نویسنده : پرویز مختاری
این ملاقات در تاریخ چهارشنبه ۲۷ مارس، ۲۰۱۹ در دفتر مرکزی این حزب در برلین انجام گرفت. این حزب از گذشتهای بسیار دور، دارای روابط برادرانهای با حزب توده ایران بود و همچنین با بخشی از سازمان فداییان نیز در تماس بودهاند.
نکته جالب توجه در این دیدار این بود که خانم یولیا ویدهمن دارای اطلاعات نسبتا زیادی از وضعیت ایران بودندکه برخی ازاین اطلاعات خیلی موثق و کامل نبودند و از منابع خاصی در اختیار ایشان قرار گرفته بود و یکسویه به نظر میآمد.
در این بین ذکر این نکته ضروری به نظر میرسدکه این حزب در تمام دوران جنبش سبز و حوادث پس از کودتای انتخاباتی سال ١٣٨٨هیچگونه همکاری، همدلی و پشتیبانی از این اعتراضات و جنبش سبز انجام نداد؛ هیچیک از اطلاعیههای نهادها و حامیان سیاسی و حقوق بشری این جنبش را منتشر ننمود؛ هرگز در هیچ یک از نشستها و سخنرانیهایی که ما در هامبورگ برگزار نمودیم، حتی در سخنرانیهای خانم دکتر عبادی و یا جناب آقای دکتر لاهیجی شرکت نداشتند. این حزب در هیچکدام از گردهماییها یا برنامههای خود هرگز هیچ یک از نیروها و افراد اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی را دعوت به سخنرانی نکردند.ایشان همانطورکه پیشتر نیز اشاره شده بود، تنها منبع خبریشان حزب توده بود.
من در ابتدا تلاش نمودم تا تصویری از نیروهای اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی ایران در اختیار ایشان قرار دهم و آنها را در سه گروه عمده طبقهبندی نمودم:
اول سازمان مجاهدین خلق که ایشان را یک گروه شبه نظامی و چه بسا نظامی با پیشینهای به شدت مذهبی دانستم.
البته ایشان اضافه نمودند علیرغم این که این گروه فعالیتهای عمومی وسیعی را پیش میبرند، برای حزب چپ آلمان هیچ مقبولیتی ندارند. بنده در ارتباط با قدرت مالی آنها و نیز منابع تامین این توان مالی از دوران همکاری با صدام حسین تا کنون که از کانال عربستان سعودی تامین مالی میشوند توضیحات کافی در اختیار ایشان قرادادم.
دوم طرفداران حکومت مشروطه سلطنتی که مجموعهای است از نیروهای مشروطهخواه تا جریاناتی که خواهان احیای حکومت پهلوی ها هستند را شامل میشوند. بنده نقطه اشتراک مجاهدین و سلطنتطلبان را چلبیسازی و استمداد کمک از دول خارجی و بهویژه امریکا و جانبداری از خروج امریکا از برجام و تحریمهای عمومی دانستم.
خانم ویدهمن در این قسمت بیان داشتند که از نظر آنها، درمورد کسانی که دست به دامان ترامپ میشوند هیچ گونه تمایلی در راستای نزدیکی و گفتمان وجود ندارد.
سپس از نیروی سوم نام بردم و بیان داشتم که این گروه با تاکید بر مخالفت جدی با آلترناتیوسازی و چلبیسازی، استراتژی گذار خشونت پرهیز از این نظام را سرلوحه سیاستهای خود قرارداده اند. در این بین سیاست کلی این دسته ضمن حفظ مخالفت با تحریمهای عمومی و جانبداری از تحریمهای هوشمندانه که شامل سران حکومت، امامان جمعه، قضات دادگاههای انقلاب و قضاتی که در سرکوب نیروهای مدنی مشارکت دارند ، تحریم ماهوارهها و غیره، بر حمایت و تقویت حرکتهای مدنی مردم داخل کشور متمرکز گردیده است.
درارتباط با تفاوت ما و اصلاحطلبان درون نظام، توضیح دادم که ما این نظام را اصلاح پذیر نمیدانیم و تجربه شکست خورده و ناکام اصلاحطلبان درون نظام را مورد اشاره قرار دادم.
در ادامه این گفتگو سیاست خارجی گذشته حزب متبوع ایشان را یک سیاست یکجانبه و کور ارزیابی نمودم، سیاستی که در راه مبارزه با امپریالیسم شیپور را از سر گشاد آن زده اند و حقوق بشر و دموکراسی را قربانی آن نمودهاند. خوشبختانه ایشان این نکته را پذیرفتند و گفتند که جناح نیرومندی در درون حزب، خواهان قرار دادن حقوق بشر و دموکراسی در راس فعالیت حزب میباشند و در این راه اقداماتی نیز انجام گرفته و طرح و برنامههایی نیز در دست تدوین است.
خانم ویدهمن اضافه نمودند که حزب چپ آلمان بسیار تمایل دارد که در گردآوردن نیروهای دموکرات اپوزیسیون نقش میانجی را بازی کند و مثال حزب دموکراتیک مردمی ترکیه را مورد اشاره قرار دادند.
اینجانب ضمن ابراز امیدواری برای طی شدن چنین مسیری یادآوری نمودم که متاسفانه به علت سابقه بد ذهنی که از نظر تاریخی در مورد این حزب وجود دارد بهترین راه حل شاید نوعی همکاری و توافق با حزب سبزهای آلمان باشد.
اینجانب در مورد همکاری های اخیر چهار سازمان جمهوریخواه اطلاعاتی در اختیار ایشان قرار دادم و وی از این امر اظهار خوشحالی نمود. در پایان از ایشان خواستم سیاستهای جدید حزب را در عمل نشان دهند. در پایان نیز خواستههایی را به ایشان منتقل نمودم و از ایشان خواستار پیگیری این امور گردیدم:
در انتها ایشان را در جریان آکسیون جمعآوری امضاء در اعتراض به حکم خانم ستوده قراردادم و مقرر گردید تا این دادنامه را برای ایشان ارسال نمایم و تقاضا کردم آن را به مجلس فدرال و سنای شهر (دولت ایالتی) برلین ارسال نمایند.