می تواند اراده سرکوبگران را متزلزل و دستگاه سرکوب را فرسوده کند!
از اعتراضات مردم خوزستان حمایت میکنیم!
اعتراض مردم خوزستان بهرغم کشتار و دستگيری های وسيع، هم چنان ادامه دارد و بتدريج به استان های هم جوار و استان های ديگر گسترش یافته و زمينه را برای فراروئيدن آن به اعتراض سراسری فراهم می کند. اعتراضها ابتدا به بیآبی در ۱۱ شهر آغاز شد و به سرعت به دیگر شهرهای این استان و به شهرهای شاهینشهر و یزدانشهر اصفهان، کرج، بوشهر، گناوه،جونقان، اليگودرز، بجتورد و سقز گسترش یافت. اکنون مردم تهران و تبريز هم به حمايت از اعتراض مردم خوزستان برخاسته اند. این تجمعات با اعتراض مردم عرب خوزستان نسبت به مشکل بیآبی و تاثیرات مخرب آن در معیشتشان شروع شد و به مناطق دیگر گسترش یافت.
گردانندگان حکومت بشدت نگران گسترش اعتراضات به ساير استان ها و سراسری شدن آن هستند. آن ها برای مهار و سرکوب اعتراضات نيروهای انتظامی و نظامی خود را از مناطق ديگری به خوزستان گسيل کرده اند. ولی بهرغم تيراندازی ها، کشتن ۸ تن از تظاهرکنندگان جوان و نوجوان، دستگيری های گسترده و حاکم کردن جو شديد امنيتی در تعدادی از شهرها، خانه گردی و قطع اينترنت، ارگان های سرکوب قادر نشده اند که خيزش اعتراضی مردم خوزستان را فروبنشانند. اين امر نشانگر ريختن ترس مردم، افزايش مقاومت آن ها و کاهش توان سرکوب حکومت است. تداوم اعتراضات می تواند ارگان های سرکوب حکومت را بتدريج فرسوده و توان سرکوب را از آن ها سلب کند. سست شدن اراده سرکوب حکومتگران و فرسودگی ارگان های سرکوب، برتوان و تعرض اعتراضات مردم خواهد افزود و می تواند راه را برای تحولات سياسی باز کند.
اعتراضات مردم خوزستان ابتدا با شعار عليه بی آبی آغاز شد. ولی در تداوم اعتراضات به شعار عليه جمهوری اسلامی، ديکتاتوری و خامنه ای فراروئيد. شعارهای ضدحکومتی در تهران، تبريز و شهرهای ديگر هم تکرار شد. نارضايتی گسترده مردم، مسدود شدن راه تغيير از کانال صندوق های رای، بی کفايتی حکومت در اداره کشور، فساد ساختاری و حدت يافتن شکاف های اجتماعی، زمينه را برای فراروئيدن اعتراضات مردم به برآمد سياسی فراهم می کند.
خيزش مردم خوزستان با حمايت و همبستگی بی سابقه گروه های مختلف اجتماعی، احزاب و سازمان ها و فعالين سياسی و مدنی روبرو شده است. کارگران اعتصابی صنعت نفت، کارگران اعتصابی هفت تپه، کارگران فولاد، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، گروه هائی از کارگران استان کرمانشاه و کردستان، کانون نویسندگان ایران، سينماگران و مستندسازان، ۱۲۰۰ نفر از هنرمندان، ۲۳۰ تن از وکلای دادگستری، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان، تشکل های بازنشستگان، کانون صنفی فرهنگیان گیلان، کانون صنفی معلمان همدان، برخی تشکل های دانشجوئی، ۸۰ تن از کارتونيست ها، جمعی از فعالان مدنی و سیاسی ایران، تعدادی از زندانيان سياسی، نسرین ستوده، نرگس محمدی و فعالان کارگری از جمله اسماعيل بخشی و سپيده قليان و تعداد زيادی از فعالان مدنی و زندانیان سیاسی سابق از اعتراضات مردم خوزستان حمايت و اعلام همبستگی کرده اند. شماری از هنرمندان سینما نيز در حمایت از مردم خوزستان در مقابل خانه هنرمندان تجمع کردند. جريان ها و فعالان سياسی نيز در روزهای گذشته اعتراضاتی در حمايت از مردم خوزستان در تعدادی از شهرهای اروپا، کانادا و امريکا برگزار کردند.
اين همبستگی و حمايت گسترده و پيوستن تعدادی از شهرها به اعتراضات خوزستان و فرياد شعارهای اتحاد، نشانگر شکل گيری همبستگی ملی و شکست حکومت برای تفرقه انداختن بين گروه های اجتماعی و اتنيکی است. همچنین حمایت مردم ایران از اعتراض به عدم توازن در توزیع منابع را نشان میدهد که برخی از اتنیکهای ایرانی چون اعراب و بلوچها به طور نسبی بیشتر متضرر شدهاند.
کشور ما در وضعيت ملتهبی بسر می برد. در دو ماه گذشته، ما شاهد سه برآمد مهم بوديم. اولين و مهمترين آن تحريم انتخابات فرمايشی و امتناع دستکم ۵۸ درصد مردم از ريختن رای در صندوق های رای بنفع ليست حکومت بود. در انتخابات برای اولين بار همصدائی و همسوئی بی سابقه ای بين نيروهای سياسی مخالف و منتقد در داخل و خارج از کشور به وجود آمد که به انتصابات حکومت "نه" گفتند. اين شکست بزرگ حکومت و پيروزی مردم و اپوزيسيون بود. دومين برآمد اعتصاب گسترده کارگران پيمانی صتعت نفت است که بيش از ۱۰۰ هزار نفر در آن شرکت دارند و بيش از يک ماه است که ادامه دارد. سومين برآمد خيزش مردم خوزستان است که فضای سياسی کشور را تحت تاثير قرار داده و حکومت را به يک چالش جدی فراخوانده است. اين برآمدها در طول زمان انباشته می شوند، پتانسيل های اعتراضی را افزايش می دهند، به فروريختن ترس مردم منجر می شوند، بتدريج در اراده سرکوبگران تزلزل به وجود می آورند، دستگاه سرکوب را فرسوده می کنند و نیروهائی را برای رهبری میدانی و میانی جنبش اعتراضی پرورش میدهند و زمينه را برای خروج گروه هائی از بدنه حکومت از آن فراهم می کنند.
جمهوری اسلامی تا کنون ناکارائی و ناتوانی خود را در اداره کشور با درآمد کلان نفت پوشانده است. اما اکنون با کاهش درآمد نفت و تداوم تحريم های اقتصادی، ناتوانی حکومت در اداره کشور و حل بحران های متعدد بيش از پيش آشکار شده است. بحران ها، امروز در خوزستان کانونی شده است. ولی چهره زخمی امروز خوزستان آیینه ایران فردا است. خوزستان سرزمین ثروتمندی که بیش از ۸۵ درصد نفت کشور را تولید میکند، بیش از ۳۰ درصد آبهای کشور در آن جریان دارد، ۱۵ درصد محصولات کشاورزی کشور را تأمین میکند. اما اکنون مردم آن در شبهای داغ تابستان با تشنگی و بیبرقی در خیابانها راه افتاده و به جای بهرهمندی از ثروت استان، در تاریکی شبانه به ناچار در جستجوی سپری هستند در برابر گلولههائی که به سویشان شلیک میشوند.
بحران خوزستان همه جانبه است و در کوتاه مدت و با ساختار سياسی کنونی و با برنامه های توسعه ناپایدار، نامتوازن و غیرمشارکتی قابل حل نيست و مستلزم تغيير ساختارهای سياسی، قطع دست مافيای آب و اراده جريان های ذينفع، بهره گيری از کارشناسان و برنامه توسعه پايدار، متوازن و مشارکتی است.
با تداوم وضعيت موجود، مخاطرات مربوط به يکپارچگی سرزمينی ، منافع ملی و پايداری اجتماعی روزبروز افزايش می يابد. لازمه برون رفت از وضعيت فعلی، رشد جنبش ها و خيزش های اعتراضی و همبستگی و هم پيوندی بين آن ها است. قدرتمند شدن جنبش ها و خيزش های اعتراضی و پیوند یافتن نخبگان و گروههای سیاسی باورمند به گذار از جمهوری اسلامی ایران به جمهوری سکولار دموکراتيک، می تواند راه تحولات سياسی برای گذار از نظام را باز کند. ما سه حزب و سازمان جمهوری خواه سکولار دموکرات از خيزش مردم خوزستان حمايت و کشتار معترضين را محکوم می کنيم و بنوبه خود در تداوم و گسترش اعتراضات می کوشيم. گسترش و تداوم خيزش مردم خوزستان رويداد امیدبخشی است که ضمن آشکار کردن ظرفیت «قدرت مردم» در عبور از مخاطرات کنونی، در تداوم خود می تواند در همگامی با مبارزات مردم در دیگر عرصهها وضعيت سياسی کشور را تغيير دهد.