راه موثر، توقف جنگ و صلح پایدار با تقویت همگرایی حول گذار از جمهوریاسلامی ممکن است.
زمان تغییرات اساسی فرا رسیده است.
بار دیگر میهن عزیزمان ایران، روزهای سخت و نگرانکنندهای را میگذراند. اکنون رویارویی قدیمی جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل وارد فصل جدیدی شده و از درگیری نیابتی به تقابل مستقیم و جنگ محدود تحول پیدا کرده است. شبح شوم جنگ و ویرانی کامل زیرساختهای فرسوده و تاسیسات راهبردی کشور بیش از هر زمان دیگری در دو دهه گذشته، آسمان وطن را در بر گرفته است. از روزی که برنامه ماجراجویانه و خطرآفرین هستهای علیهامنیت و منافع ملی ایران آغاز شد، راهبرد حاکم "صلح مسلح" (نه جنگ و نه مصالحه) با فراز و نشیبهای پیموده شده، ایران را دچار چالش بیثباتیمستمر کرده است. سید علی خامنهای در دوران رهبری سی و پنج ساله خود با نگرش آخرالزمانی و واپسگرایانه و نگاه ضدتوسعه، خودشیفتگی و اصرار بر یکهسالاری و گسترش گفتمان بنیادگرایی اسلامی شیعه محور متکی به سرکوب سیستماتیک، سیر قهقرایی و از بین بردن فرصتها را بر کشور تحمیل کرد. با قطعیت میتوان گفت که عملکرد او نشانگر بیشترین دشمنی با مردم ایران است. سلطهجویی او علاوه بر اینکه به زجر و رنج سه نسل از مردم همراه با خونهای به ناحق ریخته شده و حقوق تضییع شده بسیاری از شهروندان ایرانی منجر شده، مردمان سوریه، لبنان، یمن و عراق را نیز گرفتار مصیبت و محنت تمام ناشدنی کرده است.
اقدام پر ریسک حمله موشکی گسترده به اسرائیل (عملیات وعده صادق ٢) در واکنش به کشته شدن اسماعیل هنیه، سید حسن نصرالله و حسین نیلفروشان،نقطه اوج گسترش تنش بین ایران و اسرائیل را رقم زد که نقطه عزیمت آن عملیات «طوفان الاقصی» حماس در ٧ اکتبر بود. این اقدام کشور را در آستانه سقوط به وضعیتی وخیمتر قرار داده است. تجارب حال و گذشته منطقه پرتلاطم خاورمیانه به ما گوشزد میکند که بالا گرفتن شعلههای ویرانگر جنگ نه تنها آسیبها و صدمات مادی سنگین در بر داشته و ساختار اقتصادی بیمار ایران را میتواند به سمت فروپاشی ببرد، از لحاظ روانی نیزتاثیرات مخربی با گسترش بذرهای کینه و نفرت در جامعه خواهد داشت. معلوم نیست در خاکستر شعلههای جنگ فراگیر و یا گسترش سطح نزاع، ایران بتواند کیان و شاکله موجودیتی خود را حفظ کرده و یا دچار بحران همیشگی و درمانناپذیر نشود. علاوه بر آن، راه حل مشکلات مختلف خاورمیانه، نظامیگری و راهکارهای مبتنی بر جنگ نیست.
ازاینرو با توجه به حساسیت فضا ،همبستگی جمهوری خواهان ایران ضمن محکومیت متقابل رفتار پرریسک و تحریکآمیز جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل و لزوم توقف هر چه سریعتر رویارویی نظامی بین آنها، نکات زیر را خطاب به افکار عمومی اعلام میکند:
مردم شریف ایران،
میدانیم و میدانید که منشا اصلی مشکلات چیست! ماموریت «نابودی اسرائیل» در چارچوب ملاحظات ایدئولوژیک و بنیادگرایانه از سوی جمهوری اسلامی و دگرگونی در مناسبات ژئوپلتیک و ژئواتنیک ایران در منطقه، بحران خودساخته و غیرطبیعی تقابل با اسرائیل را بر کشور تحمیل کرده است. شروع دشمنی و تهدید موجودیتی اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی و در ادامه نادیده گرفتن تمایز بین ایران و جمهوری اسلامی و اعمال مجازات جمعی در سیاست مهارکننده اسرائیل، سطح درگیری را در حدی افزایش داده است که در آستانه جنگ مستقیم ونامحدود با اسرائیل قرار گرفتهایم. این جنگ، در صورت وقوع ،محدود به اسرائیل نخواهد شد و ایران حداقل عملا وارد جنگ با آمریکا و بریتانیا نیز خواهد شد که در حفظ موجودیت اسرائیلمصمم هستند.
پیامدهای ویرانگر جنگ هشت ساله با عراق که بر بستر ماجراجویی در سیاست خارجی و اظهارات نسنجیده آرزواندیشانه منجر به تجاوز عراق و عملی کردن آرزوی قدیمی آن شد، هنوز پیش روی ما است و آثار آن در اتلاف منابع کشور، جلوگیری از شکوفایی اقتصادی و خرابیهای به جای مانده در استان خوزستان قابل مشاهده است. امروز افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل کمتر از صدامحسین روحیه مبارزهجویی ندارد و به قیود حقوق بشری و موازین حقوقی بینالمللی نیز پایبند نیست و حامیان قدرتمندی در دنیا دارد. جلسه شورای امنیتی سازمان ملل متحد پیرامون تشدید درگیریها در لبنان نشان داد که تا چه میزان تنهایی استراتژیک ایران در سایه بحرانسازیهای تمام ناشدنی جمهوری اسلامی، تعمیق شده است و روسیه و چین نیز حمایت موثری از جمهوری اسلامی انجام نخواهند داد.
در این شرایط از شما دعوت میکنیم تا ضمن مخالفت فعال با جنگ، فراتر از نصیحت اخلاقی با کنش خودتان و بیان اعتراضات و نافرمانی مدنی، ادامه دهنده مسیر جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» باشید. جمهوری اسلامی با شیوه همیشگی ارعاب و بسته کردن فضای سیاسی، به دنبال نمایش کاذب توافق جمعی جامعه با دشمنتراشیهای خود است. در برابر این قلب واقعیت باید ایستاد و نشان داد که جامعه ایران دنبال دشمنی با هیچ ملت و کشوری در دنیا نیست. در خصوص دفاع از حقوق فلسطینیها نیز کاسه داغتر از آش نبوده و مانند دیگر کشورهای اسلامی وظیفهای جز پیگیری راهکارهای دیپلماتیک و سیاسی برای خود نمیشناسد. از سوی دیگر هر حمله ویرانگرانه دولت اسرائیل به زیرساختهای توسعهای و راهبردی، مناطق مسکونی، تجاری و آموزشی، تاسیسات غیرنظامی و مراکز اتمی به دلیل امکان خطر آلودگی هستهای به منزله دشمنی و تقابل با مردم و کشور ایران خواهد بود و از دید ما محکوم است.
هموطنان گرامی،
اگر این خطر نیز برطرف شود و جمهوری اسلامی چون گذشته به عقبنشینی تاکتیکی روی بیاورد، باز کماکان وضعیت بحرانی و قرار داشتن کشور در لبه پرتگاه تغییر پیدا نمیکند. جمهوری اسلامی یک نظام بحرانزی است و عامدانه برای یکهسالاری ولیفقیه و غارتسالارهای حاکم و ذینفعان فساد راهبردی، کشور را در حوزه بیثباتی و آشفتگی مدیریتشده قرار میدهد تا استثنا قاعده باشد! نتیجه این روند مخرب، گسترش فقر و محرومیت و تضاد طبقاتی و تشدید بحران زیستمحیطی و توانایی حل مساله دولت بوده است که چون بمبهای ساعتی حیات عزتمندانه ملت و کیان کشور را تهدید میکنند.
تغییرات سیاسی و حاکمیتی تنها باید توسط ایرانیان متکثر که در جای جای کشور زندگی میکنند، انجام شود. حفظ استقلال و یکپارچگی سرزمینی کشور و تعیین سرنوشت جامعه توسط ایرانیان، فقط یک خواست انتزاعی و ایدهآلگرایانه نیست، بلکه واقعیتی متکی به مناسبات حقوقی بینالملل و واقعیتهای زیسته جوامع انسانی در طول تاریخ است.
در شرایطی که آثار تزلزل در جمهوری اسلامی بیش از گذشته پیدا شده است، باور به قدرت مردم و اتکا به مقاومت متحد و ایستادگی بر سر ضرورت تغییرات ساختاری و مخالفت با مداخله خارجی، کلید حل مشکلات است. به نگره ما ایستادگی توامان بر دو محور "نه به جنگ" و "نه به جمهوری اسلامی" و مقابله با برنامه فریبکارانه اصلاحطلبان دولتمحور و حامیان اصلی مسعود پزشکیان در کشاندن ملت به پشتیبانی از سیاستخارجی ستیزهجوی جمهوری اسلامی، راه نجات کشور است و همگان را به آن دعوت میکنیم.
سخنی با احزاب، تشکلها و کنشگران سیاسی و مدنی
به نظر ما امروز نیروهای دوستدار میهن و مقید به موازین ملی و انسانی و یکپارچگی سرزمینی ایران بیش از گذشته مسئولیت بر دوششان قرار گرفتهتا اولویت فعالیتهای شان را بر تقویت همگرایی حول گذار خشونتپرهیز از جمهوری اسلامی به دمکراسی متمرکز کنند. پایان دادن به تهدیدات مختلفعلیه ایران، نیازمند تمرکز تلاشها بر تغییر جمهوری اسلامی و آماده سازی فضا برای انتقال قدرت به مردم است. در این مسیر نه تنها اپوزیسیون و نیروهای جامعه مدنی، بلکه بخش معقول و تجدیدنظرطلب در داخل نظاموبویژه بدنه کارکنان نهادهای حاکمیتی، نیز میتوانند یاری برسانند. لازمه وفاق ملی، انحلال جمهوری اسلامی و توافق بر سر شکل گیری نظام سیاسی جدید مبتنی بر دمکراسی، کثرتگرایی و جدایی نهادی دولت و هر نوع ایدئولوژی است. از گروهها و جریانات سیاسی دمکراسیخواه انتظار میرود با توجه بیشتر به منافع ملی و مصلحت همگانی، خواستهای گروهی خود را موقتا کنار گذاشته و هر چه سریعتر بر روی سازوکار و نقشه راه تغییر و قواعد بازی در دوره منتهی به گذار توافق کنند. تجمیع نیروی جریانهای سیاسی در کنار آمادگی اکثریت مردم ایران برای آغاز حرکت فیصلهبخش بر بستر تجارب زیسته در تمامی تکاپوهای تغییرخواهانه در چهار دهه گذشته، میتواند متغیر تغییردهنده شرایط شود.
خطاب به نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی
وظیفه ذاتی نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشور، حفاظت از نظم، کیان کشور و حقوق مردم است. از بدنه نیروهای نظامی و امنیتی کشور که سلامت خود را حفظ کرده و به باندهای مافیایی وابسته به نهاد ولایتفقیه تعلق ندارند و بخصوص رزمندگان جنگ هشت ساله، انتظار میرود تا با گسست از حکومت، حافظ نظم جامعه و کشور بوده و یاریرسان مردم برای عبور از گذرگاه پر خطر کنونی به ساحل آرامش با مشارکت همگانی شوند. در این میان ارتش به عنوان نهادی که در همه بزنگاههای تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاده است، انتظار ویژهای میرود که با اعلام بیطرفی در کنار مردم قرار گرفته و برنامه شوم نهاد ولایتفقیه و بازوهای مختلف آن برای قربانی کردن میهن در پای مقاصد جاهطلبانه، واپسگرایانه و آخرالزمانی آن را بر هم بزنند.
باور داریم که توجه به این موضوعات امور تخیلی و دور از دسترس نیستند بلکه در سایه هوشیاری آحاد جامعه و بخصوص نیروهای نظامی و امنیتی و حرکتهای حسابشده و انعطاف و کلاناندیشی نیروهای سیاسی و اجتماعی، شدنی هستند. مخاطرات کنونی همانقدر که تهدید هستند، میتوانند با عمل مناسب تبدیل به فرصت شده و با نقشآفرینی مردم تعادل را به کشور برگردانده و سایه جنگ و رویاروهایی زیانبار در سیاست خارجی را از میهن و مردم دور کنند.
هیئت سیاسی و اجرائی همبستگی جمهوری خواهان ایران
١٢ مهر ٣∙١٤ برابر با ٣ اکتبر ٢٤∙٢