از مردم ایران دعوت میکنیم با صدایی رسا، با واکنش تلافیجویانه و اقدامات تحریکآمیز از سوی حکومت مخالفت کنند!
کشته شدن "قاسم سلیمانی" و "ابومهدی المهندس" از رهبران حشد الشعبی به همراه جمعی دیگر از نزدیکان و اعضای این گروه نظامی شیعهی عراقی تنش در روابط بین ایران و آمریکا را به سطح بیسابقهای افزایش داده است. اکنون نگرانی جدی وجود دارد که جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی و دولت آمریکا، به رویارویی نظامی مستقیم ادامه دار ارتقاء یافته و آغازگر فصل جدیدی از بیثباتی و تنش در منطقه ملتهب خاورمیانه شود.
کشته شدن فردی با ویژگیهای قاسم سلیمانی که با نقشآفرینی در جنگ داخلی سوریه مرتکب جنایت جنگی شده از ارکان استبداد دینی و از بازیگران اکثر فصول جنایت در ایران بعد از انقلاب بود و آسایش را از مردم منطقه سلب کرده بود، جایی برای شفقت باقی نمیگذارد؛ او معمار و مجری ارشد پروژه ضد ملی " گسترش عمق راهبردی" و "بیداری اسلامی" بود که در اصل باعث گسترش عمق راهبردی استبداد دینی شیعه محور در منطقه شده و نیروهای افراطی با گفتمان شبیه اسلام گرایان جهادی سنی را در بین شیعیان پرورش داده است. برآیند نقش قاسم سلیمانی که او را باید سردار جنگطلبی نامید در کل در داخل ایران و منطقه منفی بود و نقش مهمی در گسترش افراطی گری و بیثباتی در خاورمیانه داشت.
مستقل از تردیدهایی که در وجاهت این اقدام از منظر حقوق بینالملل وجود دارد و ممکن است اقدامی فراقضائی و فراقانونی شناخته شود و همچنین درتعارض با حاکمیت ملی دولت عراق قرار دارد اما ریشه و بستر اصلی این اتفاق را باید در روند فزاینده تنش بین ایران و آمریکا در عراق در هفتههای قبل جستجو کرد. خطای محاسباتی بزرگ مقامات جمهوری اسلامی در عاملیت و یا همسویی با افزایش سطح درگیری با آمریکا در عراق و تشدید حملات نیروهای سیاسی عراقی همسو با حکومت، علیه اهداف آمریکایی از جمله سفارت آن کشور دربغداد و نیز حمله به پایگاه نظامی امریکا در کرکوک که باعث مرگ یک پیمانکار امریکایی شد، سرانجام ختم به شبه ترور قاسم سلیمانی در بغداد گردید که منجر به ضربه سنگین حیثیتی شده و تحقیر بزرگ نظام جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان را سبب شد. جمهوری اسلامی تهدیدات ترامپ را نادیده گرفت و ارزیابی اشتباهی در خصوص تصمیمات دولت آمریکا در عدم واکنش به اسقاط پهپاد، حمله به آرامکو، توقیف نفتکشها در هرمز و حملات موشکی به مراکز تحت مدیریت در عراق داشت.
سلیمانی که خود در پیله توهم و بزرگنمایی نظام گرفتار شده بود با اعتماد به نفس کاذب و بیاعتنا به مخالفتهای گسترده و در اوج شرایط تنش آلود بین نیروهای حشدالشعبی و نظامیان آمریکا آسوده خاطر وارد بغداد شد و تاوان سنگینی پرداخت. هدف قرار دادن آسان او توسط پنتاگون که حفره عمیق اطلاعاتی جمهوری اسلامی را بار دیگر نمایان ساخت، نشان داد تا چه میزان اعطای نشان ذوالفقار برای اولین بار بعد از انقلاب از سوی خامنهای به وی تبلیغاتی و بیاساس بوده است. همچنین این اتفاق غیرمنتظره و پرریسک دولت آمریکا نشان داد سیاست نه جنگ و نه مذاکره جمهوری اسلامی ایران و تنش زایی های تاکتیکی برای موفقیت آن، توان بازدارندگی نداشته و کشور را در معرض تهدیدات خارجی قرار داده است. در اصل کشته شدن قاسم سلیمانی در عملیاتی غیرپیچیده نشانگر شکست سیاستهای منطقهای نظام و آغاز افول توهم تبدیل تهران به "ام القری جهان اسلام و کانون قدرت منطقه" است.
همبستگی جمهوری خواهان ایران در شرایط بسیار حساس فعلی خویشتنداری و دوری از هر گونه واکنش تلافیجویانه را از زاویه منافع ملی ضروری میداند. واکنش نظامی از سوی جمهوری اسلامی حتی در شکل نامتقارن، احتمال زنجیرهای از عملیاتهای متقابل با پیامدهای نامعلوم را قوت میبخشد که قربانی اصلی آن مردم ایران و زیرساختهای توسعهای کشور خواهد بود. اقتصاد به شدت بحرانزدهی ایران و وضعیت معیشتی طاقتفرسای اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه تاب و تحمل فشارها و تنگناهای بیشتر را ندارد. وضعیت تیره کنونی کشور از منظر تحلیلی پایهای و ژرف کاوانه، محصول سیاستهای غلط و توسعهطلبی منطقهای ولی فقیه متوهم است که برای جاهطلبیها و باورهای ایدئولوژیک حاضر است کشور و ملت را به سمت تباهی سوق دهد. نظامی که از یک سو خندقی از خون بین خود و مردم به ستوه آمده از مشکلات میکشد و بیش از 600 نفر را به خاطر اعتراضات به افزایش ناگهانی و بدون برنامه قیمت سوخت به آن صورت تحقیرآمیز که حتی قوه مقننه و نمایندگان نیمبند مردم را نیز از چرخه تصمیم گیری حذف میکند به قتل میرساند و از سوی دیگر به تحریک و ستیزهجوئی در سیاست خارجی روی میآورد و امنیت ملی را در افق زمانی بلند مدت به خطر میاندازد، شایستگی حکمرانی ندارد.
در این راستا همبستگی جمهوریخواهان ایران به خامنهای هشدار میدهد از پرده توهم و خودبزرگ بینی بیرون بیاید و با تکرار اشتباهات، کشور را در مهلکه دیگری گرفتار نکند. بدترین سناریوی محتمل در شرایط کنونی اقدامات تند از سوی جمهوری اسلامی در برابر آرایش تهاجمی شدید دولت ترامپ است که میتواند سرنوشتی مشابه جنگ اول خلیج فارس برای عراق را در ایران رقم زند.
به باور ما کماکان علی رغم افزایش تنشها، گفتگو و مذاکره و رسیدن به توافقی جامع، راهکار متناسب با منافع ملی ایران است البته دولت آمریکا نیز باید رویکرد تهاجمی و واکنش نامتناسب را متوقف کرده و به قمار سیاسی خود که میتواند سطح منازعه در خاورمیانه را افزایش دهد، خاتمه دهد. تصمیم دولت آمریکا نیز اقدامی نامتناسب با تلفات انسانی و آسیبهای آمریکا در عراق بود که ریسکهای امنیتی در منطقه را به میزان زیادی افزایش داده است.
اگرچه الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در شرایطی که فشار خارجی سنگین بوده است، به ما گوشزد میسازد که انتخاب نظام علیرغم تشدید موضع گیریهای احساسی و تهییج پایگاه اجتماعی و مظلومنمائی و رجزخوانی در کوتاه مدت، رفتن به سمت مصالحه ناگزیر بوده است اما شدت مخاطرات احتمالی، ضرورت واکنش افکار عمومی در مخالفت با هر گونه اقدامی که به جنگ منتهی شود را برجسته میسازد. واکنش تلافیجویانه و حمله به اهداف و یا نظامیان آمریکائی تاثیر بازدارنده نداشته و به گسترش سطح منازعه میانجامد که با توجه به موازنه قوا فرجامی جز تیره روزی بیشتربرای کشور نخواهد داشت.
ازاینرو همبستگی جمهوریخواهان ایران از مردم ایران و گروههای سیاسی دلسوز میهن ونیروهای جامعه مدنی دعوت میکند تا ضمن حفظ آرامش خود با صدایی رسا با واکنش تلافیجویانه و اقدامات تحریکآمیز از سوی حکومت مخالفت کنند. رفتن به سمت افزایش سطح تقابل، پیامدهای ویرانگر و چه بسا جبرانناپذیر برای کشور خواهد داشت. در این شرایط ملتهب تغییر سیاستهای مخرب منطقهای جمهوری اسلامی، بازگشت به داخل مرزها و پایان دادن به پروژه شکل دهی شبکه حامیان خلافت شیعی بایستگی بیشتری یافته است.
هیئت سیاسی اجرائی همبستگی جمهوریخواهان ایران
13 دی 1398، 3 ژانویه 2020