایتخت تبدیل کرده است.
گروهی از قدرتطلبان که در سازماندهی و مهندسی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، دخالت در انتخابات را تمرین کرد و اعضای آن در انتخابات ۸۸ در بالاترین سطح این دخالت را حتی به قیمت سرکوب مردم و رأیدهندگان به اجرا گذاشتند و حالا بیش از هر زمانی متحدتر به نظر میرسد. از سوی دیگر چنین ترکیبی از قدرت بیش از آنکه متوجه تهدیدات خارجی و عملیاتی و رزمی علیه جمهوری اسلامی باشد، متمرکز بر سه موضوع داخلی است؛ نخست آمادگی برای سرکوب هرگونه اعتراضات مردمی در آینده بویژه در پایتخت بر اساس تجربههای چهار سرکوب اعتراضات ضدحکومتی سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۷. دوم، تلاش برای کنترل و مدیریت و در صورت لزوم بازداشت و سرکوب منتقدان و مخالفان داخلی حاکمیت، و سوم و مهمتر از آن دو، آمادگی برای وارد شدن در جنگ قدرت احتمالی پس از درگذشت آیتالله خامنهای از طریق کنترل گلوگاههای مهم اطلاعاتی و امنیتی تهران به عنوان مرکز اصلی کسب، حفظ و انتقال قدرت در جمهوری اسلامی.
معلوم نیست که حلقه گردان حبیب به عنوان تیم مجتبی خامنهای در نهایت بتواند او را به رهبر بعدی جمهوری اسلامی تبدیل کند (همچنانکه ادامه ثبات وحیات خود جمهوری اسلامی بعد از آیتالله خامنهای مورد پرسش و چالش است) ولی میشود گفت این حلقه در شرایط کنونی ذینفوذترین حلقه اطلاعاتی-امنیتی در درون حاکمیت ایران است و بخش عمدهای از موقعیتهای مهم اطلاعاتی و امنیتی کشور و تهران را در اختیار دارد.
حلقه گردان حبیب از این تجربه آگاه هستند که وقتی رهبر بعد از آیتالله خمینی از درون جماران انتخاب نشد، جماران و تمامی چهرههای ذینفوذ آن، نه تنها اهمیت خود را در ساختار قدرت از دست دادند، بلکه حتی شاهد مرگ مشکوک فرزند رهبر پیشین بودند.
رهبر سابق انصار حزبالله و از رهبران کنونی لباسشخصیهای تهران. از رهبران اصلی انصار حزبالله تهران در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰. حسین اللهکرم شناختهشدهترین چهره در بین لباسشخصیها در سه دهه اخیر به شمار میرود. گروهی که در سه دهه گذشته در مواقعی که بیت رهبری درصدد برخورد با برخی دولتمردان و فعالان مدنی و سیاسی منتقد بوده، از آن به عنوان یک گروه فشار استفاده کرده است. اللهکرم بعدها با جدایی از انصار حزبالله، به عنوان مسئول شورای هماهنگی حزبالله به فعالیت خود ادامه داد.
عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار، از فرماندهان سابق سپاه و سخنران تندرو محافل لباس شخصیهای طرفدار آیتالله خامنهای. در بین رهبران لباس شخصیها، سعید قاسمی به سخنرانیهای تند علیه سیاستمداران و مسئولانی شناخته میشود که به اعتقاد آنها حرف شنوی لازم از آیتالله خامنهای و بیت رهبری را ندارند. اظهارات اخیر سعید قاسمی درباره استفاده سپاه پاسداران از پوشش هلال احمر برای اعزام جنگجو به بوسنی در جنگ دهه ۱۹۹۰ بین صربها و مسلمانان انتقادات زیادی را متوجه کرد.
عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار و از فرماندهان لباس شخصیها. حسین یکتا بیشتر به دلیل فعالیتهایش در ساماندهی راهیان نور شناخته میشود. ایده اعزام دانشآموزان و دانشجویان به اردوهای راهیان نور در مناطق جنگی از جمله خوزستان از ایدههای مورد علاقه آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است و در همین ارتباط او حمایتهای ویژهای از حسین یکتا به عمل آورده است.
عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار، روحانی تندرو طرفدار سرکوب اعتراضات ۸۸. از حامیان اصلی محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران در دهه ۱۳۸۰. حمید رسایی در مجالس هشتم و نهم یکی از تندروترین روحانیون طرفدار آیتالله خامنهای در مجلس بود. رسایی به حملات رسانهای به هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی سه رئیسجمهور پیشین و کنونی ایران مشهور است. او مدیر نشریه ۹ دی است که از جمله نشریات فعال در مقابله با منتقدان و معترضان بوده است. رسایی به حملاتش علیه اصولگرایان میانهرو مانند علی لاریجانی نیز شناخته میشود.
مداح تندرو، سیاسی و مورد علاقه رهبر و بیت رهبری . از سعید حدادیان به عنوان یکی از مداحان تندرو طرفدار آیتالله خامنهای یاد میشود که نقش عمدهای در تهییج لباسشخصیها و به کارگیری آنها در جهت اهداف سیاسی بیت رهبری دارد. تا زمانی که محمود احمدینژاد مورد حمایت بیت رهبری بود، سعید حدادیان همانند سایر مداحان مورد حمایت بیت از او حمایت میکرد اما در پی ظاهر شدن نشانههای حرف نشنوی احمدینژاد از بیت رهبری، مداحانی مانند سعید حدادیان حملات انتقادی علیه احمدینژاد و دستیاران ارشد او را آغاز کردند.