حمله گروه تروریستی جیشالعدل به کاروانی نظامی متعلق به سپاه پاسداران در جاده خاش-زاهدان که منجر به کشته شدن ٢٧ نفر از پرسنل رسمی و وظیفه سپاه شد، از اتفاقات تاسفبرانگیز در هفتههای اخیر بود. خشونت ناموجه و تروریسم در هر شکلی محکوم است و پیامدهای مخرب آن تهدیدی برای ثبات و امنیت ملی کشور بهشمار میرود. توسل به شیوههای فراقانونی و غیرمدنی، کشتار و خط مشی مسلحانه، افراطیگری را در کشور تقویت مینماید و بخش مسلط قدرت از این اتفاقات برای تداوم فضای پلیسی و سختگیری در مناطق قومیتنشین سوءاستفاده میکند.
بایستی در نظر داشت که مواجههی درست با اتفاق خاش نیازمند رویکردی جامع و پرهیز از قضاوت براساس تصویرسازیهای یک جانبهی جمهوری اسلامی است. استان سیستان و بلوچستان در دو دههی گذشته کمابیش با ناآرامی و بحران دست و پنجه نرم نموده است؛ اصرار حکومت بر اِعمال شیوههای اقتدارگرایانه، تبعیضات، ممانعت از پذیرش تکثر سیاسی-مذهبی و فرهنگی، برقرار نمودن فضای سنگین امنیتی-پلیسی تا جایی که حتی مولوی عبدالحمید به عنوان یکی از رهبران اهل سنت ایران نیز برای تردد در کشور، نیازمند دریافت مجوز از نیروهای امنیتی است و از همه مهمتر محرومیت گسترده، عوامل پایهای مشکلات امنیتی در استان سیستان وبلوچستان هستند. فقر، بیکاری، کمبود گستردهی آب، افزایش شمار روستاهای نابود شده و نبود فضا برای بیان اعتراضات مسالمتآمیز، زمینه را برای تحرک گروههای تروریست مساعد ساخته است. همچنین راهبرد توسعهطلبی منطقهای حکومت که از طریق مداخلههای مخرب در سوریه، عراق، لبنان و یمن دنبال شده و میشود، دولتهای رقیب و متخاصم جمهوری اسلامی را به واکنشهای متقابل از طریق ایجاد ناامنی در داخل خاک ایران سوق دادهاست که در نهایت دود آن به چشم مردم محروم استان سیستان و بلوچستان و برخی دیگر از استانهای مرزی رفته و تهدیداتی جدی را متوجه تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران نمودهاست. وقتی جمهوری اسلامی آشکارا راهبرد امنیتی خود را رویکردی تهاجمی در مواجه با معارضین خود حتی در بیرون از مرزها اعلام نموده و به ایجاد شبکههای همسو در کشورهای منطقه مبادرت ورزیده است، کشورهای مقابل نیز درگیرالگوی مشابهی شدهاند تا با تقویت گروههای معارض و دشمن با جمهوری اسلامی، اهرم فشاری برای مقابلهبهمثل ایجاد نمایند.
محکومیت خشونت در استان سیستان و بلوچستان و مناطق مشابه همچون استانهای کردستان وخوزستان، نیازمند برخوردی جامع و اصولی در رد تمامی عوامل خشونت است که در این میان نظام جمهوری اسلامی و بهخصوص سیاستها و اقدامات غلط و سرکوبگرایانه سپاه پاسداران، یک پای اصلی ماجرا است. اتفاق خونین اخیر، محصول سیاستهای غلط سپاه و بهویژه اقتدارگرایی و سیاست مشت آهنین است. برخوردهای یک طرفه در عرصه عمومی ایران که فقط گروههای تروریستی را هدف قرار میدهند، ضمن آنکه صورتبندی درستی از ماجرا ارائه نمیدهند، ظرفیت موثری برای توقف خشونت و تروریسم نیز ندارند. در چنین حوادثی باید طرفین درگیر را ضمن آسیب شناسی صحیح و ارزیابی منصفانه، همزمان سرزنش و شماتت نمود.
بایستی توجه داشت که نقش منفی سپاه تنها در زمینهسازی برای واکنشهای تروریستی و سوقدادن معترضان بلوچ به شیوههای افراطی محدود نمیشود، بلکه خط و نشان کشیدن فرماندهان سپاه برای کشورهای دیگر، وضعیت را بغرنجتر ساخته است. فرمانده سپاه با مداخله در کار وزارت امور خارجه و گسترش فعالیتهای "دولت سایه"، خواهان دریافت مجوز برای اقدامات تلافیجویانه در داخل خاک پاکستان شده و علاوه بر دولتهای آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پای کشور پاکستان و دستگاه امنیتی آن را نیز به عنوان پشتیبانان عاملین حادثه خاش بهمیان کشیده است. نماینده رهبری در سپاه نیز تهدید نموده است که «در ازای هر یک از افراد کشته شده در انفجار اتوبوس این نهاد، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ۱۰ نفر از افراد گروه جیشالعدل را خواهند کشت.»
این اظهارات فرافکنی سپاه برای فرار از شکستها و ناکارآمدی در تحقق ادعای ریشه کن کردن تروریسم در استان سیستان و بلوچستان و از همه مهمتر افسانهی "جزیره ثبات" نامیدن ایران است. در حال حاضر نزدیک به دو دهه است که سپاه حضور پررنگی در مدیریت امنیت این استان دارد و علیرغم برخوردهای شدید و خشونت بار و اعدامهای گسترده مخالفان و سخت گیریهای امنیتی، حملات به نیروهای مرزی کمابیش ادامه یافته است.
دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی و نابودی گروه جندالله باعث تعطیلی اقدامات افراطی نشد و در طول ٦ سال گذشته جیش العدل میداندار برخورد با سپاه و دیگر نیروهای امنیتی و انتظامی بوده است. بر مبنای سخنان عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس، این حمله براساس نفوذ طراحی شده و از قبل مقامات سپاه در خصوص احتمال حملهی مسلحانه از سوی برخی ارگانهای امنیتی نظام هشدار دریافت نمودهبودند. حال آنها به جای پاسخگویی در خصوص سهلانگاری و اشتباهات ارتکابی و مسئولیتپذیری در قبال پیامدهای اقدامات مخرب خود، طلبکار شده و با گسترش مداخله در سیاست خارجی به دنبال ایجاد بحران در روابط ایران و پاکستان هستند که برنده چنین رویکرد و سناریویی عربستان سعودی خواهد بود.
همبستگی جمهوریخواهان ایران (هجا) ضمن محکوم نمودن حمله به اتوبوس سپاه و هر نوع خشونت ناموجه و اقدامات تروریستی، سیاستهای امنیتی مخرب جمهوری اسلامی در داخل و خارج از مرزها را مسبب این اتفاقات تاسفبرانگیز و درافتادن کشور به ورطهبی ثباتی می داند. امنیت و ثبات در سیستان و بلوچستان در وهله نخست نیازمند خروج سپاه از مدیریت امنیتی این استان و در گامهای بعدی نیازمند محرومیت زدائی، برقراری عدالت، نفی تبعیضات و رعایت حقوق اتنیکها است. سیاستهای کلان و راهبردهای نظامیگرایانه و متصلب سپاه پاسداران باعث ایجاد و گسترش تهدیدات امنیتی میان مدت و درازمدت در ایران است. هجا همچنین نسبت به برخوردهای انتقامجویانه در بلوچستان و ماجراجوئی در داخل خاک پاکستان هشدار داده و پیامدهای این گونه اقدامات خردستیزانه را تحمیل هزینههای بیشتر بر امنیت ملی و همبستگی ایرانیان بهشمار میآورد.
سوم اسفند ۱۳۹۷
۲۲ فوریه ۲۰۱۹